نگاهی اجمالی به کشور تانزانیا و حکومت شیرازیها
بسم الله الرحمن الرحیم
((چهره واقعی آفریقا را تنها با زندگی در بین مردم آن می توان شناخت )) کوفی عنان دبیر کل سابق سازمان بین الملل
مقدمه
کشور تانزانیا با مساحت ۹۲۵۰۸۷ کیلومتر مربع و جمعیتی بیش از چهل و یک (۴۱٫۰۰۰٫۰۰۰) میلیون نفر یکی از بزرگترین کشورهای منطقه شرق آفریقا بحساب می آید،این کشور در جنوب خط استوا و بین دریاچه های ویکتوریا،تانگانیکا و نیاسا واقیانوس هند در شرق این کشور و در همسایگی کنیا،اوگاندا،از شمال و رواندا و بروندی از شمال غربی و زئیر،زیمباوه از غرب و موزامبیک ، مالاوی از جنوب غربی قراردارد . بخش اعظم این کشور را فلات های وسیع و کوهستانهای سر سبز و مرتفع فراگرفته.
جمهوری متحده تانزانیا در بر گیرنده دو بخش متحد شده تانگانیکا و زنگبار در سال ۱۹۶۴ میلادی می باشد، با پایتختی تجاری بندری، بنام دار السلام و جمعیتی قریب به دو میلیون و پایتختی سیاسی بنام دودوما است. ۹۸% جمعیت مردم این کشور را نژاد سیاه و باقی مانده از آسیا و گروه های از اروپا می باشند.
زبان ملی این کشور سواحیلی است که بیشتر کلمات ان را از زبان فارسی و عربی و هندی و … تشکیل شده است ودر کنار آن زبان انگلیسی زبان اداری، رایج و رسمی بحساب می آید.
مردم تانزانیا را می توان به دو بخش بومی و مهاجرین تقسیم کرد که در این تحقیق به بررسی ادیان و مذاهب مردم بومی و مهاجرین و تأثیر مهاجرین بر فرهنگ و مذهب مردم بومی پرداخته شده است.
تاریخ تانزانیا
بر اساس کشفیات باستان شناسان و مطالعات زمین شناسی در منطقه اولدووای جرج در شمال غربی تانزانیا سنگواره های با قدمت بیش از دو میلیون سال کشف ، و اسکلت قدیمی ترین انسان های اولیه موسوم به ZINJANTHROPUS NUTCRACKER man نیز با قدمتی در حدود ۱٫۸ میلیون سال پیش در این منطقه یافت شده، که این فرضیه زیستن قدیمی ترین انسان های جهان در این قاره را قوت بخشیده و از این روی تانزانیا یکی از مناطق بسیار کهن زیست انسان بشمارد می آید.
اولین مکتوباتی که به تانزانیا و زنگبار و مردمان این سرزمین اشاره کرده ، سفرنامه دریانوردی یونانی بنام پریپوس PRIPLUS است و همین طور ستاره شناس یونانی بنام پتولمی PTOLEMY در کتاب خود از زنگبار بنام سرزمین اقوامی تیره و قد بلند موسوم به زنج یاد کرده . این سرزمین تا قرن هفتم میلادی نسبتاً بکر و دست نخورده بود و می توان عربها را اولین مهاجرین این سرزمین بحساب آورد که به کار تجارت و داد ستد طلا و عاج مشغول بودند. در قرن دهم میلادی گروهی از ایرانیان شیرازی به جمع مهاجرین پیوسته و در شهر های ساحلی و جزایر، امپراطوری عظیمی موسوم به پادشاهی شیرازی ها تاسیس کردندکه باعث پیشرفت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی منطقه شدند،ولی افسوس که این حکومت با هجوم وحشیانه پرتغالی ها به رهبری فرانسیسکو دوالمیدا با قتل و غارت اموال، در قرن پانزده میلادی پایان یافت .
در قرن هفدهم میلادی صحنه ای جدید در تاریخ این کشور با متحد شدن شیرازی ها و اعراب با کشور عمان و حمله به پرتغالی ها و تاسیس دوباره دولت رقم خورد و سلطان سید سعید پادشاه قدرتمند عمانی دست به گسترش حکومت خود زد.
مسیحیت
- تاریخ مسیحیت در تانزانیا
- استعمارگران
- هیئت های تبلیغی
- دو روش مهم تبلیغی
- دلایل ناکامی
- مسیحیت
دین مسیحیت یکی از دو دین بزرگی است که بر بخشی از کشور تانزانیا سیطره یافته و طی یکصد سال پیش به پیشرفت های نیز دست یافته است . بر اساس آمارهای رسمی که کلیساهای موجود در مناطق مختلف این کشور منتشر می کنند، مسیحیان حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد جمعیت تانزانیا را در بر می گیرد . هیئت های میسیونری تلاش زیادی کردند تا مسیحیت در این کشور بعنوان دین شماره یک بشمارند و ارائه آمارهای غیر واقعی نیز در راستای همین سیاست است، با این حال پیروان مسیحیت را می توان کمتراز۴۷ درصد از جمعیت این کشور تخمین زد.
مسیحیت در آفریقا سابقه ای دیرینه دارد و از اوایل قرن چهارده میلادی با ورود برخی از گردشگران اروپای به این قاره بکر و دست نخورده ، راه بر مبلغان مسیحی نیز به این قاره گشوده شد. از ابتدای قرن نوزدهم میلادی با کمک پول های فراوانی که در اختیار مردم فقیر تانزانیا قرار می دادند و احداث منازل و مزارع کشاورزی توانستند دین مسیحی را در بعضی مناطق گسترش دهند
- تاریخ مسیحیت در تانزانیا
مسیحیت عمدتا توسط خارجیان که برای تجارت و یا کشف قاره آفریقا پای بر خاک تانزانیا نهادند وارد این کشور شده است. این افراد پرتغالی ها ، آلمانی ها و انگلیسی ها ی بودند که از اوایل قرن شانزدهم با مقاصد مختلف از جمله تجارت، تبلیغ دین مسیحیت و یا استعمار ملت مظلوم تانزانیا به این کشور گام نهادند.اولین گروهی که مسیحیت را به مردم تانزانیا معرفی کردند بازرگانان پرتغالی بودند که در ابتدا بنا بدلایلی در گسترش و توسعه این دین ناموفق ماندن.
- استعمارگران
*آلمانی ها
در اواخر قرن نوزدهم کشورهای استعمارگر آن روزگار که در پی انقلاب صنعتی بدنبال مواد خام و نیروی کار ارزان قیمت بودند توجه خود را معطوف به سوی آفریقا ساختند. از این سوی در سال ۱۸۷۵ میلادی آلمانی ها با هدف دست یافتن به منابع ثروت این سرزمین، قصد سفر کردند و عازم افریقای شرقی بویژه کوه کلیمانجارو شدند. در اولین گام با بستن معاهده ای با حاکمان محلی سنگ بنای استعمار را نهادند.
*انگلیسی ها
در اواخر قرن نوزدهم با وجود قطعه قطعه شدن قاره افریقا توسط قدرت های اروپای، برای جلوگیری از بروز تخاصم حدود مرزهای برای خود تعیین نمودنند که در پی این تقسیمات کشور تانزانیا به آلمان و جزیره زنگبار به دولت انگلیس داده شد.
بی شک حضور این استعمارگران با تعداد انبوهی از سربازان و رونق و آبادانی اقتصادی و سیاسی این کشورهای فقیر تأثیر فراوانی بر عقاید ، افکار و فرهنگ آنان داشته اند ، هرچند که حضور آنان در این کشورها با مخالفت و مبارزه با دشمنان استعمار همراه بوده با این وجود رسوخ تمدن و فرهنگ غرب در ارکان مختلف جامعه قابل مشاهده است.
