طریقه تیجانیه ( فصل ششم کتاب تصوف در غرب آفریقا نوشته حجت الاسلام و المسلمین سید محمد شاهدی )
طریقه تیجانیه
مؤسس طریقه تیجانیه و دایره نفوذ آن
یکی از طرق صوفیه که پیروان زیادی در جهان اسلام و بهخصوص در آفریقا دارد، طریقه تیجانیه است. این طریقه در شمال و غرب این قارّه انتشار بیشتری داشته و براساس برخی آمار که از مراکز آنان اعلان شده، بیش از ۷۰ میلیون نفر از مسلمانان در شمال و غرب آفریقا، از پیروان طریقه تیجانیهاند.
مؤسس طریقه تیجانیه سیدی احمدبن محمد التیجان است، وی در سال ۱۱۵۰ قمری برابر با ۱۷۳۷ میلادی در شهر «عین ماضی» در کشور الجزایر متولد شد، و لقب تیجانیه به دلیل انتساب مادر وی به قبیله «توجین» یا «تجانه» از قبایل معروف الجزایر است.
در خصوص نسب سیداحمد تیجانی بین مورخان اختلاف نظر است. بعضی معتقدند که نسب وی به عبدالله نفس زکیّه فرزند حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی ع میرسد. ازاینرو آنها میگویند که وی از سادات حسنی است. از ادلّه این گروه، کلام خود سیداحمد تیجانی است که میگوید: در عالم رؤیا پیامبرص را دیدم که خطاب به من فرمود:
«أَنتَ وَلَدی حَقّاً وَنَسبُکَ إلی الحَسَنِ بنِ عَلی صَحیحٌ»[۱].
بعضی از شیوخ تیجانیه میگویند که این جملات را پیامبر ص در حالت بیداری به وی فرموده است.
بعضی دیگر در این نسب تشکیک کرده و میگویند که وی از سادات نیست. ولی دیدگاه نخست، نظر اکثریت تیجانیهاست و آنان اجازه نمیدهند که کسی در نسب سیداحمد تیجانی خدشه وارد کند.
وی دوران کودکی و نوجوانی خود را در شهر «عین ماضی» که در آن عصر مرکز علم و معنویت بود، سپری کرد و نزد اساتید آن شهر علوم اسلامی متداول آن زمان را فرا گرفت و بهخاطر نبوغ و استعدادش توانست در مدتزمان کوتاهی سرآمد دوران خود شود و بر منصب تدریس و فتوا بنشیند. وی در سال ۱۷۱ قمری برابر با ۱۷۵۸میلادی برای تکمیل علوم و همچنین ملاقات با شیوخ و عرفا به منطقه فاس در مغرب هجرت کرد.
در این مدت که در فاس بود، از عرفا و شیوخ طرق صوفیه دروس خود را فراگرفت و در سن ۴۰ سالگی پس از گذراندن مراحلی از سیر و سلوک، به مرتبه «صاحب خرقه» رسید. وی برای کسب علم و تعلیم اسرار تصوف، سفرهای زیادی را به مناطق مختلف جهان اسلام انجام داد، که مهمترین آن سفرها به مصر و حجاز بود. او در این سفرها از اقطاب طرق صوفیه کسب اجازه میکرد.
پس از بازگشت از سفر حجاز در سال ۱۱۸۸ قمری، به مدت سه سال در شهر تلمسان مغرب اقامت گزید، و در سال ۱۱۹۱ قمری برای زیارت مقام سیدادریس، به شهر فاس رفت. وی در بین راه، سیدعلی حرازم براده فاسی را ملاقات کرد و همین ملاقات سبب شد که علی حرازم بعدها از خواص سیداحمد تیجانی شده و تقریرات درس تیجانی را به رشته تحریر درآورد.
در سال ۱۱۹۶ قمری سیداحمد تیجانی همه طرق صوفیه را به دستور پیامبر ص رها کرد و خود به فرمان آن حضرت، صاحب اذکار شده و موظّف گردید که به مریدان و پیروان خود تعلیم دهد.[۲]
سیداحمد تیجانی معتقد است که پیامبر ص کلیه اوراد و اذکار را در حالت بیداری به او تلقین کرده است. شایان ذکر است، اقطاب طریقه تیجانیه بر این باورند که اگر انسان خود را تهذیب کند، میتواند به مرحلهای برسد که پیامبر ص را در بیداری ببیند. در این مورد، روایتی را نیز از پیامبرص برای مدّعای خود شاهد میگیرند که حضرت فرمودند: «مَن رأنی فِی المَنامِ فَسَیَرانی فی الیَقظَهِ وَلایَتَمَّثلُ الشَیطانُ بِی».[۳]
سیداحمد تیجانی از سال ۱۲۱۳ که وارد فاس شد، آنجا را به عنوان مقر خود اختیار نمود و تا هنگام وفاتش (سال ۱۲۳۰ ق) در این شهر مشغول تعلیم و تربیت روحی پیروان خود و برخی از خواص بود.[۴]
وی شاگردان زیادی را تربیت کرد که هرکدام بعداً توانستند در نشر این طریقه در مناطق مختلف آفریقا نقش مهمی را ایفا کنند و مهمترین آنان، سیدعلی حرازمی براده و شیخسعید عمرالفوتی هستند.
شیخعمر الفوتی یکی از شاگردان و خواص سیداحمد التیجانی، توانست این طریقه را وارد آفریقای سیاه کند. وی از طریق سنگال توانست به کشورهای همجوار نفوذ کند و بسیاری از مسلمانان را به این مسلک درآورد. از امتیازات وی این بود که توانست با تربیت شاگردانی در برابر استعمار فرانسه مبارزه کند. میتوان گفت که روحیه ضداستعماری شیوخ این طرقیه، یکی از عوامل عمده جذب پیروان زیاد شده است. بسیاری از شیوخ این طریقه با روشهای مختلفی، با استعمار فرانسه در کشورهای خود مبارزه میکردند. بعضی از آنها مانند شیخعمر الفوتی و شیخحماه الله مبارزه مسلحانه داشتند و بعضی هم از طریق تربیت و تعلیم، با استعمارگران مبارزه میکردند.
