تصوف در غرب آفریقا ( فصل چهارم کتاب تصوف در غرب آفریقا نوشته حجت الاسلام و المسلمین سید محمد شاهدی )
تصوف در غرب آفریقا
در قاره آفریقا به خصوص کشورهای عربی آن، طرق صوفیه متعددی وجود دارد. میتوان گفت که اسلام در بسیاری از این مناطق با فکر تصوف انتشار یافته است. تفکر تصوف و بهخصوص طریقه تیجانیه در این قاره، کاملا با تفکر تصوف در خاورمیانه و کشورهایی همچون ترکیه، ایران، پاکستان و هند متفاوت است. تصوف در آفریقا با شریعت عجین شده و اغلب این طرق و بهخصوص تیجانیه تقید و التزام زیادی به اصول اسلام و احکام آن دارند و انحرافاتی که در فرق صوفیه کشورهای اسلامی خاورمیانه دیده میشود، در بین آنان وجود ندارد. ما در این نوشتار، همراه با بررسی تاریخ اجمالی طرق معروف صوفیه در کشورهای شمال غرب و غرب این قاره، بر طریقه تیجانیه که از اصالت و نفوذ بسیاری برخوردار است تمرکز کرده و مباحث مختلفی را در خصوص این طریقت بیان خواهیم کرد.
تعریف تصوف
علمای فن تعریفهای گوناگونی را برای تصوف و صوفی ذکر کردهاند. برخی از علما تعریفهای گوناگون از تصوف را تا دو هزار شمردهاند که ما در اینجا به چند تعریف اشاره میکنیم:
الف) از مرحوم سیدابوالعباس تیجانی بنیانگذار طریقه تیجانیه درباره حقیقت تصوف سؤال شد، ایشان در جواب گفت:(اعلم أنَّ التَصوّفَ هُوَامتثالُ أمرٍ وَاجتنابُ النهی فی الظاهِرِ وَالباطنِ).
ب) ابنجنید در تعریف تصوف میگوید: «هوَأن یمتَلِکَ الحقُّ عنکَ وَیُحییکَ بِهِ».
ج) همچنین در تعریف تصوف گفته شده است: «أن لا تملِکَ شیئاً وَلا یَملِکُکَ شَیء»[۱].
بنیانگذار تصوّف
علمای این فن بر این باورند که بنیانگذار تصوف شخص پیامبر اسلام ص بوده و نخستین کسی که در این باب سخن گفته، امیرالمؤمنین علیبنابیطالب ع است. بسیاری از شیوخ طرق صوفیه اجازههای خود را به معروف کرخی غلام امام رضا ع میرسانند. آنان میگویند: حضرت امام رضا ع اسراری را از پدران خود به ارث برده است که به معروف کرخی یاد داده و «معروف» نیز آنها را به بعضی از افراد شایسته تعلیم داده است. در برخی از کشورها بهخصوص سودان و مصر، شیوخ صوفیه اجازات خود را در مراکز خود نصب میکنند. کلیه این اجازات به معروف کرخی از امام رضا ع و آن حضرت از پدرانش تا حضرت امیرالمؤمنین ع و آن حضرت از پیامبر اسلام ص و پیامبر ص از جبرئیل۷و سرانجام به پروردگار میرسد. آنان سلسله اجازات خود را به خداوند میرسانند.
حکم شرعی تصوّف
برخی از بزرگان صوفیه و از جمله غزالی بر این باورند که تعلیم اصول تصوف و متصوف شدن، واجب عینی است؛ چون هرانسانی به جز انبیا: و معصومان: هرلحظه در معرض خطا و گناه است و برای تزکیه نفس، نیاز به تهذیب نفس دارد و تنها راه تهذیب نفس، متصوّف شدن است. برخی از علمای این طریقت، از جمله شاذلی بر این باورند که اگر کسی وارد طریقت نشود، در گناه کبیره غرق خواهد شد و هیچگاه روی رستگاری را نخواهد دید. برخی از علما از قبیل زَرّوق نسبت تصوف را به دین، نسبت روح به جسد میدانند و میگویند که بر همه فرض است وارد یکی از طرق صوفیه بشوند؛ ولی صاحب خرقه شدن و به مرحله مقدّمی رسیدن، برای عدهای واجب کفایی است؛ زیرا برای رسیدن به این مرحله، باید فراغ بال داشت و وقت زیادی لازم است، و این برای همه افراد میسر نیست.