- مبلغان مسیحی
تاریخ ورود مبلغان مسیحی به این کشور به قرن نوزدهم میلادی برمی گردد که با اهداف مذهبی و اکتشافی همراه بود. مبلغان مسیحی برای تبلیغ گسترده و کاشفان مبلغ نما برای دست یابی به سرزمین های بکر و ناشناخته بویژه کشف سر چشمه رود نیل ، قصد سفر به دورترین مناطق این قاره شگفت انگیز کردند.
- دو روش مهم تبلیغی مسیحیت
هر یک از کلیساهای اروپای در ترویج دین مسیحیت روش های متفاوتی داشتند که بدنبال نتیجه دراز مدت ، و نگاه به آینده بودند. از روشهای آنان می توان به دو روش مؤثر اشاره کرد:
* آموزش مردم بومی: از جمله این روش ها آموزش بومیان بود، بدین صورت که مبلغان گروهی از نو مسیحیان با استعداد و مستعد آفریقای را مورد تعلیمات خاص و در سطح مردم قرار می دادند.
*ساخت کلیسا: توجه خاص برای تأسیس کلیساهای مخصوص آفریقای ها بگونه ای که کلیه امور آنرا مردمان بومی انجام می دادند.
- دلایل ناکامی
*خصوصیات اخلاقی: یکی از دلایل عمده عدم موفیقت آنان خصوصیات اخلاقی پرتغالی ها بود . شخصیت اخلاقی و طرز فکر و رفتار این تجار به هیچ عنوان مردم محلی را تشویق به پذیرش دین مسیحیت نمی کرد بلکه ظاهر آنان که توأم با خشونت و شدت عمل بود، به خوبی نمایانگر اهداف پلید این قوم در غارت اموال بومیان بود.
*عدم اختلاط
علت دیگر ناکام ماندن مبلغان در تبلیغ مسیحیت، غیر بومی بودن و نامتناجنس بودن مبلغان نسبت به مردم بومی تانزانیا بود ، بخصوص با حضور گسترده عربهای مسلمان و اختلاط با بومیان امر تبلیغ بسیار بر آنان سخت آمده و توانای هدایت مردم بومی به دین مسیحیت ازآنان گرفته شد.
*آداب رسوم کهن
از دیگر مشکلات مسیحیان در تبلیغ، داشتن برخی از آدب و رسوم قدیمی آنان بود که در نتیجه عدم اصلاح آن در کلیسای کاتولیک، کفر آمیز و بدعت گونه به آنان بخشیده بود . (بعنوان مثال عمده عبادت آنان همانند بت پرستی و تعزیم به صلیب مسیح بود)
*دوستی با پرتغالی ها
ارتباط نزدیک مبلغان مسیحی با پرتغالی ها، و نداشتن پیشینه خوب و بجا گذاشتن خشونت در اذهان مردم نیز باعث جدای از مردم بومی و ضعف کار آن شد.
تلاش مجدد مبلغان مسیحی برای ورود به تانزانیا با هیئتی متشکل از چند آلمانی آغاز شد . گزارش مثبت این هیئت آلمانی از دورترین مناطق این کشور زمینه ی شروع به کار جدی دوباره گروهای تبلیغی شد. دلایل گرایش آفریقای ها به دین مسیحیت متفاوت است . برخی صرفاً بدلیل استخدام در آمدن در این گروه های تبلیغی و گروهی نیز برای جذب اموال و گرفتن مزارع و محل سکونت به این دین روی آوردنند.
اسلام
- اسلام در تانزانیا
دین مبین اسلام در کشورتانزانیا پیروان چشم گیری دارد که دولت و موسسات مسیحی در تلاش هستند این آمار را کم جلوه دهند و درصدد مساوی نشان دادن این دو دین میباشند، آنان نه تنها آمار دولتی را بلکه آمار دایرهالمعارف جهانی را تغییر داده، که بوضوح نمایان است.
مسلمانان تانزانیا در تقسیمی بشرح زیر میباشند :
- تاریخ ورود اسلام به سرزمین سبز
تاریخ ورود اسلام به آغازین سال های ظهور این دین باز می گردد که با فوت پیامبر اسلام (ص) برخی مسلمانان سفرهای خود را به شرق آفریقا آغاز کردند، که بی شک این سفر ها بیشتر جنبه تجاری داشت تا مذهبی تاحدی که هیچ گاه در صدد اقامت در این مناطق نبودنند.
اولین سفر سازمان یافته مسلمانان به شرق در زمان خلافت عبدالملک بن مروان خلیفه اموی (۹۷-۷۵ هـ.ق) صورت گرفت ، و در قرن چهارم هجری قمری نیز گروهی دیگر از عربهای قبیله حارث بحرین برای رهای از ظلم و جور حاکمان الاحساء، سرزمین خود را به سوی شرق آفریقا ترک کردند.
مهاجرت ایرانیان شیرازی به شرق آفریقا بویژه تانزانیا را می توان بزرگترین مهاجرت گروهی مسلمانان دانست. آنان با استقرار در رشته ای باریک از سواحل و جزایر این منطقه از جنوب سومالی تا شمال کومور آغاز گر نقشی مهم در توسعه اسلام در شرقی ترین نقطه آفریقا شدند ، که در طی این مدت دین اسلام به رشد و توسعه قابل توجهی دست یافت، به طوری که ده ها مسجد در شهرهای مختلف بویژه زنگبار و کیلوا به یادگار گذاشتند. پس از گذشت مدت کوتاهی این منطقه بعنوان قلمرو مسلمانان در آمد. حضور این دو گروه عربها و شیرازیان به ۵۰۰ سال کشیده شد و آنان علاوه بر تجارت به نشر دین مبین اسلام پرداخنند. از اثار مهاجرت بازرگانان پارسی میتوان به مساجد و بناهای بجا مانده به شکل معماری جنوب ایران و بنای مدارس اسلامی و نامه ها و مکتوباتی به خط فصیح عربی اشاره نمود و حتی فراتر از آثار، وجود کلمات پارسی درزبان سواحلی زبان مادری این قوم خود مهر صحتی است بر وجود ایرانیان در این کشوراست. بحث شیرازیان بدلیل نقش موثر و محسوس آنان خود بحثی جداگانه می طلبد.
اما این امپراطوری با ورود مستعمیرین آلمانی در قرن پانزدهم بشکل وحشیانه همراه با قتل و غارت مسلمانان همراه با تخریب مساجد و مدارس بود که تا حدودی متوقف گشت و جلوی فعالیت آنان گرفته شد، با این حال دین اسلام با این حملات متوقف نشده و از انتشار باز نایستاد، بلکه باعث اتحاد بیش از پیش مسلمانان گشت. این استعمار هم مانند استعمارات دیگر طولی نکشید و در سال ۱۶۹۸ میلادی با اخراج پرتغالی ها و پاک سازی منطقه بشکل کامل این ورق سیاه تاریخ نیز زده شد.
با ورود مبلغان سلاطین عمانی از زمان سلطان سعید اسلام وارد عصر جدیدی از فعالیت های خود شد. بومیان بت پرست با تبلیغ آرام آرام این مبلغان در کنار تجارت خود به دین اسلام رو آوردنند، تا جای که آنان با داد و ستد رییس قبیله و دعوت او به اسلام از باب الناس علی دین ملوکهم قبیله ای را مسلمان می کردند.