یکی از روشها این بود که علمای صوفیه، مسلمانان را از فرستادن فرزندان خود به مدارس فرانسویان ممنوع میکردند و درس خواندن به زبان فرانسوی را تحریم کردند. حتی بعضی فتوا داده بودند که اگر کسی به زبان فرانسوی صحبت کند، حتماً میبایست دهان خود را با آب تطهیر کند، و کسی حق نداشت در محضر شیوخ به زبان فرانسوی و یا انگلیسی صحبت کند. البته این عادت هنوز هم در بین بعضی شیوخ طرق صوفیه متداول است و کسی حق ندارد با شیخبه زبان خارجی صحبت کند و حتماً باید مترجم حضور داشته باشد. آنان با این روش، روحیه ضداستعماری را در اذهان مردم ایجاد میکردند.
از دیگر امتیازات این طریقه این است که علما و بزرگان علمی زیادی دارد، و اکثر آنان یک گرایش و ولای خاصی به اهلبیت: دارند. این محبت را میتوان در کتب و سخنان آنان مشاهده کرد.
در حال حاضر طریقه تیجانیه در کشورهای مغرب، تونس، موریتانی، مالی، سنگال، توگو، گامبیا، ساحل عاج، غنا، بنین، کینه کوناکری، نیجریه، نیجر، چاد، لیبی، گینه بیسائو، بورکینافاسو و کامرون حضور بسیار گستردهای دارد. بزرگترین مقرّ آنان در کشور سنگال و در شهر تیواون در فاصله ۱۲۰ کیلومتری داکار، پایتخت این کشور واقع شده است. میتوان گفت که طریقه تیجانیه، در مغرب به وجود آمده و در سنگال انتشار یافته است. علمای سنگال از قبیل شیخعمر الفوتی و شیخابراهیم نیاس توانستند در نشر این طریقه در کشورهای مختلف غرب آفریقا نقش بسیار بزرگی را ایفا نمایند؛ بهطوریکه با این نقش پررنگ خود، توانستند این طریقت را به دو شاخه مهم تیجانیه نیاسیه و تیجانیه عُمَریه تقسیم کنند.
مهمترین اعتقادات طریقه تیجانیه
پیروان طریقه تیجانیه باورها و اعتقاداتی دارند که بعضی از آنها با مبانی اسلامی موافقت دارد و برخی از معتقدات آنان شبیه خرافات است. در اینجا به برخی از معتقدات آنان اشاره میشود و برای آگاهی بیشتر، باید به منابع آنان، بهخصوص جواهر المعانی وبلوغ الأمانی، اثر شیخعلی الحرازمی، رماح حزب الرحیم علی نحور حزب الرجیم، اثر شیخسعید عمر الفوتی، و بغیه المستفید بشرح منیه المرید، اثر محمدبنعبداللهبنحسنین مراجعه کرد.
اعتقاد به عالم قیامت
در اعتقادات طریقت تیجانیه پیرامون عالم قیامت، سه باور دینی، خاص آن طریقه وجود دارد که موجب ایجاد مرزبندی و تمایز ویژهای با دیگر طرق صوفیه شده است:
الف) اعتقاد به اینکه پیامبر اسلام ص بهشت را برای شیخاحمد تیجانی و همه پیروان او ضمانت نموده است.
ب) اگر کسی توفیق زیارت شیخرا پیدا کند، بدون حساب و کتاب وارد بهشت میشود.
ج) پیروان تیجانیه در روز قیامت از کرامت و جایگاه ویژهای برخوردارند که شیخعمر الفوتی در کتاب رماح حزب الرحیم علی نحور حزب الرجیم، ذکر کرده است و بعضی از آنها عبارتند از:
- با ایمان از دنیا میروند؛
- از سکرات موت در اماناند؛
- از عذاب الهی در امان بوده و وارد بهشت میشوند؛
- فشار قبر ندارند؛
- همه گناهان گذشته و آینده آنان بخشیده میشود؛
- خداوند ضامن تمامی حقوق آنهاست؛
- از سؤال و جواب حشر در اماناند؛
- در قیامت زیر عرش الهی جای میگیرند؛
- از پل صراط با سرعت عبور میکنند؛
- از حوض کوثر سیراب میشوند؛
- در علیین و جنّات فردوس جای دارند؛
- پیامبر اکرم ص ایشان را دوست دارند؛
- نمیمیرند، مگر اینکه به مقام ولی دست یابند.[۵]
وحدت وجود
در کتاب جواهر المعانی و بلوغ الامانی اثر علی الحرازمی آمده است که عارفان اهل ذوق در اعیان موجودات عالم چیزی جز سراب نمیبینند و در ذوات وجود، فقط تجلی اسمای خداوند را مشاهده میکنند و معتقدند که عالم جز تجلی اسماء و صفات خداوند نیست. ظاهر و صور موجودات در حقیقت ظهور حقتعالی به صورت غیر است که محجوبان در ظاهر موجودات، از مطالعه خداوند محجوب میمانند.[۶] در خصوص وحدت وجود، نظریهای مانند نظریه مولوی در کتاب جواهر المعانی و بلوغ الأمانی دیده میشود.
مقام فنا
یکی از معتقدات طریقه تیجانیه مسئله فناست که انسان در قرب به حقتعالی به مقامی دست مییابد که در آن، چیزی جز خدا مکشوف او نیست و انانیتش زایل میشود. به اعتقاد شیخاحمد تیجانی، واصل کسی است که تمامی حجابها برایش مرتفع میشود. بهگفته او، عارف در مقام سحق و محق و فنای فنا، حق را در حق برای حق و به وسیله حق میشناسد، و در حقیقت بهجز حقتعالی کسی باقی نمیماند، و نه موصولی است و نه واصلی.[۷]
در این زمینه مباحث بسیاری در کتاب جواهر المعانی وجود دارد که شبیه نظرات مرحوم محیالدین عربی و ملاصدرا است.