فایده تصوف
در خصوص فایده تصوف نیز علمای این فن مباحث زیادی را ذکر کردهاند. بعضی میگویند: تصوف تهذیب قلوب و شناخت علام الغیوب است. برخی دیگر میگویند: فایده آن سلامت نفس توأم با حسن خلق با هر مخلوقی است (سلامه الصدور و حسن الخُلق مع کلِ مخلوقٍ).
اذکار و اوراد
میتوان گفت که اساس تصوف بر دو محور اذکار و اوراد متمرکز است. شیوخ طرق صوفیه برای پیروان خود اذکار و اورادی را تعیین میکنند. برخی از این اذکار از ائمه: رسیده است و برخی دیگر را بعضی از اقطاب طرق صوفیه تنظیم کردهاند. آنان برای مشروعیت ذکر (ذکر فردی و گروهی)، ادله قرآنی و روایات زیادی را ذکر میکنند که ما در این مختصر، به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
اصل ذکر و ذکر فردی
الف) آیات:
بعضی از آیات قرآنی که به آنها در خصوص اصل ذکر و ذکر فردی استشهاد میکنند عبارت است از:
- (فَاذکُرُونی أذکُرکُم)؛[۲]
- (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً*وَسَبِّحُوهُ بُکْرَهً وَأَصِیلاً)؛ [۳]
- (رِجَالٌ لاَ تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَلاَ بَیعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ)؛[۴]
- (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلاَ أَوْلاَدُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَمَنْ یفْعَلْ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ).[۵]
ب) روایات:
از میان روایات نیز بر این موضوع استشهاد شده است که یکی از آن روایات را شیخیوسف کوزانی معروف به العجمی در رساله خود آورده است:
«أنَّ عَلیّ ابنَ أبیطالب ع سَأُلُ النُبیّ۹فَقالَ: یا رَسُولَ اللّهِ ص دَلّنی عَلی أقَرَبِ الطُرُقِ إلی اللّهِ تعالی وَأَسهَلِها عَلی عِبادِهِ وَأَفضَلِها عِندَ اللّهِ تَعالی. فَقال ص : یا عَلیّ عَلَیکَ بِمُداوِمَهِ ذِکرِ اللّهِ تَعالی فِی الخَلَواتِ[۶]»
در خصوص اصل ذکر و ذکر فردی، علمای صوفیه، به تفصیل سخنانی را در کتب خود ارائه کردهاند که مذهب تشیع در این موضوع با آنان همفکر است. در خصوص ذکر و ذاکر بودن، آیات و روایات زیادی وارد شده است و تنها در مورد برخی الفاظ ذکر میان مذهب تشیع و طرق صوفیه اختلاف وجود دارد.
قال رسول الله ص : «أنا عِندَ ظنَّ عَبدی بِی، وَأنا مَعَهُ حِینَ یَذکُرُنی فَإن ذَکَرَنی فِی نَفِسهِ ذَکَرتُهُ فی نَفسی وَإن ذَکَرَنی فی مَلأ ذَکَرتُهُ فی مَلأ خَیرٍ مِنهُ وَإن تَقرَّبَ إلیَّ شِبراً تَقَرّبتُ مِنهُ ذِراعاً وَإن تَقَرَّبَ إلیَّ ذِراعاً تَقَرّبتُ مِنهُ باعاً وَإن أتانی یَمشِی أَتیتُهُ هَروَلهً[۷]».