ساخت کلیساها و مدارس مسیحی در زمان حکومت مستعمرین و نشرفرهنگ غرب به شکل وسیع خود تا حدودی جلوی نشر اسلام را گرفت و این وضعیت تا آخر جنگ جهانی دوم و ده های ۱۹۵۰ میلادی زمان استقلال خواهی کشورهای آفریقای ادامه داشت، هر چند جرقه جنبش استقلال خواهی از جانب مسلمانان بود و نقش مؤثردر مدیریت نهضت استقلال بدستتان آنان بود، مسیحیت مسلمانان را تا به امروز از پست های مهم دولتی محروم کرده، تا جای که تلاش برای حذف مسلمانان از پست های کلیدی و حساس کشوری تا به حال ادامه دارد.
با این وجود مسلمانان حدود ۵۵% از جمعیت این سرزمین را تشکیل داده و در دورترین مناطق و دل جنگلها گلدسته های مرتفع مساجد را می توان مشاهده نمود و حضور فعال آنان را احساس کرد.
- فرقه ها و طرق اسلامی تانزانیا
*طریقت صوفیه
شرق و غرب آفریفا محل استقرار بسیاری از طریقه های صوفی است و این دراویش پیروان زیادی در این کشورهای آفریقا دارند. اعمال اسرار آمیز و پوشیده از هاله ای ابهام در عقاید صوفی و همراهی عقاید طریقه با سنت های بومی و شیوه زندگی ساده و بدور از تجملات شیوخ صوفی و … از جمله مهمترین عواملی است که موجب استقبال عمومی وسیع مسلمانان از این طریقه ها شده است. آغاز فعالیت آنان در تانزانیا را میتوان به اواسط قرن نوزدهم میلادی با ورود چند درویش بزرگ به مناطق مختلف این کشور از جمله زنگبار و تانگانیکا با تبلیغ عقاید خود دانست . فرقه های مشهور این طریقت بشرح ذیل می باشند:
- قادریه: این فرقه یکی از بزرگترین فرقه های متصوفه کشور تانزانیا است که ریشه آن به شیخ اویس محمد صومالی الاصل برمیگردد . این شیخ به دعوت سلطان وقت زنگبار در سال ۱۸۷۰ میلادی در این شهر اقامت گزیده و در طی اقامت خود در این جزیره سلسله مراتبی را برای طریقه خود وضع، و هوادارن خاصی را جذب نمود.
- اویسیه: پایه فرقه اویسیه در زمان شیخ ظهور بن محمد نهاده شد، این درویش بزرگ که هنوز دارای شهرت فراوانی است در سالهای اقامت خود در شهر تابورا (۱۹۰۸-۱۸۹۴) با ایجاد جامعه ای مبتنی بر برادری و اخوت، اساس و پایه انجمن اویسیه را گذاشت و خلیفه یحی بن عبد الله در باگامایو فعالیت خود را در تبلیغ این طریقه آغاز نمود و از آنجا که اجدادش از نسل بردگان بودنند با اقبال عمومی مواجه گشت . اوج طلای این فرقه به سالهای ۱۹۰۵ میلادی برمیگردد.
- شاذلیه: فرقه دیگری که در قرن نوزدهم میلادی وارد زنگبار شد فرقه شاذلیه است، هرچند تا اوایل قرن بیست میلادی به پیشرفت چشم گیری دست نیافته ولی از زمان خلیفه حسن بن محمود کیلوای به توسعه قابل ملاحظه دست یافت.
- عسکریه: این طریقه در سال ۱۹۳۰ میلادی توسط ادریس بن سعید در دارالسلام تأسیس شد. عسکریه که یکی از فروع شاذلیه است هم اکنون در دارالسلام و موروگورو و سونگیا دارای پیروانی است.
* شیعیان
۱) شیعیان خوجه
شیعیان خوجه اثنی عشری در حدود پانزده هزار نفر از جمعیت این کشور را تشکیل می دهند. آنان،هندی های مهاجری هستند که حدود یکصد و پنجاه سال پیش بر اثر عوامل مختلفی از هندوستان به این کشور راه یافتند. این گروه داری وضعیت اقتصادی مرفهی هستند و اکثر شرکت های خصوصی ، صادرات ، واردات ، کارخانجات ، کارگاه های صنعتی ، مؤسسات تجاری و بانکها را در اختیار دارند.این گروه وابسته به فدراسیون جهانی خوجه اثنی عشری در لندن بسیار پایبند به انجام فرائض دینی مذهبی می باشند . آنان با در اختیار گرفتن اجازه تصرف بخشی از سهم امام، به ساخت و ساز مدارس ، مساجد و درمانگاه ها پرداختند.
نقطه قوت این گروه سیستماتیک بودن و اداری برخورد کردن است ، این گروه حتی در دورترین نقطه و کمی جمعیت تشکیل جماعت داده و یکی را بعنوان سرپرست به تایید فدراسیون خوجه انتخاب و شروع به احداث مسجد و حسینیه می کنند.
۲)شیعیان بهره
این فرقه منشعب شده از اسماعیلیه با چند میلیون نفر جمعیت در سطح جهان معتقد به امامت امام موسی کاظم (ع) نبوده و به امامت اسماعیل روی آوردند ، آنان به امید ظهور اسماعیل از غیبتی موقت، امامانی را با انتخابات مردمی منصوب کرده و اختیاروقدرت تام می دهند. آنان در برگزاری نماز جماعت و مراسم شهادت و ولادت ائمه تا امام ششم (ع) مقید هستند. این گروه با بیش از ۵۰۰۰ نفر در تانزانیا از موقعیت خوبی برخوردار بوده و از اختلاط با مردم بومی پرهیز میکنند.
۳) آقا خانی ها
این فرقه از نظر تاریخچه ای همانند بهره ها هستند و از لحاظ فرهنگی دارای چند مدرسه خاص ، همنام همین گروه همراه با معلمان هندی و بیمارستان مجهز . این فرقه از انجام اعمال دینی سر باز زده و با پرداخت پول به رییس فرقه، آقا خان بزرگ جبران می کنند.
۴)شیعیان بومی
در اوایل دهه هشتاد میلادی روند گرایش مسلمانان به تشیع صورت جدی تری بخود گرفته و اکثر شیعیان، شیعه شدن خود را مدیون انقلاب جمهوری اسلامی ایران می دانند، که این خود مرقوم زحمات و تلاش مراکز سیاسی و فرهنگی ارگانهای ایرانی بویژه تلاش بی وقفه مجاهدین عرصه تبلیغ از جمله حجج اسلام اقایان سید اختر رضوی و مهاجر شریف است. شیعیان اثنی عشری بومی تانزانیا جمعیتی بیش از ۵۰۰۰ نفر در سراسر کشور دارند و زیر نظر جمعیت شیعه اثنی عشری TIC سازمان دهی می شوند ، که دارای فعالیت های منسجم تبلیغی می باشند. این گروه در سال ۱۳۹۰ با همت سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران آقای موحدی و خیرین ایرانی و خوجه با بنای مسجد الغدیر پایگاهی را برای نشر مذهب حقه تأسیس کرده و با جذب تبرعات اقدام به برگزاری مناسبتهای دینی و راهپیمایهای مذهبی نمودند. متاسفانه فقدان مرکزیت و انسجام همراه با تخریب شخصیتی بین بومیان ، سوء ظن به شیعیان خوجه از جمله دلایل کند شدن نشر مذهب تشیع و گروه گروه شدن شیعیان بومی شده است.