آداب طریقه تیجانیه
در کتب تیجانیه و در باب شرایط و آداب ورود به طریقه، مطالب متنوع و مختلفی بیان شده که برخی ناظر به بیان شروط عمومی ورود به طریقت و برخی دیگر مربوط به شروط اوراد و اذکار آنهاست. عمر الفوتی نویسنده کتاب الرماح شرایط ۲۳ گانهای را برای طریقت برشمرده و اضافه میکند که ۲۱ شرط از این شروط لازمه طریقت و باقی آن شروط کمال است؛ درحالیکه در الفتح الربانی این شروط به گونهای دیگر بیان شده است. محمدبنعبداللهبنحسنین، چهل شرط را برای پیروان این طریقت بیان کرده و معتقد است که همه این شروط مبتنی بر کتاب و سنت است. برخی از این شروط، لازم و برخی دیگر، شرط کمالاند و همچنین برخی از آنها مربوط به شخص و برخی دیگر مربوط به اوراد است. در اینجا به برخی از شرایطی که از مجموع این کتابها گرفته شده است، اشاره میکنیم:
الف) شروط کمالیه شخصی که شامل بیست شرط است و التزام به آنها برای تشرف به طریقت لازم و ضروری است:
- مرید تیجانی در انتخاب شیخ به کسی مراجعه کند که اتصال سلسله مشایخ او به شیخاحمد تیجانی، احراز شده باشد.
- مرید بر اقامه نمازهای پنجگانه خود ملتزم باشد و حتیالامکان آنها را به جماعت بخواند.
- مرید در تمامی نمازهای خود«بسم الله الرحمن الرحیم» را گفته و نمازهای جهری را بلند بخواند.
- مرید درحالت رکوع و سجود به هنگام ذکر باید طمأنینه داشته باشد.
- مرید باید اهل تهجد و بیداری سحر باشد؛ هرچند به قدر خواندن دو رکعت نماز.
- مرید بر انجام نوافل مداومت داشته باشد.
- مرید در تمامی رفتار خود صادق بوده و از دروغ بپرهیزد.
- مرید با پدر و مادر خود مهربان باشد و به آنها نیکی کند.
- مرید کمال محبت و علاقه خود را به شیخابراز و بر این محبت پایداری کند.
- مرید به منتسبان شیخو اهل طریقت، کمال احترام را داشته باشد.
- مرید هیچگونه اذیت و آزاری به برادران خود در طریقت روا ندارد.
- مرید به تمامی اولیا، بیشترین تعظیم و احترام را داشته باشد.
- مرید ضمن خیرخواهی برای خلق خدا، باید ارتباط خود را با آنها قطع نکند.
- مرید از معاشرت و مجالست با دشمنان شیخپرهیز کرده و دوست خود را از دوستداران او برگزیند.
- مرید در مقابل کلمات و گفتههای شیختسلیم محض باشد.
- مرید هرگونه اعتراض و انتقاد علیه شیخرا در سخن و عمل ترک کند.
- مرید هیچگاه خود را از مکر خدا در امان نبیند.
- مرید دیگران را از اوراد طریقتی خویش آگاه نسازد.
- مرید اذکار و اوراد خود را در وقت آنها بهجای آورد و در برابر آن بیتفاوت نباشد.
- مرید بدون اجازه شیخاقدام به تلقین ورد نکند که در این صورت دچار سوء عاقبت خواهد شد.[۸]
ب) شروط لازم شخصی، عبارتاست از شروطی که مرید باید پس از اخذ طریقت از شیخخود، به آن ملتزم باشد و ترک آنها، خروج از طریقت تلقی میشود. این شروط بر سه قسم بوده و عبارت است از:
- مرید پس از تلقی طریقت از شیخ، هرگونه تعلق و وابستگی به اولیا و صالحان در غیر این طریقت را قطع و زیارت آنها را چه هنگام حیات و چه پس از وفات آنها ترک کند.
- بیعت هرشیخ دیگری غیر از مشایخ طریقت بر ذمه مرید نباشد و تمامی اوراد و اذکار آنها را کنار گذاشته و ملتزم به آداب طریقت شود.
- مرید بعد از تلقین ورد از طرف شیخ، اجازه مداومت بر ورد داشته باشد و آن را ترک نکند. در نصوص تیجانیه آمده است که ترک ورد، از جمله مواردی است که موجب قطع ارتباط مرید با طریقت میشود.
در اینجا بهخاطر اهمیت اذکار این طریقه، به شرح مختصر اعمال «الوظیفه» میپردازیم. این اعمال عبارت است از اوراد و اذکاری که هرفرد تیجانی باید در اوقات مخصوص، آنها را بخواند.
الوظیفه
یکی از شرایط گردن نهادن به طریقه تیجانیه، انجام اعمال «الوظیفه» است، که هرفرد تیجانی باید هرروز انجام بدهد. البته انجام دادن این عمل بهطور وجوب و التزام، منوط به اذن خاص از «مقدّم الطریقه» است. مُقدَّم الطریقه در واقع نماینده خلیفه عام این طریقه است که در هرشهر و یا روستا مستقر است و مردم به او مراجعه میکنند. اگر شخصی این عمل را بدون واسطه از شیخبگیرد، به هیچوجه حق ترک آن را ندارد، و در صورت ترک، به مشکلاتی دچار خواهد شد که یکی از آنها جنون است؛ ازاینرو، بسیاری از پیروان طریقه تیجانیه، این اوراد را به نیت استحباب و تطوع انجام میدهند.
«الوظیفه» در شبانهروز دو نوبت خوانده میشود: یکی بعد از نماز صبح تا وقت ضحی[۹]، و دیگری بعد از نماز عصر تا نماز عشا. این وقت اختیاری «الوظیفه» است، وقت اضطراری برای کسانی که عذر دارند، شبانهروز است که فرد هروقت بخواهد، میتواند انتخاب کند، و اگر این عمل از کسی فوت شود، میتواند آن را قضا کند. این عمل احکام خاصی دارد که مرحوم عمر الفوتی در کتاب الرماح ذیل فصل ۳۳ بیان کرده است.
