بارگاه سیده نفیسه (نوادگان امام حسن مجتبی (ع) ) – کشور مصر

  • مقام سیده نفیسه

یکی از مشاهد معروف در کشور مصر که مورد احترام مسلمانان این دیار می باشد، مقام سیده نفیسه است که علاوه بر مصری ها مورد توجه اغلب مسلمانان شمال و غرب آفریقا است، بالخصوص أتباع طرق صوفیه بویژه طریقه تیجانیه که بیش از هفتاد میلیون نفر هوادار در غرب و شمال این قارّه دارد، آنان برای این مزار یک احترام خاصی می گذارند، مصریها همیشه جهت زیارت این مقام همه روزه به حرم سیّده نفیسه مشرّف می شوند، آنان معتقدند که ایشان صاحب کرامات زیادی می باشد و کرامات عدیده ای همه ساله از وی می‌بینند. قبر ایشان در شهر قاهره است و دارای گنبد و بارگاه بسیار مجللی می‌باشد، مسلمانان از اطراف و أکناف مصر و حتی از کشورهای مجاور بصورت کاروانهای زیارتی، جهت زیارت این مقام به شهر قاهره مسافرت می‌کنند. اغلب آنان معتقدند که وی صاحب کرامات عجیبه است، و همیشه آنان از این سیّده جلیله کرامات و معجزات مشاهده می کنند، برخی از تاریخ نگاران مصری در کتب خود بابی را به کرامات سیّده نفیسه اختصاص داده اند.

  • ولادت سیّده نفیسه

سیّده نفیسه در روز چهار شنبه یازده ربیع الأوّل سال ۱۴۵ هجری در مکه متولد شد، همه اعضای خانواده با تولد وی بسیار خوشحال شدند، از آن جهت که ایشان شباهت زیادی به عمه اش سیّده نفیسه دختر زید بن الحسن داشت، فلذا پدرش این مولود جدید را به نام عمه اش نامگذاری کرد.

در خصوص سیده نفیسه مورخین القاب و أوصاف زیادی برای ایشان ذکر کرده اند که همگی حاکی از جلالت و منزلت ایشان دارد، بعنوان مثال در شأن ایشان می نویسند « هیَ السیِّدَهُ النَقیَّهُ العَفیفَهُ الزاهدهُ، الساجِدَهُ الراکِعَهُ، المحَدِّثَهُ المُتِبَحِّرَهُ المتضلِّعَهُ، الکَثیرَهُ النَفَحات، الغزیرَهُ البرکات، و البِضعَهُ المنیفهُ الناضِرَهُ، و الزَهرهُ الزاهرهُ، سَلیلَهُ النبوهِ و فرعُ الرسالَهِ، و جناحُ الرحمه، کریمَهُ العنصُرِ و المنبتُ من آلُ بیتِ من اصطفاهُ الله[۱]

  • برخی از القاب معروف این سیده جلیله عبارتند از:

۱- نفیسه الدارین، از آن جهت که مصری ها اعتقاد زیادی به ایشان داشته و بر این باورند که ایشان در دنیا و قیامت دارای کرامت هایی می باشد و یکی از شفعای از أهل البیت «علیهم السلام» در قیامت خواهد بود، فلذا وی را ملقب به نفیسه الدارین نموده اند.

۲- نفیسه العلم، معروف است که سیده نفیسه در علوم قرآنی و فقه مالکی سرآمد دوران خود بوده و آن زمانی که ایشان همراه پدر خود در مدینه بودند برای زنان کرسی درس داشتند، و از آن زمانی که به مصر منتقل شدند بسیاری از مردم حتی علماء من جمله محمد بن ادریس شافعی  و احمد بن محمد بن حنبل هلال و بشربن حارث ( بشر حافی ) جهت استفاده از علوم ایشان به محل اقامت وی می آمدند.

۳- نفیسه الطاهره، این لقب از آن جهت به ایشان داده شده است که وی دارای عفت و طهارت خاصی بوده است.

