خاطرات (احترام اجباری – موریتانیا)

  • احترام اجباری (موریتانیا)

در یکی از سفرهای این حقیر به کشور موریتانیا که میهمان آقای شریف محمد علی حیدرا بودم، بنده از ایشان تقاضا کردم که یک شب به دیدار علمای اهل سنت آن دیار برویم، ایشان با هماهنگی هایی که انجام داد بنا شد در یکی از مجالس و محافل طریقه قادریه حضور پیدا کنیم، هنگام حرکت، ایشان پیشنهاد نمودند که شما بهتر است ملّبس به لباس روحانی نباشید، چون امکان دارد آنان در این جلسه نسبت به شما احترام لازم را نگذارند و شما در این جلسه مورد اهانت قرار گیرید، من گفتم توکل به خدا می کنیم ومی رویم و با ذی روحانی وارد جلسه آنان خواهیم شد، وقتی که به منزل شیخ طریقه رسیدیم وارد دیوانیه و سالن منزل او شدیم تمام شیوخ و برخی از مریدان بر روی مسندهای بسیار زیبا و عربی تکیه زده بودند و با حالت تکبر و تبختر به بنده نگاه کردند، هنگام ورود من سلام کردم وآنان با یک بی اعتنای جواب سلام را دادند، من متوجه شدم شیخ طریقه آنان در صدر مجلس نشسته است، بدون اینکه توجه به افراد دیگر بکنم مستقیم رفتم به طرف شیخ و به او دست دادم او اصلا بنای بلند شدن در مقابل من را نداشت هنگامی که به من دست او را با زور و قدرتی که داشتم از جایش بلند کردم، شاید می توان گفت که من بیش از ۷۰ کیلو زور آوردم تا ایشان را از جای خودش بلند کنم ، هنگامی که از زمین بلند شد تمام شیوخ ومریدان دیگر حاضر در جلسه از جای خود بلند شده و یکایک با من مصافحه کرده واحترام گذاشتند، شیخ طریقه بعد از چند لحظه احوال پرسی، بایک ناراحتی بسیار زیاد که توان اظهار آن را نداشت که من وشیخ می دانستیم، مجلس را ترک کرد، بعد بنده با افراد دیگر در جلسه نشستم  و شروع کردیم به صحبت کردن، بسیاری از آنان سؤال کردند که شما چند سال است که با شیخ رفیق هستید و شما را می شناسد که اینقدر به شما احترام می گذارد؟ یکی از افراد در آن جلسه به من گفت که  ایشان در مقابل هیچ کس اینقدر احترام نمی گذارد و به ندرت در مقابل افراد بلند می شود، ایشان خیلی شما را دوست می دارد که در مقابل شما ایستاد، ولی چون من قصه را می دانستم در دل خود می خندیدم و بعد از جلسه داستان را برای شریف حیدرا تعریف کردم، شریف گفت اگر زیرکی شما نبود قطعاً با تصرفات و برخورد بد آنان شما را مورد اهانت قرار می دادند، من گفتم: «که این فضل الهی بود که یک مرتبه به ذهن من بیاید که این شیخ را از زمین بلند کنم و دیگران فکر کنند که بخاطر من بلند شده و احترام بگزارند.»