اذکار عمل «الوظیفه» عبارت است از:
- یک مرتبه قرائت سوره حمد؛
- سی مرتبه ذکر «استَغفِرُاللّه العَظِیم الذی لا إله إلّا هُوَالحَیّ القَیّوم»؛
- پنجاه مرتبه صلاه الفاتح:«اللّهُمَ صَلّ عَلی مُحمّدِ الفاتِح لِما أُغلِقَ وَالخاتِم لِما سَبَق ناصِر الحَقِّ بِالحقِّ وَالهادِی إلی صِراطِکَ المُستَقیم وَعلی الِه حَق قَدرِه وَمِقدارِه العَظیمِ»؛
شیخاحمد تیجانی در کتاب اَحزاب و اَوراد میگوید:
این ذکر از حضرت علی ع نیز رسیده است:[۱۰] «وَمِن روایتها ما یؤثَرعن سیَّدنا عَلیّ کرَّم الله وَجهَه».
بعضی فرازهای این دعا در خطبه ۷۱ نهج البلاغه آمده است؛ از جمله: «إِجعَل شَرائِفَ صَلواتِکَ وَنوامِی بَرَکاتِکَ عَلی مُحمّد عَبدِکَ وَرَسُولِکَ، الخاتِم لمِا سَبَقَ وَالفاتِح لِما انغلقَ وَالمُعلِنِ الحَقَّ بِالحقِّ…»[۱۱].
- یک مرتبه آیات مبارک ۱۸۰ تا ۱۸۲ سوره شعراء: (سُبحانَ رَبِّکَ رَبِّ العِزّه عمّا یَصِفُونَ، وَسلامٌ عَلی المُرسَلینَ، وَالحَمد لله رَبِّ العالَمینَ)؛
- صد مرتبه ذکر «لا إله إلا اللّه»؛
- دوازده مرتبه ذکر جوهره الکمال:
اللَّهُـمَّ صَـلِّ وَسَلِّـمْ عَـلَى عَیـنِ الـرَّحْـمَـهِ الرَّبَّــانِـیـهِ، وَالیاقُـوتَـهِ المُتَـحَقِّـقَـهِ الحَـائِطَهِ بِمَـرْکَزِ الفُـهُومِ والمَعَـانِی، وَنُـورِ الأَکْـوَانِ المُتَـکَوِّنَـهِ الآدَمِـی صَـاحِبِ الحَـقِّ الـرَّبَّانِی، البَرْقِ الأَسْطَعِ بِمَزُونِ الأَرْبَاحِ المَالِئَهِ لِکُلِّ مُتَعَرِّضٍ مِنَ البُحُورِ وَالأَوَانِی، وَنُـورِکَ اللاَّمِعِ الـذِی مَـلأْتَ بِهِ کَوْنَکَ الحَـائِطِ بِأَمْکِنَهِ المَـکَانِی.
اللَّهُـمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ عَلَى عَینِ الحَقِّ الّتِی تَتَجَلَّى مِنْهَا عُرُوشُ الحَقَـائِقِ عَیــنِ المَـعَارِفِ الأَقْـوَمِ صِـرَاطِـکَ التَّـــامِّ الأَسْـقَــمِ.
اللَّهُـمَّ صَـلِّ وَسَلِّـمْ عَلَى طَلْعَهِ الحَـقِّ بَالحَـقِّ الکَـنْزِ الأَعْـظَمِ إِفَـاضَتِـکَ مِنْـکَ إِلَیــکَ إِحَـاطَـهِ النُّـورِ المُطَــلْسَــمِ، صَلَّـى اللهُ عَلَیـهِ وَعَـلَى آلِـهِ، صَـلاَهً تُعَرِّفُنَـا بِـهَا إِیـــاهُ».[۱۲]
پس از پایان اوراد یادشده، آیات ذیل را تلاوت میکنند:
(إِنَّ اللّهَ وَمَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلیما)[۱۳]. صلی الله علیه و آله و صحبه و سلم تسلیماً. (سُبحانَ رَبِّکَ رَبِّ العِزَه عمّا یَصِفُونَ، وَسلامٌ عَلی المُرسَلینَ، وَالحَمد لله رَبِّ العالَمینَ)[۱۴] .
لازم به ذکر است که ورد جوهره الکمال، از اوراد مهم طریقه تیجانیه است؛ به طوریکه نمیتوان آن را بدون طهارت مائیه (وضو و غسل) خواند. در این خصوص شیخاحمد تیجانی میگوید:
الشرط الثالث عشر: أنَ لاتُقرأ جَوهَرهُ الکَمالِ إلاّ بِالطهارهِ المائِیهِ، لا بِالتُرابیّهِ وَ، إن کانَ فَرضُه التَیمم، عُوِّضَ عَن جَوهَرِه الکَمالِ بِعشِرینَ مِن صَلاهِ الفاتح[۱۵].
در خصوص صلاه جوهره الکمال باید یادآور شد که عمده تیجانیها آن را دوازده مرتبه میگویند؛ ولی حمویون که تیجانیهای سنّی و اصولگرا هستند، یازده مرتبه قرائت میکنند. حمویون در منطقه «نرو» در کشور مالی زندگی میکنند و خود را منتسب به شیخاحمد حماه الله میدانند. آنان معتقدند که شیخاحمد تیجانی به عدد یازده سفارش کرده، ولی برخی از شیوخ از پیش خود، آن را دوازده مرتبه کردهاند. بعضی از تیجانیها مانند خلیفه نیاس معتقدند که اصل صلاه جوهره الکمال یازده مرتبه بوده است؛ ولی برای تکمیل عدد آن به دوازده و به یاد ائمه اثناعشر:، یکی به آن اضافه کردهاند.