۴- نفیسه العابده، از آن جهت که این سیده جلیله همیشه در حال عبادت بودند و روزها را روزه و شب ها را به عبادت و تلاوت قرآن مشغول می شدند، فلذا ایشان شهرت به این لقب پیدا کردند. مقریزی می فرماید که سیده نفیسه سی حج با پای پیاده انجام داده است و وقتی وارد حرم می شده است پرده کعبه را می گرفت و چنین می گفت: « إلهی و سیّدی وَ مَولای مَتِّعنی وَ فَرِّحنی بِرِضاکَ عَنّی، فَلا تُسَبِّب لِی سَبباً یَحجُبُکَ عنّی[۲]»

۵- نفیسه المصریین، این لقب بخاطر شدت علاقه مسلمانان مصر به ایشان داده شد است.

پدر سیده نفیسه

سیده نفیسه فرزند أبومحمد الحسن الأنور المدنی الهاشمی ابن زید الأَبلَج ابن الحسن السبط ابن علی بن أبی طالب علیهم السلام، است، پدر وی فردی عالم، متقی، مستجاب الدعوه و مورد احترام حکومت بنی العباس بود و در آن حکومت چندین منصب هم به او داده شد.

سیده نفیسه در مکه متولد شد و مدتها هم در مدینه همراه پدر بزرگوار خود زندگی کرده است. سیده نفیسه از جهت علم سر آمد دوران خود بود و در این خصوص شهرت خاصی داشته است. او فقه مالک را و خصوصاً «الموطأ» را با دقت خوانده و در کلیۀ قضایای فقهی این مذهب یک تبحر خاصی داشته است.

جدّ سیّده نفیسه زید الأبلج فرزند امام حسن مجتبی «علیه السلام» می باشد، وی یکی از چهرهای معروف بنی هاشم بود، زید در سخنرانی و دفاع از حقوق أهل البیت «علیهم السلام» شهرت خاصی داشت، حکومت بنی أمیّه به مسئولین عراق نامه می نوشتند تا اینکه مردم را نسبت به حضور در جلسات درس زید منع کنند.[۳]

ابو حنیفه در حق زید چنین می گوید: « فما رأیتُ فی زَمانِه أفقَه منه وَلا أعلمَ و لا أسرع َجواباً و لا أبینَ قولاً ولَقد کانَ منقطعُ النظیرِ وَ کانَ یُدعی بِحَلیفِ القرآنِ»[۴]

شیخ عباس قمی به نقل از شیخ مفید در کتاب منتهی الأمال چنین می فرماید:«زید متولی صدقات رسول خدا(ص) بود و أسنِّ بنی الحسن و جلیل القدر و کریم الطبع و طیّب النفس و کثیر الإحسان بود و شعرا او را مدح نموده و در فضائل او را بسیار سخن گفته اند و مردم به جهت طلب احسان او از آفاق قصد خدمتش می نمودند[۵]»

شیخ عباس قمی می فرماید که زید بن حسن هرگز دعوای امامت نکرد و دائما با حکومت بنی امیه در ستیز بود، در خصوص اینکه آیا زید همراه عموی خود در کربلا شرکت نموده یا نه؟ نزد مورخین اختلاف است، ولی شیخ عباس قمی به نقل ابوالفرج اصفهانی مدعی است که زید در کربلا ملازمت عم خود را داشت و او را با سایر اهل بیت امام حسین «علیه السلام» اسیر کرده و به نزد یزید فرستادند.[۶]

همسر سیده نفیسه

وقتی که سیده نفسیه به سنّ ازدواج رسید، خواستگاران زیادی از بیوت بنی هاشم و شرفاء و بزرگان مدینه، جهت ازدواج با وی، خدمت پدر بزرگوارش حسن بن زید آمدند، ولی او آنان را هم کفؤ دخترش نمی‌دید و نمی‌پذیرفت، تا این که «إسحاق المؤتمن فرزند امام جعفر الصادق علیه السلام» بدین منظور خدمت حسن الأنور رسید،  ایشان در بدو امر نپذیرفت ولی زید شب پیامبر اسلام (ص) را در خواب می بیند و به حسن فرمودند : « یا حسن زوّج نفیسهَ مِن إسحاقِ المؤتمنِ » به دنبال این خواب حسن صبح روز بعد جریان خواب را به إسحاق خبر داد و در خواست إسحاق را پذیرفت و عقد ازدواج بین سیدۀ نفسیه و سید اسحاق المؤتمن جاری کردند.[۷]