*قادیانیه
اقلیت کوچکی از طریقه قادیانه در تانزانیا زندگی میکنند. تاریخ تاسیس این فرقه به سال ۱۹۳۴ میلادی باز میگردد، تعدادی از مبلغان قادیانیه از هندوستان به این کشور مهاجرت کردند و با حمایت رهبر فرقه فعالیت خود را در زنگبار و تانگانیکا آغاز کردند و تا به حال جمعیتی بیش از چهار هزار نفر را تشکیل داده اند.
*وهابیت
فعالیت این فرقه ضاله در کشور تانزانیا به سال ۱۹۷۰ میلادی بر می گردد در این سال با ورود چند تن از مبلغان وهابی بویزه پرفسور مالک پاکستانی الاصل و از شاگردان ابوالعلاء مودودی به این کشور جمعیت وهابیون تانزانیا تاسیس شد . این فرد با تدریس در دانشگاه کار تبلیغی خویش را اغاز کرد ولی به طولی نکشید که توسط درگیریی که با دولت ترتیب داده بود از این کشور اخراج شد. با اخراج استاد فعالیت های تبلیغی تا مدتی دچار رکود شد و بعد از مدتی شاگردان استاد شیخ مالک اقدامات او را ادامه داده و دست به انتشار کتب و جزوات در نشان دادن تبعیض و نا برابری بین مسلمانان و مسیحیان در جامعه زدند. شاگردان مستعد این فرقه انتخاب، و برای دوره به عربستان اعزام می شدند.
*اباضیه
این گروه، از مسلمانان عمانی الأصل ساکن زنگبار می باشند.شمار این فرقه ضاله بیش از ۵۰۰۰۰ نفر برآورد شده و حضور آنان را به قرن های اولیه هجری قمری تخمین زده اند ، که از نظر فعالیت های تبلیغی فعال نمی باشند.
همانطور که در اول این بحث مطرح شد یکی از عوامل موثر در پیشرفت اسلام بازرگانان ایرانی بودند که در مبحثی جداگانه به آن پرداخته می شود:
بازرگانان ایرانی زنگبار
در کتابهای معتبر تاریخی و سفرنامههای نگاشته شده توسط سیاحان و تاجران ایرانی و اروپایی ((شیرازی ها)) لقبی اشناست با قدمتی هزار ساله. شیرازیهای ایرانیتبار با لنج های تجاری از «بندرسیراف» خلیج فارس به سواحل و کنارههای کشورهای «سومالی»، «کنیا»، «تانزانیا» و «مجمع الجزایر کومور» سفر نموده و سهم مهمی در رونق تجاری و آبادانی شهرها و بنادر «مومباسا» و «زنگبار» داشتهاند. آنها در کنار مبادلات تجاری، آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی را از خود در این مناطق به یادگار گذاشته و در گسترش اسلام بخصوص تشیع در شرق آفریقا تاثیر بهسزایی داشتند. بر طبق اسناد و شواهد تاریخ، سواحل شرق آفریقا از پانصد سال پیش از میلاد، پذیرای جهانگردانی از کشورها و ملل مختلف نظیر ایرانیان، چینیها، آشوریها و عربها بوده است و این برهه تاریخی را میتوان زمان ورود بیگانگان به جزیرهی زنگبار قلمداد کرد.
در قرن هشتم میلادی، مصادف با قرون اولیه هجری قمری، عربها بهتدریج شروع به سکونت در سواحل شرق آفریقا و زنگبار نمودند و کالاهای مختلفی ازجمله فنجان، صابون و شیشههای رنگی را به بومیان میفروختند و در مقابل محصولات کشاورزی، غله و حبوبات دریافت مینمودند. ورود شیرازیها به جزایر شرق آفریقا و تشکیل “امپراطوری زنج” را میتوان سازمانیافتهترین مهاجرت بیگانگان درسواحل شرق آفریقا و زنگبار دانست که در بافت فرهنگی و اجتماعی مردم این مناطق دگرگونیهای عمیقی پدید آورد و منجر به پیدایش “زبان سواحیلی” و نژاد موسوم به “شیرازیها” گردید.
در سند دیگر این جزیره زمانی تحت حاکمیت پادشاهی ملکه صبا قرار داشته است. در همین سند آمده است : «قرن هشتم و نهم میلادی یکی از سلاطین شیراز به همراه شش نفر از فرزندانش به “جزیره پمبا” از توابع زنگبار مهاجرت کردهاند و اقدام به تجارت طلا،عاج و پوست نموده و از طریق خلیج فارس اقدام به حمل و نقل ادویه و اجناس مینمودند».
کتب معتبر تاریخی در خصوص نحوه ورود شیرازیها چنین نوشته شده اند: «شیرازیهایی که در منطقه خلیج فارس ساکن بودند تقریبا در سال ۱۲۰۰ میلادی به جزیره زنگبار وارد شدند و با مخلوط شدن با ساکنان بومی در شکلگیری فرهنگ مردم نقش داشتند».
آنها در ایام نوامبر تا مارس (آبان تا فروردین) هر سال با وزیدن بادهای دریایی “مانسون” که بومیان به آن “کاسکازی” میگفتند به ساحل شرق آفریقا عزیمت میکردند و با همان جریان باد “کوزی” به خلیج فارس بازمیگشتند.
«سرچارل إلیوت»” موّرخ اروپایی (۱۹۰۵) با بررسی سابقه تاریخی حضور ایرانیها و اعراب در سواحل تانزانیا و زنگبار، حضور ایرانیها را مقّدم بر دیگران میداند امّا اسناد تاریخی موجود از مُهاجرت اوّلیه شیرازیها در قرن هشتم میلادی و سپس مهاجرت ثانویه آنها در قرن دوازدهم میلادی به منطقه “کیلوا ” توسط برخی از حکّام فارس حکایت میکند.
«داوید سون» مورخ انگلیسی نیز خط سیر مهاجرت جغرافیایی ایرانیان به سواحل شرق آفریقا را توسط هفت کشتی به همراه «علی بن الحسن شیرازی» و شش فرزندش عنوان میکند. بنابراین نظریه، مسافران این کشتیها به ترتیب در کنارههای سواحل شرق آفریقا «مانداکها»، « کوشو»، «پانبو»، «مومباسا»، «پمبا»، «کیلوا» و «آنژوان» وارد شده و اقامت گزیدند.
«ابن بطوطه» نیز که در سال ۱۳۳۱ میلادی از منطقه “کیلوا” بازدید میکند ، تحت تأثیر نفوذ تاثیر و گسترش اسلام در میان ساکنان بومی قرار میگیرد و اشاره میکند که مردم به جنگ مقدس اعتقاد داشته و تقوا و درستکاری مورد توجّه آنها بوده و از مذهب شافعی پیروی میکردند.
«ابن مسعود» موّرخ مشهور با توصیف مشاهدات خود از شهر “کیلوا” که مقّر سلطنت حاکمان ایرانی بوده است، مؤسس آن را «سلطان علی بن سلیمان» از ساکنان شیراز مُعرفی کرده که با ازدواج با یکی از دختران حکّام بومی، نسل حُکمرانان بعدی را بر جای گذارده است.با بررسی اقوال تاریخی و نظرات محققان اروپایی و آفریقایی نیز این نتیجه بهدست میآید که ایرانیان شیرازیتبار با مهاجرت به سواحل کشورهای شرق آفریقا، اقدامتی انجام دادهاند که اثر و بقایای آن پس از هزار سال هنوز به چشم میخورد:
۱- راهاندازی مبادلات تجاری و رونق بخشیدن به اقتصاد و آباد کردن شهرها و مراکز استقرار خود همچون شهر کیلوا در کشور تانزانیا.