اعمال وظیفه اغلب بهطور گروهی انجام میشود. پس از فریضه صبح و مغرب در مساجد تیجانیه یک پارچه سفید بزرگ پهن کرده و ذاکران گرداگرد آن مینشینند و با یک آهنگ دلنشین و حرکات آرام و موزون، اوراد و اذکار را تکرار میکنند. لازم به ذکر است که در حین گفتن ذکر، چراغها را خاموش میکنند.
پس از پایان یافتن اوراد، مقدَّم الطریقه دعا میکند. بزرگترین مجلس ذکر تیجانیها در شهر داکار و در مسجد تیجانیها واقع در منطقه «سنداگاه» برگزار میشود. این مجلس هر روزجمعه با حضور جمع زیادی از شیوخ و طرفداران این طریقه بعد از نماز عصر اقامه میگردد.
بسیاری از مردم، عمل «الوظیفه» را بهطور فردی انجام میدهند. پدیده بسیار جالب اینکه مردم و بهخصوص تیجانیها، اعم از زن و مرد، بزرگ و کوچک و از همه اقشار، تسبیح به دست همیشه و بهخصوص در وقت صبح، در حال گفتن ذکر هستند.
انسان وقتی در مجالس ذکر آنان شرکت میکند، احساس آرامش و معنویت خاصی میکند و به یاد آیه مبارکه ۲۸ سوره رعد میافتد که خداوند میفرماید: {أَلا بِذِکر اللّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ}. بنده در طول سالهای متمادی که در سنگال حضور داشتم، بارها توفیق شرکت در این مجالس را پیدا کردم و از آن بهرهمند میشدم.
شیخاحمد تیجانی میگوید: این اذکار را در حال بیداری از شخص پیامبر ص دریافت کرده است!! همین امر موجب اختلاف بین آنان و بعضی از مسلمانان شده است. در این خصوص علمای تیجانیه برای دفاع از شیخاحمد تیجانی، کتابهایی را تألیف کردهاند.
کتاب «جواهر المعانی و بلوغ الأمانی»
یکی از کتب مقدس نزد طریقه تیجانیه، کتاب جواهر المعانی و بلوغ الأمانی فی فیض سیدی أبیالعباس السیدأحمد التیجانی است. پیروان این طریقه کتاب یادشده را مقدس شمرده و آن دسته که توانایی خواندن عربی را داشته باشند، آن را مطالعه میکنند؛ هرچند که معانی آن را درک نکنند. در خانه هر تیجانی جواهر المعانی یافت میشود؛ هرچند که شخص عربی را نداند. لازم به ذکر است که این کتاب تاکنون به زبان دیگری ترجمه نشده است.
نویسنده آن «سیدی علی حرازمبنالعربی بَرادَه المغربی الفاسی» از شاگردان و ملازمان سیدی أبیالعباس السیدأحمد التیجانی، مؤسس طریقه تیجانیه است.
این کتاب مشتمل بر هفت باب است و اکثر ابواب آن در خصوص احوال فردی و خصوصیات اخلاقی سیدابیالعباس التیجانی است. بخش مهم دیگر این کتاب، پاسخ به پرسشهایی است که در تفسیر آیات و احادیث از وی شده است. سیدعلی حرازمی تألیف کتاب جواهر المعانی وبلوغ الأمانی را در سال۱۲۱۳ قمری آغاز و در سال ۱۲۱۴ به پایان رسانده است.
وی در این کتاب، درباره سیداحمد تیجانی بسیار غلو کرده و بارها او را به مرحله عصمت میرساند. یکی از ادعاهای سیداحمد تیجانی که بارها در این کتاب بدان اشاره شده، این است که وی بهطور مکرر پیامبر ص را در حال بیداری دیده و بسیاری از اوراد تیجانیه را از زبان آن حضرت تلقی کرده است. سیداحمد تیجانی در اینباره میگوید: ولی کامل و قطب الاقطاب تیجانیه هرگاه اراده کند، میتواند حضور پیامبر ص تشرف پیدا کند. میتوان گفت که این ادعا یک اصل مسلّم نزد تیجانیهاست.
لازم به ذکر است که سطح این کتاب، بهخصوص در بخش «أسئله و أجوبه» بسیار بالاست، و مسلماً عوام مردم و حتی بسیاری از خواص، از درک معانی آن عاجزند. در این خصوص میتوان به فصل شرح صلاه جوهره الکمال اشاره کرد. این کتاب از پرتیراژترین کتب در کشورهای مصر، تونس و مغرب است. و همیشه با کتاب رماح حزب الرحیم علی نحور حزب الرجیم تألیف شیخعمر الفوتی چاپ میشود.
شیخعمر الفوتی از منطقه فوتا در سنگال است و طریقه تیجانیه را وارد سنگال کرده است. عمده مباحث وی در کتاب الرماح در خصوص طریقه تیجانیه و مقامات اولیاست و اینکه مردم باید بدون هیچ قید و شرطی مطیع شیخطریقه باشند.
یکی از مباحث عجیب این کتاب، فصل دهم است که میگوید:
«الفصل العاشر فی أَعلامِهِم، أنّ الوَلیّ المَفتُوحَ عَلیه لا یَتَقَّید بِمَذهَبٍ مَعیّن مِن مَذاهِب المَجتَهدیِنَ، بَل یَدُورمَع الحقِّ عِندَ اللّهِ تعالی أَینما دار، … وَلَو تَعَطَّلَت المَذاهب بِأَسرِها لَقَدِرَ عَلی إحیاءِ الشریعَهِ وَکیفَ لا وهَوُ الذی لایَغیبُ عَنه النبی۹طَرفَهَ عَینٍ وَلایَخَرُجُ عَن مُشاهِدَهِ الحَقِّ جَلَّ جلالُه لَحظه»[۱۶]
عمر الفوتی در باب هشتم از کتاب رماح میگوید:
«إنَّ الله تعالی لَم یُوجِبُ عَلی أَحَدٍ إِلتِزام مَذهَب مِن مَذاهِبِ المُجتَهدینَ… لا اتباعَ إلاّ لِلمَعصوم لإِنتِفاء الخَطَأ عَنه…»[۱۷].