نویسنده کتاب السیده نفسیه آقای توفیق ابوعلم، در این رابطه می‌گوید:« وَ بِزِواجِ السیدِ اسحاق مِن السیده نفیسه اجتَمِع فی بِیتِها نُورانِ: نُورُالحَسَنِ و الحُسَینِ سیدا شَبابِ أَهلِ الجَنّهِ، فَالسیده نفیسه جَدُّها الإِمامُ الحَسَنُ وَ السید اسحاق جَدُّه الإمامُ الحُسَینُ. »[۸]

علماء  تراجم و علم رجال نسبت به سید اسحاق المؤتمن تعاریف بسیار زیادی داشته و وی را یکی از افراد موثق و عالم و زاهد توصیف می کنند. در کتاب عمده الطالب چنین می گوید که « کانَ من أشبَه الناس برسول الله و کانَ محدِّثاً جلیلاً[۹] »

مقریزی در کتاب خطط خود می گوید « أسحاقُ المؤتَمن کانَ من أهلِ صَلاحِ و الخَیر و الفَضلِ و الدّین و رُویَ عنه الحَدیثُ و کانَ حَمید ابنُ کاسب إذا حَدَّثَ عنهُ یَقولُ حَدَّثنی الثَقهُ الرضا إسحاقُ بن جعفر[۱۰]»

فرزندان سید نفیسه

ثمره ازدواج اسحاق المؤتمن با سیده نفیسه دو فرزند به نام قاسم و ام کلثوم بود، اسحاق پس از رحلت همسر خود همراه با دو فرزندانش به مدینه برگشت.

مهاجرت به مصر

سیده نفسیه همراه با همسر خود سید اسحاق المؤتمن، عزم سفر به شامات را کردند، مورخین دوافع مختلفی برای این سفر ذکر کرده اند. من جمله می‌گویند، سیده نفسیه علاقه زائد الوصفی به زیارت مقام إبراهیم الخلیل علیه السلام داشت، روی این شوق و علاقه بطرف آن دیار شدّ رحال کردند. وقتی که به دمشق رسید مقام السیده زینب «علیها السلام»  و مقام عمه اش فاطمه بنت الحسن «علیها السلام»  زیارت کردند. لدی الورود به دمشق از طرف جمع زیادی از مردم و بزرگان علم از آنان استقبال بعمل آمد و با إجلال و إکرام خاصی از آنان پذیرایی شد بعد از زیارت مشاهد و قبر ابراهیم خلیل(«علیه السلام» ) به طرف مصر رفتند.

طبق نقل مورخین، کاروان سیّده نفیسه همراه با همسر خود در روز شنبه ۲۶/ رمضان/ ۱۹۳ هجری وازد مصر شد، لدی الورود این کاروان علویه مردمان مصر از همه طبقات و أقشار از آنان استقبال کردند. و این سیده محترمه را در منزل یکی از اشراف مصر بنام «أمّ هانی» اسکان دادند. بعد از سکونت وی در این منزل، این مکان بعنوان ملجأ و مأوای مضطّرین شهرت پیدا کرد، این سیده عابده مستجابه الدعوه همه روز با مراجعه مردم برای آنان دعا می‌کرد، بعدها مصریها به او لقب «کریمه الدارین» دادند.[۱۱]

سیده نفسیه بسیار مورد احترام بزرگان آن عصر از قبیل احمد بن حنبل و شافعی بود، نقل می‌کنند امام شافعی بیشتر اوقات خدمت آن عُلیا مخدره می‌رسید و از جهت معنوی و علمی کسب فیض می‌کرد. سیده نفسیه اهتمام زیادی به قرائت قرآن می‌ورزید، ایشان قرآن را در سن پنج سالگی حفظ نمود و همه روزه چندین جزء از آن را تلاوت می‌کرد، در تواریخ آورده‌اند که سید نفسیه در اواخر عمر در منزل خود قبری را حفر کرده و در کنار آن صدها بار قرآن را ختم کرد، و هنگام قرائت قرآن وقتی به این ایه کریمه رسید «لَهُم دارُ السَلامِ عِندَ رَبّهِّمِ وَ هُوَ وَلیهُم بِما کانُوا یعمَلُونَ»[۱۲] (انعام/۱۲۷) به رحمت الهی پیوست.