ذکر گروهی (دسته جمعی)
یکی از عادات و فرهنگ طرق صوفیه و بهخصوص طریقه تیجانیه و قادریه، جلسات ذکر به طور گروهی و دستهجمعی است. آنان برای تأیید این سنّت، به آیات قرآنی وروایاتی از پیامبر اسلام ص تمسک میکنند:
الف) آیات:
- (وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَهً وَأَجْراً عَظِیماً)[۸]؛
- (فَإِذَا قَضَیتُمْ مَنَاسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آبَاءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیا وَمَا لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ خَلاَقٍ).[۹]
آنان از این دو آیه در خصوص ذکر گروهی استفاده میکنند.
ب) روایات:
برخی از روایات ارائه شده برای تأیید ذکر گروهی عبارت است از:
- روی الطبرانی عن سهلبن حنظله قال: قال رسول اللّه ص : «ما جَلَسَ قَومٌ مَجلِساً یَذکُرُونَ اللّهَ عَزّ وَجَلَّ فِیهِ فَیَقُومُونَ، حَتّی یُقالَ لَهُم: قُومُوا قَد غُفِرَ لَکُم وَبُدِّلَت سَیئاتِکُم حَسَناتٍ[۱۰]» .
- عن أبی سعید الخدری و أبی هریره (ره) شهدا علی رسول الله ص أنه قال «لا یَقعُدُ قَومٌ یَذکُرُونَ اللّهَ تَعالی إلا حَفَّتهُمُ المَلائکَهُ وَغَشِیَتهُمُ الرَّحمَهُ وَنَزَلَت عَلَیهِمُ السَّکینَهُ وَذَکَرَهُمُ اللّهُ تَعالی فِیمَن عِندَه[۱۱]».
- قال رسول الله ص: «ما قَعَدَ قَومٌ مَقعَداً لَم یَذکُرُوا اللّهَ سُبحانَهُ وَتعَالی فِیهِ وَلَم یُصَلّوا عَلی النَبیٍّ۹إلا کانَ عَلَیهِم حَسرَهٌ یَومَ القِیامهِ».[۱۲]
در خصوص ذکر گروهی، طرق صوفیه بسیار ملتزم بوده و اغلب در اوقات مخصوص ذکر(بعد از نماز عصر، عشاء و عصر جمعه) با تجمع در مساجد و زوایا، به اذکار مختلف با آهنگ و موسیقی بسیار دلنشینی مشغول ذکر میشوند. در این مجالس، علاوه بر شرکت عامه مردم، شیخمقدَّم (کسی که صاحب ذکر و اجازه مخصوص از صاحب خرقه منطقه باشد) و شاگردان وی نیز حضور مییابند. آنان در اغلب اوقات پارچه سفیدی را پهن کرده و اطراف آن به صورت دایره مینشینند و مشغول ذکر میشوند. در ذکر گروهی، ذاکران با حرکات بسیار زیبا و موزون به طور نشسته خم و راست میشوند.
[۱]. کاشف الإلباس، الحاج عبدالله ابراهیم، ص۱۵٫
[۲]. سوره بقره، آیه ۱۵۲٫
[۳]. سوره احزاب، آیات ۴۱- ۴۲٫
[۴]. سوره نور، آیه ۳۷٫
[۵]. سوره منافقون، آیه ۹٫
[۶]. کاشف الإلباس، ص۴۷٫
[۷]. صحیح بخاری، کتاب توحید؛ صحیح مسلم، کتاب ذکر و دعاء.
[۸]. سوره احزاب، آیه ۳۵٫
[۹]. سوره بقره، آیه ۲۰۰٫
[۱۰]. مجمع الزوائد، نورالدین هیثمی، کتاب الذکر.
[۱۱]. صحیح مسلم، کتاب الذکر، باب فضل الاجتماع علی تلاوه القرآن و علی الذکر.
[۱۲]. مسند احمدبن حنبل، ج۲، ح۴۶۳٫