میتوان گفت که کلیّه مناقبی که شیعه برای امام اثبات میکند، آنان برای ولی و شیخطائفه قائلاند.
شیخمالک سی میگوید: ذکر بَسمله در نمازها واجب است. هرچند که در این خصوص، بعضی از علما ذکر بسمله را جایز نمیدانند، ولی ادله قوّی بر ذکر آن وجود دارد. وی در خصوص تقید به یکی از مذاهب میگوید:
«و أن العارفین بِاللّهِ لایَتَقَیّدونَ بِمذهَبٍ».[۱۸]
سپس میگوید:
«وَلمّا کانَ شَیخُنا أَحمَدبنُ مُحمّد التِجانی مالِکی المَذهَب وَخالَفَ الإِمامَ مالکاً وَأصحابَه فی البسمَلَه»[۱۹]
کتاب «احزاب و اوراد»
أحزاب و أوراد نام کتابی است از شیخاحمد التیجانی الشریف الحسنی، متولد سال ۱۱۵۰ قمری و متوفای سال ۱۲۳۰٫ وی در این کتاب اقسام اوراد و احزاب طریقه تیجانیه را ذکر کرده است؛ از قبیل اوراد لازم طریقه (الوظیفه)، اوراد اختیاری، حزب السیفی، حزب المُغنی، المسبحات العشر، والنرجسیه العنبریه.
این کتاب نزد طریقه تیجانیه بسیار مقدس و همطراز کتاب جواهر المعانی و بلوغ الأمانی به حساب میآید، و اکثر تیجانیها این کتاب را حفظ میکنند. از نکات قابل توجه در کتاب أحزاب و أوراد چنین است:
- بسیاری از الفاظ ادعیه در آن از ائمه:رسیده، و این حاکی از آن است که وی احزاب و اوراد موجود در این کتاب را از کلام معصومان: أخذ کرده است؛ از قبیل الحرز الیمانی، حزب السیفی و صلاه الفاتح.
أخیراً یکی از علما بهنام سیدمحمدبن العلوی المالکی الحسنی، کتابی را با عنوان أبواب الفرج تألیف کرده است. وی در این کتاب ادعیهای را از ائمه: نقل میکند که نزد بسیاری از طرق صوفیه بهخصوص نزد تیجانیها شهرت دارد.
- شیخاحمد تیجانی در کتاب أحزاب و أوراد، در أکثر موارد به صلوات بر پیامبر ص و آل آن حضرت اکتفا میکند. از قبیل «وَصَلّی اللّهُ علی سَیّدنا مُحمّد وَآله الطَیبِینَ الطاهِرینَ» (حزب السیفی)، و «اللّهُمّ یا رَبّ مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمّدٍ، صَلّ عَلی مُحَمّد وَآل مَحَمّد…» (دعاء أبوطالب المکی)، و «صلّی اللّه علیه وعلی آله، صلاهً تُعَرِّفنا بها إیاه» (جوهره الکمال)، و هرجا ذکر اصحاب آمده، در حاشیه بهعنوان نسخه بدل ذکر میشود.
- وی در باب «صلاه النرجسیه العَنبریّه» قصیدیهای را سروده که در آن ائمه: را یکایک نام میبرد. در مقدمه این صلاه چنین میگوید:
قَصَدتُ بِذلکَ خِدمَهَ حَضرَه سیدالوُجُودِ وَمَعدِن الحَقائقِ وَالشُهُودِ صلّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلهِ جِبالِ الدّینِ الشَوامِخَ و اُصولهُ الرَواسی الرَواسِخ.
برخی از ابیات قصیده نرجسیه عنبریه چنین است:
وَحمزهَ وَالعباسِ وَالصَحبِ کُلِّهم |
وَلاسیّما آلَ خُصوصَاً ذَوِی وُدٍّ |
قابل توجه اینکه در چاپهای اخیر این کتاب، این ابیات را حذف کرده اند[۲۱] و در بعضی از چاپها آنها را تحریف کردهاند. برای مثال، بیت:
«هم حسن ثمّ الحسین و نجَله
را به: |
علیّ الذین زان العبادهَ بالزهدِ» | ||
هم حسن ثمّ الحسین و زینب | شموس الهُدی زانوا العبادهَ بالزُهدِ |
تغییر دادهاند و در پاورقی این چاپ (المکتبه الاسلامیه، داکار، السنغال) چنین نوشتهاند:
اقتصرنا هنا علی التوسل بالصحابه (ره) و منهم السیده زینب بنت البتول(ره).[۲۲]
در چاپ دیگری چنین آوردهاند:
«ومما نُسِب إلی الشیخأحمد التیجانی…».
با این عبارت میخواهند اینگونه القا کنند که: شیخاحمد تیجانی این ابیات را نسروده است.
امّا در چاپهای قدیم کتاب أحزاب و أوراد، همه ابیات مربوط به ائمه: وجود دارد. مؤید این ادعا، نسخههای قدیمی این کتاب وحافظان این ابیات هستند. اغلب افراد سالخورده طریقه تیجانیه، ابیات صلاه نرجسیه را طبق نقل یادشده، از حفظ هستند.
طریقه تیجانیه و اهلبیت:
همانگونه که بیان شد، ارتباط تنگاتنگی میان طریقه تیجانیه و مذهب تشیع وجود دارد. بسیاری از ادعیه آنان از اهلبیت: گرفته شده و آنان برای اهلبیت: جایگاه خاصی تعریف کردهاند و تنها به محبت آن حضرات که اکثر اهل سنت به آن معتقدند، بسنده نکردهاند. شیخ مالک سی در کتاب ضیاء المستبین در شرح حدیث ثقلین، مقام مرجعیت دینی را برای اهلبیت: ثابت میکند و میگوید:
هرحکمی که بر قرآن جاری میشود، از باب عِدل بودن اهلبیت: با قرآن در حدیث ثقلین، بر اهلبیت: نیز جاری است.