۲- کمک به گسترش اسلام در شرق آفریقا و ساختن مساجد و اماکن عمومی در زنگبار و مومباسا.
۳- انتقال فرهنگ و سنت های ایرانی( یکی از فرهنگهای باقی مانده می توان به عید نوروز زنگبار اشاره نمود)
اگر چه امروزه نسل شیرازیتبار زیادی وجود ندارد اما در میان باورهای فرهنگی ساکنان شرق آفریقا عنوان “شیرازی” بسیار باارزش است و نشانگر اصالت خانوادگی افراد بهشمار میرود. در برخی از مناطق زنگبار نیز افراد سالخورده، خاطرات ارزشمندی از شیرازیها تعریف میکنند. از همین رو بسیاری از شخصیتهای سیاسی و مذهبی خود را “شیرازیتبار” معرفی میکنند. حزب سیاسی موسوم به “افروشیرازی” و نیز تیم فوتبالی به همین نام در جزیره زنگبار وجود دارد. از نکات مهم دیگری که باید به آن توجه کرد وجود اماکن و عمارتهای متعددی در شهرها و بنادر شرق آفریقا میباشد که نوعی معماری ایرانی و منبت کاری بر روی دربهای منازل به سبک شیرازی وجود دارد، که بنابر نظر محققان تاریخی نشانگر حضور ایرانیان و هنر معماری و منبت کاری هنرمندان ایرانی و فراگیری این فنون توسط بومیان آفریقایی میباشد.
دلایل هجرت شیرازیها
برای این مهاجرت علت های ذکر کرده اند:
۱- قولی را که «مّحیالدین زنگباری» مورخ مشهور زنگبار در کتاب السلوه فی اخبار کلوه از مورخین تأیید میکند، انگیزه سفر علی بن حسین و خانوادهاش به آفریقا را توهین و تحقیری دانستهاند که از سوی برادران و اقوامش بر او صورت میگرفته است؛ چرا که مادر وی حبشی و سیاهپوست بوده است.
۲- دستهی دوّم، اولین مهاجران ایرانی به سواحل شرق آفریقا را مهاجران شیعهای میدانند که پس از به قدرت رسیدن طغرل سلجوقی بر شیراز (۲۴۷ هجری قمری) که با شیعیان مخالف بوده، به این نواحی کشانده.
۳- آفریقاشناسان غربی نیز انگیزه اصلی مهاجرت شیرازیان به سواحل شرق آفریقا را تلاش برای به دست گرفتن نبض تجاری این منطقه و کنترل تجارت دریایی شرق آفریقا دانستهاند؛ زیرا “بندر سیراف” در نزدیکی فارس شیراز، در زمان ساسانیان محّل صدور کالاها و سفر دریانوردان ایرانی به آسیایی دور و آفریقا بوده است.
۴- مورخان فرانسوی نیز معتقدند که پس از به قدرت رسیدن شیعیان در فارس، برخی از نخبگان سنّیمذهب، ایران را ترک نموده و در آفریقا مستقر شدند. بههر حال، «سلطان علی بن حسین» به عنوان بینانگذار سلسله شیرازیها ابتدا در زنگبار و سپس در «کیلوا» در نزدیکی «لیندی» استقرار مییابد و با سران محلّی رابطه حسنهای برقرار کرده و دامنه فعالیت اقتصادی و تجاری خود را گسترش می دهد. شهرهای تأسیس شده توسط شیرازیها به صورت فدرال اداره میشد و در نحوه اداره امور داخلی خود اعّم از امور قضایی و قانونگذاری از استقلال کامل برخوردار بودند.
پس از مرگ سلطان حسین بن علی بن حسین، فرزندش «علی» قدرت را بهدست گرفته و از طریق جنگ و فتح مناطق مجاور قلمرو پادشاهی «زَنج» را گسترش میدهد و”سلیمان بن علی” امپراطوری شیرازیها را در شرق آفریقا گسترش میدهد و روزانه دهها کشتی تجاری از شهر ساحلی «کیلوا» (پایتخت شیرازیها) بر مناطق مختلف آفریقا و خاورمیانه و خاور دور ارسال میکند. پس از وی در حدود دویست سال، دهها نفر از اولاد و اعقاب وی عهدهدار پادشاهی شیرازیها میشوند؛ امّا بهدلیل سودجویی و توطئههای سیاسی داخلی و تفرقه بیگانگان، در طی قرون سیزده و چهاردهم میلادی، امپراطوری شیرازیها به سراشیبی سقوط کشیده میشود.
در اواخر قرن پانزدهم میلادی «فضیل بن سلیمان» به حکومت میرسد و همزمان «واسگودوگاما» دریانورد بزرگ پرتغالی پس از کشف راه دریایی هند وارد منطقه دریایی آفریقا شده و پس از اقامت در موازمبیک و کسب اطلاعاتی نسبت به شیوه حکومت ایرانیان در سال ۱۵۰۲ میلادی در شهر «کیلوا» پایتخت امپراطوری زنج لنگر انداخته و با توپ و سایر سلاحهای جنگی که به همراه داشت سلطان فضیل را خراجگزار پادشاهی پرتغال میکند و شیرازیها جدا از خراج یک هزار لیره، باید پرچم امپراطوری پرتغال را بر فراز کاخ حکومتی خود می افراشتند. واسکودوگاما، سپس برای تصرف نواحی دیگر سواحل آفریقا که تحت قلمرو شیرازیها قرار داشت عازم «مومباسا» (بندری در کنیا) و زنگبار میگردد. در همین احوال “امیرابراهیم” پادشاه زنج اقدام به مبارزه با پرتغالیهای مهاجم میکند و قلعه سنگی مستحکمی را بنا میکند، فارغ از اینکه پایتخت حکومت شیرازیها در شهر «کیلوا» توسط پرتغالیها تصرف شده و بساط حکومت «زنج» برچیده گشته و سران حکومتی از مناطق جنگی فرار میکنند. پرتغالیها به رسم غلط تاریخی فاتحیت در اقدامی وحشیانه بسیاری از ایرانیان و اعراب ساکن را کشته و قتل عام کردند تا پایههای قدرت خود را مستحکم کنند.
