حضور بلوچهای ایرانی در شرق آفریقا
حضور بلوچهای ایرانی در شرق آفریقا
یکی از اقوام ایرانی که در شرق آفریقا حضور زیادی دارند، خاندانی از قوم بلوچ میباشند، هرچند این قوم شیعه نمیباشند، ولی ذکر مختصری از تاریخ آنان، بعد از بیان تاریخ شیرازیها خالی از لطف نخواهد بود. بلوچها، از مناطقی از بلوچستان و بخصوص شهرهای قصر قند، سرباز، لور، دابکار و چابهار به این مناطق هجرت کردهاند. طبق برخی از شواهد تاریخی، هجرت این قوم ایرانی در چند مرحله اتفاق افتاده است:
- اولین مرحله آن، در قرن ۱۷ میلادی بود که عربها در بخشهایی از مناطق شرقی آفریقا حکومت میکردند. آنان جهت تأمین نیروی نظامی خود از بعضی از مناطق بلوچستان ایران، سرباز استخدام میکردند. بلوچها در سال ۱۶۶۴ میلادی توانستند منطقه ممباسا و زنگبار را از پرتغالیها پس گرفته و به عربها برگردانند.
- مرحله دوم هجرت آنان به سال ۱۸۳۰ برمیگردد، زمانی که حکومت آل بو سعید مقر حکومت خود را از مسقط به زنگبار انتقال داد و سالیان سال این جزیره بهعنوان پایتخت عمان بهحساب میآمد. در این زمان نیز حکومت عمان، تعداد زیادی از بلوچها را در مناصب مختلف بخصوص در بخش نظامی استخدام نمود.
- مرحله سوم این هجرت، به اواسط قرن ۱۹ میلادی یعنی در سال ۱۸۹۵ برمیگردد. در این زمان نیز عمانیها، تعداد زیادی از بلوچها را جهت بهکارگیری در مراکز مهم نظامی و پادگانها استخدام نموند. تا این زمان بلوچها، اغلب به جهت مصالح نظامی و بهعنوان جنگاوران به این مناطق آورده میشدند.
تا چند دهه قبل، هجرتهای پراکندهای به خاطر ارتباط خانوادگی بین مهاجرین بلوچ شرق آفریقا و اهالی بلوچستان صورت میگرفت و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز، ما شاهد هجرت نسل جدیدی از بلوچها به شرق آفریقا هستیم.
در اواخر قرن ۱۸، زمانی که انگلیسها بر شرق آفریقا مسلط شده و برخی از این مناطق را جزء مستعمرههای خود به ثبت رسانده و حکومت چند صدساله عربها را سرنگون کردند، بلوچها توانستند در مشاغل غیرنظامی جذبشده و در امور تجّارت، کشاورزی و دامداری وارد شوند. آنان توانستند با استقرار در شهرهای مختلف کشورهای کنیا، اوگاندا و تانزانیا، با مردم این مناطق اختلاط پیداکرده و بهمرورزمان خود را جزئی از جامعه مسلمان این منطقه درآورند و همچنین توانستند از طریق ازدواج با دختران بومی، خود را جزو لاینفک جامعه آفریقایی درآورند.
هرچند بلوچها در هجرتهای اولیه به این مناطق، بهعنوان جنگاوران و جنگجویان شناخته میشدند، ولی در حال حاضر آنان بهعنوان یک جامعه فعال اقتصادی و تجّاری بهحساب میآیند و در بسیاری از مناصب حکومتی این کشورها، جایگاهی پیدا کنند. مردم شرق آفریقا بلوچها را به نام بلوشی شناخته و برای آنان به خاطر حفظ حرمتها و اخلاق اجتماعی احترام زیادی قائلاند. بعد از انقلاب زنگبار (۱۹۶۴)، بلوچهای مقیم این جزیره به شهرهای مختلف کشورهای شرق آفریقا و بعضاً به اروپا مهاجرت نمودند.
بلوچهای ساکن این مناطق، همگی پیرو مذهب حنفی بوده و در بعضی از شهرهای بزرگ این مناطق مساجدی را برای خود تأسیس نمودهاند، ولی این مساجد هیچگونه جنبهی نژادی و قومی نداشته و مسلمانان بومی آفریقایی بهراحتی در این مساجد و در کنار برادران بلوچ خود نماز اقامه میکنند. آنان در شهر ممباسای کنیا، دارای مسجدی بسیار بزرگ و انجمن بلوچها میباشند. وظیفه این انجمن، پیگیری امور بلوچها در شرق آفریقا است و هیچگونه ارتباطی با ارگانها و سازمانهای ایرانی ندارد.
در حال حاضر طبق برخی از آمار، بیش از ۲۰۰۰۰ بلوچ، در شهر ممباسا، در کشور کنیا و در شهرهای کامپالا و عنتپه، در کشور اوگاندا و در شهرهای تابورا، امبیا، مافیا، دارالسلام و ایرینگا، در کشور تانزانیا و در مناطقی از شرق کنگو زندگی میکنند. آنان در تانزانیا از جهت موقعیت سیاسی و اجتماعی از وضعیت بهتری برخوردار میباشند. شایانذکر است، نمایندگان مجلس شورای شهرهای تابورا و مافیا و امتورا در چند نوبت از بلوچها انتخاب شدند. در بین جامعه بلوچ تانزانیا، آقای رستم عبدالعزیز از موقعیت اقتصادی و سیاسی ویژهای برخوردار است، ایشان علاوه بر اینکه عضو مجلس این کشور است، از افراد بسیار بانفوذ در دولت نیز بهحساب میآید، ایشان سه سال قبل متهم به اختلاس بزرگ مالی شده بود که به دنبال این اتهام، از سیاست کنارهگیری نمود و وارد کارهای اقتصادی خود شد. طبق نقل برخی از ایرانیان مورد وثوق مقیم تانزانیا، بخش عظیمی از سرمایه این شخص، به حضور جهاد سازندگی در این کشور برمیگردد و وقتی جهاد سازندگی در تانزانیا تعطیل شد، آقای رستم عزیز، ماشینآلات و وسایل راهسازی و کشاورزی جهاد را به مبلغی بسیار ناچیز خریداری نمود و توانست با استفاده از این ماشینآلات، شرکت بزرگ راهسازی راهاندازی کند و از این طریق سرمایه بسیار هنگفتی را جمعآوری نماید.
بلوچهای ساکن مناطق شرق آفریقا، علیالظاهر رغبت چندانی برای ایجاد ارتباط با ارگانهای ج.ا.ایران نداشته و در برنامههای رسمی سفارت، از قبیل ۲۲ بهمن و روز قدس و رحلت حضرت امام شرکت نمیکنند، ولی آنان ارتباط خود را با اقوام خویش در بلوچستان حفظ نموده و بسیاری از آنان به ایران تردد دارند و میتوان گفت؛ تنها مراسمی که رایزنی فرهنگی برگزار میکند و بلوچها نیز در آن حضور پیدا میکنند، برنامه جشن نوروز است. بلوچها در نشر دین مبین اسلام در این مناطق هیچگونه نقشی نداشته و هیچ شواهد تاریخی دال بر اینکه آنان در نشر اسلام نقشی داشتهاند وجود ندارد.