شیخ مالک سی در کتاب کفایه الراغبین میگوید:
وَالکِتابُ وَالعِترهُ…کُلٌّ مِنهما مَعدِنُ العُلُومِ الدینیَّهِ وَالأَسرارِ باِلحِکَمِ العِلمیَّهِ وَالأَحکامِ الشَرعیّهِ وَلذا حَثَّ النَبیُ ص عَلی الإِقتِداءِ وَالتَمَسّکِ بِهِم وَالتَعلّمِ مِنهُم[۲۳].
در کتاب جواهر المعانی در فضیلت امیرالمؤمنین۷چنین نقل میکند:
قالَ شیخنا رضی الله عنه فی فَضلِ سیّدنا علیّ کرم الله وجهه، قال: وفی الحدیث عنه۹: کُنّا أَنا وَعَلیٌّ نَورَینِ بَین یَدیِ اللّهِ تعالی ثُمَّ أَودَعَنا فی صُلبِ آدَمَ فَلَم یَزَل یَنقُلُنا مِن صُلبٍ إلی صُلبِ إِلی عَبدِالمُطَلّب فَخَرجتُ فی عَبدِاللّهِ وَخَرَجَ فی أَبیطالبِ ثُمَّ اجتَمَعَ نُوران فی الحَسَنِ وَالحُسَینِ فَهُما نُورانِ مِن نُورِ رَبِّ العالَمینَ، و قال سیدنا رضی اللّه عنه: ما یصل شئٌ فی الوجود من العلم مطلقاً إلا مِن صهریج علی رضی اللّه عنه، لأنّه باب مدینه علمه۹ لامن الخلفاء الثلاثه ولا الصحابه بأجمعهم، وقد قال ابنعباس رضی اللّه عنه: انقسم العلم کلّه عشره أجزاءٍ تسعه کلّها لعلی ما شارکه فیها أحدٌ والعُشر کلّه مقسوم بین الخلق وکان أعلم الخلق بالعُشر الباقی[۲۴].
اعتراف به مذهب اهلبیت:
از رخدادهای مهم در تاریخ طریقه تیجانیه در کشورهای سنگال و موریتانی، اعتراف به مذهب اهلبیت: است. در سال ۲۰۰۲ میلادی و در بزرگترین گردهمایی پیروان این طریقه در شهر تیواون سنگال که بسیاری از شیوخ و شخصیتهای سیاسی و میهمانان خارجی حضور داشتند، طی اعلان رسمی از سوی آقای شیخعبدالعزیز سی ولیعهد خلیفه طریقه تیجانیه، به مذهب تشیع اعتراف شد و آقای شیخعبدالمنعم الزین به عنوان خلیفه پیروان اهلبیت: در این کشور معرفی گردید. پس از این اعلان رسمی، بعضی از طرق دیگر نیز به رسمیت مذهب اهلبیت: اعتراف کردند.[۲۵]
بسیاری از مستبصران در کشورهای غرب آفریقا از قبیل سنگال، مالی، گینه کوناکری، نیجریه، نیجر، موریتانی، گینه بیسائو، کامرون، گامبیا، غنا، ساحل عاج و بورکینافاسو، از پیروان طریقه تیجانیه هستند؛ ولی نکته قابل توجه این است که بسیاری از آنان حتی بعد از تثبیت مذهب خود، دست از اعمال الوظیفه که عبارت از اذکار و اوراد است، برنمیدارند.
در بعضی از کشورهای غرب آفریقا، بعضی از شیوخ بزرگ این طریقه، به مذهب اهلبیت: روی آورده و به دنبال آن، برخی از هواداران آنان نیز شیعه شدهاند.
طریقه تیجانیه و عاشورای حسینی
همانگونه که پیش از این اشاره شد، یکی از مراکز مهم طریقه تیجانیه در غرب آفریقا کشور سنگال است و میتوان گفت که شیوخ طریقه تیجانیه این کشور برای دیگر کشورهای آفریقای غیرعربی، حالت رهبری داشته و پیروان این طریقه در سایر کشورهای آفریقایی، از مرکز آن در شهر تیواون سنگال پیروی میکنند. بزرگان این طریقه، از محبان اهلبیت: بوده و به حضرت اباعبدالله الحسین ع ارادت خاصی دارند. شعرا و خطبای تیجانیه نیز در ارتباط با واقعه عاشورا هنرنماییهای زیادی داشته و دارند. از مهمترین خدمات رهبران این طریقه در کشور سنگال و گامبیا این است که آنان در عهد ریاستجمهوری آقای عبدوالدیوف، روز عاشورا را تعطیل رسمی اعلام نموده و دولت این روز را به عنوان تعطیل رسمی در قانون اساسی کشور قید کرده و این روز تا به امروز تعطیل رسمی است.
اساس این تعطیلی بهخاطر واقعه عاشورا و شهادت اباعبدالله الحسین ع بوده و مدتها مردم در این روز در مساجد جمع میشدند و خطبا در خصوص این واقعه سخنرانی میکردند؛ ولی بعدها عدهای فرصتطلب از این موقعیت بهره برده و این روز را به عنوان روز عید (روز تمخریت) اعلام نمودند. آنها با اقدام به خرافات و نقل بعضی روایات ساختگی و مجهول در این موضوع، مردم را از واقعه کربلا منحرف کردند؛ ولی با همت حوزه رسول الأکرم ص و همکاری بعضی از شیعیان بومی، بهخصوص آقای شریفمحمد علی حیدرا این روز به عنوان روز حزن و اندوه اهلبیت: معرفی شد و اغلب خطبا در این روز به ذکر مصائب واقعه کربلا میپردازند. در اینجا به دلیل اهمیت این ماجرا، بهاختصار از تمخریت (عید روز عاشورا) یاد میشود.
تَمخَریت (TAMKHARIT)
در سنگال روز دهم محرم الحرام معروف به «تَمخَریت» است. این کلمه در زبان ولوف به معنای پایان دوستی است، ولی برای عید روز عاشورا علم شده است. روز عاشورا در این کشور به عنوان روز عید، تعطیل رسمی است.