در مجموع حاکمیت ایرانیان بر زنگبار و جزایر اطراف آن حدود پنج قرن بهطول انجامید و در طی این مدّت گروه های زیادی از اعراب در زنگبار و مناطق ساحلی کشورهای کنیا و تانزانیای امروزی سکونت یافتند که به بخشی از شهرها و مناطق پادشاهی شیرازیها به مراکز تجمع اعراب مبّدل گشت به گونهای که اعراب “قبیله مزروعی” در “بندر مومباسا” در کنیا و اعراب “باجونی” در جزیره “لامو” و اعراب قبیله حارث در دو جزیرهی اصلی زنگبار (اونگوجا و پمبا) استقرار یافتند. گروهی دیگر از اعراب قبیلهی “مولی” در جنوب شهر پمبا (تانزانیا) را محل اقامت خود انتخاب کردند. این اعراب که از طریق داد و ستد با کشورهای خاورمیانه شرق دور به ثروت قابل توجهی دست یافته بودند. با ورود دریانوردان پرتغالی که با هدف در دست گرفتن تجارت ابریشم و ادویه به شرق آفریقا آمده بودند و با برخورداری از سلاحهای مدرن دولت پادشاهی شیرازیان را سرنگون کرده و از قرن ۱۶ میلادی به بعد جزایر شرق آفریقا و زنگبار را عرصه تاخت و تاز خود مینمایند و به مدت دو قرن به کشتار بومیان ادامه میدهند و به نوعی جایگزین ایرانیها در تجارت میشوند. مقابله نظامیان پرتغالی با رسوم بومیان و کشتار مردم سواحل شرق آفریقا همچون زنگبار و مومباسا سبب تشدید دامنه طغیان عمومی شده و اعراب ساکن دست کمک به سوی پادشاهان عمانی دراز کرده و در درگیری با استعمارگران پرتغالی سرانجام در سال ۱۶۹۸ میلادی آنها را شکست داده و بر مناطقی از شرق آفریقا تسلط مییابند.اعراب نیز پس بر استقرار سلاطین عمانی با حمایتهای سلطان عمان با استقرار در جزیره زنگبار اقدام به برپایی حکومت سلطنتی نموده و با رونق گرفتن وضعیت اقتصادی و اجتماعی این جزیره به قدرت برتر اقتصادی تبدیل شدند.احمد بن سعید در سال ۱۷۴۴ میلادی، سلسله بوسعیدی را در زنگبار را تشکیل داده و پس از مرگ وی فرزندش “سید سعید” در ۱۸۰۴ میلادی به قدرت رسید. سلطان سعید در سال ۱۸۴۰ میلادی پایتخت سلطنت عمان را پس از کشمکشهای سیاسی با اعراب و بومیان از مسقط به زنگبار منتقل نموده و اقدام به در دست گرفتن تجارت ادویه و گل میخک به اروپا و آمریکا نموده و به سودهای مالی و امتیازهای کشاورزی در کشت گل میخک دست مییابند و بومیان زنگبار به جزایر اطراف مهاجرت کردند. در سال ۱۸۵۷ میلادی سلطان سید سعید فوت نمود و فرزندش سلطان مجید به قدرت رسیده و مرکز حکومیت را از زنگبار به دارالسلام منتقل نمود. در اواسط قرن نوزدهم میلادی شرایط سیاسی و اجتماعی قاره آفریقا بر اثر رقابتهای ناشی از کشورهای استعماری بریتانیا و فرانسه تغییر پیدا کرده و اندیشه استعمار منطقه شرق آفریقا تشدید گردید و از اواخر قرن نوزدهم نیروهای انگلیسی به بهانه مبارزه با بردهداری بر بخشهایی از منطقه تسلط پیدا کردند.در آن دوره نوعی رقابت بر تسلط بر زنگبار بین بریتانیا و آلمان وجود داشت که در سال ۱۸۹۰ میلادی با امضاء قرارداد میان دو کشور جزیره زنگبار تحت قیومیت انگلستان قرار گرفت و سلطان زنگبار از حق حاکمیت بر بخشی از اراضی ساحلی تانگانیکا (تانزانیای امروزی) چشمپوشی نمود وتا ۱۹۶۱ میلادی به شیوههای مختلف بر زنگبار و سلاطین بومی اعمال حاکمیت نمود. در این برهه از تاریخ، نسل شیرازیها و بازماندگان آنها که منزوی شده بودند با حمایت از حرکتهای ضد استعماری ساکنان زنگبار با ائتلاف با بومیان زنگباری حزب “آفروشیرازی” را تشکیل داده و درقرن بیست میلادی بر علیه اعراب و استعمار انگلیس به فعالیت سیاسی پرداخته و در نهایت در به استقلال رسیدن جزیره زنگبار در ۱۹۶۳ میلادی مشارکت مینمایند.
در خصوص جزیره زنگبار و اهمیت آن در گسترش اسلام و تشیع در شرق آفریقا در ادعیه امام زینالعابدین (ع) در صحیفه کامله سجادیه (دعای ۲۷) چنین مناجات شده است:
«اللهم و اعمم بذلک اعدائک فی اقطار البلاد من الهند و الروم و الترک الخزر و الحبش و النوبه و الزنج و السقالبه و الدیالمه و سایر امم اشرک»
سید الساجدین در این دعا برای مرزداردان کشورهای اسلامی طلب عزت و مدد الهی نموده و جزیره “زنج” را جزء قلمرو اسلام قلمداد کرده که مشرکین بر آنجا تسلط یافتهاند.
در طول یکصد و پنجاه سال اخیر ایرانیان همواره در جزیره زنگبار حضور داشته و با اختلاط با بومیان محلی به راحتی در کنار آنها زندگی میکردند و این روند تا ۱۹۷۰ میلادی ادامه داشت که در این سال بدلیل بروز برخی نا آرامیها ساکنان ایرانی تبار از زنگبار بیرون رانده شده و اموال آنها ضبط گردید.دولت وقت ایران با ارسال ناو جنگی به ابهای اقیانوس هند ، اعتراض خود را به تضییقات انجام شده بر علیه ایرانیها به دولت کمونیستی تانزانیا اعلام کرده ، دولت تانزانیا و دولت انقلابی زنگبار این اقدام را دخالت در امور خود تلقی کردند و عنوان داشتند که این افراد جزء اتباع تانزانیا بهشمار میآیند و میبایست بر اساس مقررات این کشور عمل نمایند.در همین راستا چهار تن از نوادگان دختری سید حسین شوشتری توسط نیروهای امنیتی به اجبار در جشن عمومی به عقد برخی از اعضاء شورای انقلابی زنگبار در آمدند و بهتدریج اقلیت ایرانی ساکن تانزانیا این کشور را به مقصد ایران، امارات متحده عربی و بحرین ترک نمودند.در اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی با تثبیت اوضاع سیاسی جزیره زنگبار بخشی از ایرانیان بهتدریج به زنگبار بازگشتند و وارد اجتماع شدند.
* آثار تاریخی و اماکن برجای مانده از ایرانیان در جزیره زنگبار
۱- حمام کیدیچی:
در حومه شهر زنگبار دو حمام ایرانی وجود دارد که در قرن دوازده هجری قمری پس از انتقال شاهزاده ایرانی شهرزاد بیگم نوه دختری فتحعلی شاه قاجار توسط معماری ایرانی احداث گردید و از مراکز مورد توجه گردشگران میباشد.در این حمام شعری به زبان فارسی از شاعران ایرانی حک شده است و در اطراف آن منطقه گردشگری و مزرعه گیاهان بومی وجود دارد که مورد بازدید و توجه گردشگران خارجی وجود دارد.
در منطقه باستانی شهر زنگبار نیز حمام دیگری بنام «حمامنی» یا حمام فارسها وجود دارد که توسط دولت زنگبار بهعنوان اثر ملی ثبت شده است و بازدید ازبخشهای مختلف این حمام ما را به یاد حمام فین کاشان میاندازد.در ورودی این حمام، تابلویی نصب شده است که معمار این حمام را فردی ایرانی بهنام حاجی غلامحسین معرفی کرده است و این حمام در سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۸۸۱ مورد استفاده عمومی قرار داشته است.
۲- مسجد کیزیمکازی:
این مسجد قدیمیترین مسجد موجود در زنگبار میباشد که در سال ۱۱۸۴ هجری قمری به دستور یکی ازسلاطین شیرازی تبار بهنام شیخ ابوموسی الحسن بن محمد احداث شده است و بر کاشیکاریهای موجود نام مسجد فاطمه الزهراء (س) حک شده است. کتبیه موجود در این مسجد به خط کوفی بوده و امروزه به عنوان مسجدی محلی مورد استفاده نمازگزاران بومی قرار دارد و در حاشیه مسجد قبرستانی قدیمی وجود دارد که از لحاظ باستانشناسی دارای اهمیت تاریخی میباشد.