سیده نفسیه در ماه رمضان سال ۲۰۸ هـ رحلت کرد و در همان قبری که در منزل خود آماده کرده بود به خاک سپرده شد.

  • آرامگاه سیّده نفیسه

پس از رحلت سیده نفیسه همسر وی قصد داشت جنازه او را به مدینه بیاورد و در مقابر بنی هاشم دفن کند، ولی مصری ها هنگامی که از نیت وی مطلع شدند با اجتماع در منزل سید اسحاق از انتقال جنازه سیده نفیسه به مدینه با اسرار و التماس جلوگیری کردند، در نهایت سیّده نفیسه در منزل خود و در همان قبری که طبق برخی از نقل ها هزاران مرتبه قرآن را در کنار آن ختم کرده بود دفن کردند، مزار وی ملجأ و ملاذ مسلمانان و حتی اهل کتاب شد، پس از فوت وی مردم شاهد کرامات زیادی از وی بودند، بعد از گذشت چندین سال از رحلت وی قبه و بارگاهی بر روی قبر سیده نفیسه بنا نمودند و چندین مرتبه تا به امروز این بارگاه و ضریح، در عهد دولت های مختلف تعویض شده است، طبق نقل مقریزی در کتاب الخطط، اولین بنا بر روی قبر ایشان توسط عبدالله بن السری بن الحکم والی دولت امویان بر مصر بنا شد، و بعد از آن در دولت عباسی ها این مکان تجدید بنا گردید و بارگاه مجللی را بر روی آن ساختند، در عهد فاطمیان نیز این مزار و بارگاه توسعه وسیعی پیدا کرد، در سال ۱۳۱۰ هجری پس از آتش سوزی که بخشی از مسجد و ضریح بارگاه سیده نفیسه را تخریب کرده بود این مکان تجدید بنا کردند و با اختصاص ساختمان های متعدد این مزار را توسع دادند.

مصرها و سایر مسلمانان آفریقایی همه روزه جهت زیارت این سیده جلیله به بارگاه و مزار ایشان می روند، برخی از بزرگان زیارت هایی را برای تشرف به حرم وی در کتب خود آورده اند، من جمله سخاوی در کتاب التحفه صفحه ۱۱۱ زیارت مخصوصه ای را برای ایشان ذکر کرده، و همچنین صاحب کتاب تحفه الألباب زیارت دیگری را برای ایشان روایت کرده است.[۱۳]

شبلنجی صاحب کتاب نور الأبصار در کتاب ( الدّره النفیسه فی ترجمه السیده النفیسه ) نیز نمونه های از زیاراتی را برای این سیّده مجلله ذکر کرده است.

در شب سالگرد تولد این بانو ازدحام جمعیت در روضه اش چنان زیاد است که امکان ورود حتّی به صحن مسجدی که در مجاور مرقدش قرار دارد بسیار دشوار است، شیعیان در کنار أهل تسنن تا پاسی از شب با مولودی خوانی نسبت به مقام این بانو و اجدادش ابراز محبت می نمایند، از برخی اسناد و سفر نامه ها استفاده می شود که ایرانیان در زمان سابق به زیارت این بانوی مکرمه به مصر می رفتند.

[۱]  السیده نفیسه، توفیق ابوعلم،ص۵۶

[۲] خطط المقریزی، ج۴، ص۳۲۵

[۳] سید هادی خسرو شاهی_ أهل البیت فی مصر_ ص۲۲۱٫

[۴]  تاریخ دمشق _ ج ۲۳ – ص ۲۹۹٫

[۵] شیخ عباس قمی- منتهی الأمال-ج۱-ص۲۸۶

 [۶] همان مصدر

[۷]  خطط المقریزی_ ج ۴_ ص ۳۲۷٫

[۸] . توفیق ابوعلم- السیده النفسیه ص ۱۴۲٫

[۹] عمده الطالب، ص۴۲

[۱۰] خطط المقریزی،ج۴، ص۳۲۵

[۱۱] . همان مصدر

[۱۲] . سوره انعام- ۱۲۷٫

[۱۳] توفیق ابو علم- السیده النفیسه، ص۲۱۶ الی۲۱۹