۳- آثار موجود در شهر باگامایو :
در این شهرتاریخی که در حدود پانصد سال محل استقرار امپراطوری شیرازیها بوده است. ابنیهها و مساجد و عمارتهای متعددی از حکومت شیرازیها وجود دارد که امروزه به مخروبه ای تبدیل شدهاند. در شهر باستانی باگامایو مقبرهای وجود دارد که آفریقاییها معتقدند که متعلق به خانمی دارای فضیلت بوده است و مردم با مراجعه به آن و ریختن صدقه و روشن کردن شمع، حاجات خود را مطالبه میکنند و آب چاه کنار قبرستان را به نیت شفا می نوشند.
علاوه بر این آثار در سراسر کشور تانزانیا، کنیا، مجمع الجزایر کومور و کشور موزامبیک به خصوص در زنگبار و مومباسا نشانههایی از حضور شیرازیها در مناطق شرق آفریقا وجود دارد که باستانشناسان و مورخان اروپایی و بومی در کتابها و تالیفات خود به آنها اشاره نمودهاند.
۴- کلبعلی خان:
این سردار جنگی ایرانی در در دوران قاجار و سلطنت ناصرالدین شاه از فرماندهان ارتش ایران بوده و پس از چندی به استخدام سلطان عمان “ماجد برغش” در آمد و در سال ۱۸۷۰ میلادی به فرماندهی کل نیروهای نظامی عمان درجزیره زنگبار منصوب گردید. تبلیغ تشیع و گفتن “أشعد أن علی ولی الله” در اذانهای یومیه منابر و مساجد و آباد کردن اراضی و حفر چاه از مهمترین اقدامات کلبعلی خان در دوره ده ساله حکومت بر زنگبار بوده است. وجود محله قدیمی موسوم به «عجمو» و حفر چندین چاه که نام وی بهعنوان خان در آن حک گردیده است از موارد بازمانده از وی در جزیره زنگبار میباشد.
۵- سید عبدالحسین مرعشی و اولادش:
ابشان از شاگردان مرجع بزرگ تقلید وقت درکربلا آیتالله مازندرانی بوده که در سال ۱۸۸۵ میلادی برای تبلیغ تشیع و پاسخگویی به مسائل شرعی شیعیان عازم زنگبار شد. ایشان در دوران سی و سه ساله تبلیغ در زنگبار در احیاء مراسمهای مذهبی و ایام محرم فعالیت چشمگیری داشته و بعد از رحلت وی چند تن دیگر از علماء از جمله آیت الله مروج و سید حسین شوشتری (داماد سید عبدالحسین) و فرزندش محمد مهدی شوشتری در پنجاه سال اخیر راه تبلیغی تشیع را ادامه دادند و با پیوند زناشویی میان فرزندان خاندان مرعشی با خاندان شوشتری، نسل جدیدی از «مرعشی شوشتری» و نوادگان آنها در جزیره زنگبار به وجود آمد که به تبلیغ اسلام و تشیع پرداختند. در سال ۱۹۹۷ میلادی با رحلت سید محمد مهدی شوشتری آخرین یادگار حضور علماء ایرانی در شرق آفریقا به پایان رسید و پس از یکصد سال تبلیغ دینی، نسل دومین گروه مهاجرین ایرانی به زنگبار به حیات خود پایان داد. برخی از فرزندان و نوادگان خاندان شوشتری هم اکنون در ایران و شهر اهواز و تهران سکونت داشته و تعدادی از آنها که در دوران طفولیت از زنگبار به ایران کوچ کردهاند، به زبان سواحیلی مسلط بوده و گهگاهی برای دیدار از دوستان و نزدیکان خود به زنگبار سفر میکنند. در حال حاضر در زنگبار چندین خانواده ایرانی بنامهای شوشتری و فرزندان آیت الله مروج در حال زندگی میباشد و به کسب و کار مشغول میباشند.
۶- سینهزنی بوشهری:
هنگامیکه در عزاداری شیعیان حاضر میشویم نوع نوحهخوانی آنها شباهت زیادی به اشعار ایرانی دارد و در میان نوحههای آنها جملاتی همچون «علی اصغر زینب نور چشمهای زینب» وجود دارد. نوع سینهزنی آنها موسوم به بوشهری میباشد که افراد با حلقه زدن و دست انداختن به گردن یکدیگر، میجرخند و شیعیان بومی نیز با فراگرفتن این نوع سینهزنی، آنرا مدیون ایرانیان میدانند.
۷- توپهای جنگی ایرانی:
در موزه تاریخی قصر بیت العجایب و اطراف آن چندین توپ قدیمی جنگی بهچشم میخورد که روی آن با خط فارسی متعلق بودن آنها به ایرانیان را اثبات میکند.در مورد نحوه و تاریخچه ورود این توپها اطلاعات مکتوبی وجود ندارد اما بهنظر میرسد در دورانی که «خان» فرمانده ارتش زنگبار بوده و در میان مردم که به سپهسالار شهرت یافته، در این جزیره به سلطان عمان و زنگبار خدمت میکرده است، برای دفاع از این جزیره در برابر اشغال بیگانگان و رقابتهای ا نگلیسها و آلمانها وارد این جزیره شده است.
۸- اسناد مکتوب در موزه دارالسلام و زنگبار:
در این موزهها اسناد و نوشتههایی مرتبط با حضور ایرانیها در زنگبار و برپایی تمدن سواحیلی به چشم میخورد و در ادبیات عامه مردم کلماتی همچون شاه، وزیر، اداره، عجم، رنگ، نوروز، چلو و غیره وجود دارد.
امروزه نسل جدیدی از شیعیان بومی آفریقایی تبار به همراه شیعیان خوجه دوازده امامی در تانزانیا و زنگبار زندگی میکنند که با آوردن مبلغان از هند و دیگر کشورهای اسلامی به فعالیت خود در سراسر تانزانیا و کشورهای شرق آفریقا ادامه داده و برگزاری مراسم عزاداری حسینی در ایام محرم و صفر در شهر دارالسلام (پایتخت جمهوری متحده تانزانیا) به صورت وسیع و گسترده و برپایی سالانه مراسم اربعین حسینی در جزیره زنگبار از عمدهترین فعالیتهای آنها میباشد. تحقیقات میدانی و شواهد محلی نشان میدهد که ایرانیان که با لقب شیرازیها در کشورهای شرق و جنوب آفریقا معروف میباشند که خدمات ارزندهای را به بومیان آفریقایی و به خصوص زنگباری ارائه کردهاند که ساختن مساجد در سراسر جزایر شرق آفریقا ، آموزش کشاورزی ، حفر چاه آب ، ساختن خانه ، تزیین منابر، منبت کاری دربها، یادگارهای زیبایی را از خود در سراسر کشورهای تانزانیا و مجمع الجزایر کومور و جزایر زنگبار و مومباسا بر جای گذاشتهاند.
ایرانیان با برخورداری از هوش سیاسی در حدود پانصد سال بر بسیاری از مناطق شرق آفریقا حکمرانی کردهاند و در حال حاضر حزب حاکم زنگبار به نام آفروشیرازی قدرت سیاسی در جمهوری فدرال زنگبار را بر عهده دارد و نخبگان سیاسی و نجیبزاده خود را منسوب به خاندان «شیرازیها» میدانند.
قابل ذکر است که مسجد قدیمی شیعیان و مقبره برخی از مبلغین و علماء ایرانی بعد از انقلاب ۱۹۶۴ توسط دولت انقلابی زنگبار مورد تخریب قرار گرفت و به علت محدودیتهای ایجاد شده و کشتار شعیان خوجه در مراسم اربعین ۱۹۶۴ میلادی رفته رفته شیعیان هندی و ایرانیان که جمعیتی بیش از ده هزار نفر را تشکیل میدادند از این جزیره کوچ کرده و به دارالسلام و دیگر کشورها مهاجرت کردند.
یکی از آثار باقی مانده از حکومت های مسلمان حاکم بر شرق افریقا زبان سواحلی است :
زبان سواحلی
یکی از شاخص ترین ویژگی های قاره پهناور افریقا تنوع زبانهای رسمی و محلی است، که این خود حیرت دانشمندان و زبان شناسان را برانگیخته. زبان سواحلی تقریبا محدوده شرق افریقا را تحت پوشش خود درآورده و سبب تسهیل ارتباط بین مردم این منطقه، و یکی از زبانهای مهم آفریقا و جهان واز جمله میراث فرهنگی مسلمانان است که متاثر از زبان فارسی و عربی است.
ادبیات سواحیلی دارای قدمت قابل ملاحظه ای است و اشعار مکتوب با الفبای عربی که قدمت آن به سالهای هفدهم میلادی باز می گردد. مسیحیت سالیان سال سعی در تغییر این اثر بزرگ اسلامی نمود از جمله حذف حرف (خ) و تبدیل ان به (ح) و جایگزین کردن کلمات غربی و الفبای انگلیسی به جای الفبای و کلمات عربی و فارسی.
نتیجه
این کشور با حکومتهای اسلامی متعدد و حکومت نوپای مسیحت ، فرهنگهای کم و زیادی به خود دیده و از هر حکومت و مستعمری فرهنگ و ادابی گرفته. متاسفانه چهره حاکم بر این کشور چهره ای مایل به مسیحیت است و اکثر خاندان اصیل یا عرب به قیود اسلامی بویژه حجاب کامل پایبندند و باقی از اسلام فقط روزه گرفتن و قلت حجاب انهم بشکل ناقص و یا حجاب در روز جمعه را شاهد هستیم.سیاست حاکم بر کشور و آموزش و پرورش کشور مسحیت است که مدارس دینی در صورت خواستن مدیر از کتابهای اسلامی بهره می برند. به نمونه واضح سیاسی حاکمیت مسحیت و کم رنگ بودن حضور مسلمانان در عرصه سیاست می توان به مناصب مهم کشور و تعطلیلات مذهبی مسلمانان که فقط به مولد النبی (ص) و عیدان قربان و فطر محدود می شود اشاره نمود و در این بین شیعیان غیر بومی مراکز ، مدارس و موسسات وابسته را مستقلاً در اعیاد و مناسبتهای مذهبی تعطیل میکنند و بدلیل کثرت این عزیزان شهر چهره نیمه تعطیل به خود می گیرد . در تاریخ زنگبار داستان تعطیلی رسمی دو روز مهم شیعه در زمان حکومت اهل سنت را این چنین نقل می کنند:
یکی از تجار بنام خوجه، اقای علی ناتو به دولت وقت حاکم بر زنگبار (مستعمرین انگلیسی) بدلیل نبود بودجه چک سفید امضا برای حقوق عقب افتاد و مخارج دولتی آن زمان می دهد و دولت پس از دریافت بودجه مبلغ دریافتی را همرا با نامه ملکی و لقب معروف (سر) به منزل ایشان می روند واین بزرگوار از گرفتن این هدایا خوداری کرده و فقط درخواست تعطیلی رسمی دولت وقت دردو روز۲۱ رمضان و عاشورا را می کند که این تعطیلی تا قبل از انقلاب زنگبار به مدت ۴۰ سال ادامه میابد . نویسنده اعیان الشیعه این گونه از این بزرگوار یاد میکند:
((ما اسم علی ناتو را فراموش نمی کنیم که او خدمت بسیاری در فاصله زمانی بین ۱۹۱۴ و ۱۹۱۸ به دولت زنگبار کرده است روزی سلطان زنگبار به او گفته: در مقابل خدماتی که کرده ای، هر جایزه ای که می خواهی اختیار کن علی ناتو فورا جواب داده: همه ی آنچه که من می خواهم آنست که روز بیست و یکم ماه نهم قمری ماه رمضان و روز دهم ماه اول قمری ماه محرم دو روز تعطیل رسمی باشد سلطان موافقت بر این کرد از آن روز اداره های دولتی هر سال در یاد بود مقتل شهید علی (ع) و مقتل شهید امام حسین (ع) تعطیل می شوند.
مؤلف می گوید: این دو روز ۲۱ ماه رمضان و دهم ماه محرم است و این حکایت را یکی از مسلمانهای زنگبار که از آنجا مهاجرت و در طهران اقامت کرده بود برای من نقل کرد و گفت: که علی ناتو از بزرگان تجار و ثروتمند زنگبار است.))
دادگاه های این کشور طبق احکام مسیحیت اداره می شود و قاضی های آن عمدتا مسیحی می باشند ولی در چند سال اخیر مسلمانان به فکر تأسیس دادگاه های اسلامی افتاده و شیوخ شیعه و سنی درصدد نوشتن دستور مطابق احکام اسلامی شده اند و در حال پیگیری آن در حکومت هستنند. درزمان استعمار تا به حال تنها قانون مطابق با اسلام که در حال زوال میباشد قانون ذبح شرعی تمام سلاخ خانه ها و عدم فروش گوشت خوک در فروشگاه ها بصورت آزاد میباشد.
با توجه به اینکه رسانه های این کشور دائما در حال پخش و گسترش فرهنگ غلط بی دینی می باشند مسلمانان به تازگی وجدانی بیدار یافته و شروع به ساخت رادیو هاو برنامه های اسلامی کرده اند با این وجود، متاسفانه جو حاکم بر مسلمانان جوی نا آرامی است و آنان دائما با هم در مناقشه و خنثی کردن هم دیگر میباشند که این خود باعث عقب افتادگی مسلمانان و پیشرفت حتی به ظاهر مسیحیت شده است.
به امید ظهور منجی بشریت ونشر مذهب حقه
اللهم عجل لولیک الفرج
- منابع
امیر بهرام عرب احمدی: تانزانیا سرزمین همیشه سبز . انتشارات بین المللی الهدی
امیر بهرام عرب احمدی: شیعیان تانزانیا دیروز و امروز . انتشارات بین المللی الهدی
ناصر بن عبدالله الریامی:زنجبار شخصیات و أحداث . مکتبه بیروت
گزارش خاص گروه تحقیقی میدانی اهل سنت: التشیّع فی أفریقیا . مرکز نماء للبحوث و الدراسات
دکتر محمود تقی زاده داوری: گزارشی از آمار جمعیتی شیعیان کشورهای جهان. انتشارات شیعه شناسی
برداشتی آزاد از گفته های
حجت الإسلام و المسلمین آقای سید محمد شاهدی (نماینده محترم جامعه المصطفی (ص) در تانزانیا)
آقای دکتر جعفر تیجانی (پرفسور بازنشسته دانشگاههای لندن ، کنیا ، عمان و تانزانیا
سایت:shia-news.com
سایت: icro.ir
سایت: www.wikipedia.org
مردم تانزانیادرواقع اگرفقیرهم داشته باشندزندگیشون شاداست هرگونه دزدی حطابه اندازه یک گنجشک براشون حرام است جرم سنگینی دربرابرمردمش داردانچنان مردم عادی بهش حمله میکنند که دیگراحتیاج به دخالت دولت ودادگاه ندارنددرضمن زندان نمیدانند چیه وندارندبطورکلی