مسلمانان سنگالی این روز را به عنوان عید میشناسند و در شب و روز عاشورا یکسری برنامههای خرافی را اجرا میکنند. وقتی انسان از نزدیک شاهد این صحنهها باشد، یقین پیدا میکند که همه این عادات، برای دورنگهداشتن مردم از واقعه کربلا و شهادت امام حسین ع و یاران آن حضرت است. قابلتوجه اینکه هیچ یک از این آداب و رسوم، توجیه شرعی و عقلی ندارد. در اینجا به برخی از برنامههای خرافی شب و روز عاشورا که در سنگال و گامبیا انجام میشود، اشاره میکنیم:
در شب عاشورا برخی مردان لباس زنان و زنان لباس مردان را پوشیده و به صورت دستهجمعی به کوچه و خیابان آمده و مشغول رقص و پایکوبی میشوند. این عمل بیشتر در بین جوانان و نوجوانان دیده میشود. در این دستهجات چند نفر به صورت دلقک، شکل خاصی به خود میگیرند و این دستهها را اداره میکنند و تا صبح عاشورا در محلهها میچرخند.
یکی دیگر از برنامههای شب عاشورا، دزدی است. برخی میگویند: دزدی در این شب مباح و حلال است؛ ازاینرو برخی جوانان و به خصوص در روستاها وارد منازل شده و اثاثهایی را که در حیاط است، میدزدند. اگر آنان چیزی را دزدیدند، صاحب مال حق استرداد آن را ندارد. ازاینرو، مردم در شب عاشورا درب منازل و مغازهها را زود میبندند و اثاثهای در دسترس را مخفی میکنند. این نوع دزدی بیشتر حالت تفریح دارد؛ زیرا در بعضی روستاها صبح روز عاشورا همه وسایل دزدیدهشده را در یک میدان جمع میکنند و هرکسی باید اثاث خود را در میان آنها پیدا کند.
مراسم گاوکُشی هم یکی دیگر از برنامههای آنان است. قبل از روز عاشورا تعداد زیادی گاو را در معرض فروش قرار میدهند. در شهرهای بزرگ مثل داکار مکانهایی را برای فروش گاو اختصاص داده و مردم برای خرید گاو به این مکانها مراجعه میکنند. خرید گاو بیشتر به صورت گروهی است؛ بدین شکل که تعدادی با مشارکت هم گاوی را خریداری کرده و در صبح روز عاشورا، در اغلب موارد گاو را در مقابل مسجد محله ذبح کرده و گوشت آن را در میان مردم غنی و فقیر توزیع میکنند. البته چند روز قبل از عاشورا آن را در مقابل مسجد و در برابر دید مردم به نمایش میگذارند.
در خصوص مراسم گاوکشی چنین نقل میکنند که در روزگاران گذشته، پیش از اینکه گاو را بکشند، نخست آن را آزار داده و پس از خستگی و جراحات زیاد، آن را ذبح میکردند. بعضی از هنرمندان سنگالی مانند «احمد لی» این صحنهها را در تابلوهایی به تصویر کشیدهاند. احمد معتقد است که این نوع عمل، به واقعه کربلا اشاره دارد. در شب و روز عاشورا مردم، شامل بزرگ و کوچک و مرد و زن، با پوشیدن لباسهای نو، به دیدوبازدید یکدیگر میروند.
از صحنههای جالب شب عاشورا این است که طلاب مراکز تحفیظ قرآن معروف به «دارا» با تشکیل دستهجاتی در کوچهها راه میافتند و با ذکر کلمه «تعجبون» مشغول جمعآوری صدقات میشوند. آنان با مراجعه به درب منازل مردم و تکرار این کلمه، کمکهای مردمی را جمع میکنند. در خصوص تکرار کلمه «تعجبون» دو تفسیر ذکر کردهاند:
بعضی میگویند: این کلمه اشاره به آیه کریمه ۵۹ سوره «نجم» دارد؛ چون آنان در ابتدا این سوره را میخوانند و وقتی به آیه {أفَمِن هَذا الحَدیثِ تَعجَبُون}[۲۶] میرسند، کلمه «تعجبون» را تکرار کرده و به صورت گروهی حرکت میکنند.
برخی دیگر اعتقاد دارند که تکرار این کلمه اشاره به آیه کریمه۹ سوره مبارکه کهف دارد که میفرماید: (أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَالرَّقیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً)[۲۷]. این آیهای است که سر مبارک حضرت اباعبدالله الحسین ع بر روی نی در بازار کوفه تلاوت فرمود. این دسته میگویند: ذکر کلمه «تعجبون»، مردم را به یاد واقعه کربلا میاندازد. البته این ادعا مبتنی بر آن است که این مردم از واقعه طف اطلاعاتی داشته باشند و اگر از ماجرای کربلا اطلاع داشته باشند، اعمال دیگر از قبیل رقص و شادی را انجام نخواهند داد.
پرخوری یکی دیگر از برنامههای شب عاشورای این مردم است. پدر خانواده در این شب بهترین غذاها و نوشیدنی را تهیه میکند و همه اعضای خانواده به صورت دستهجمعی شام میخورند و حتماً باید پرخوری کنند؛ ازاینرو بعضی چند بار غذا میخورند. آنان میگویند: اگر کسی در این شب شکم خود را پر نکند، تا سال بعد گرسنه خواهد ماند و در فقر و فلاکت زندگی خواهد کرد. برخی هم معتقدند که اگر شخصی در این شب سیر نشود، خداوند شکم او را به وسیله آتش جهنم پر خواهد کرد؛ لذا در این شب «یَأکُلونَ کَما تَأکُلِ الأنعَامُ» و هنگام غذا خوردن بر یکدیگر پیشی میگیرند.
روزه روز عاشورا هم یک سنت مؤکد است. برخی از اهل سنت، به این روزه بیش از استحباب اهمیت میدهند. خطبا در خصوص روزه گرفتن این روز فضایل زیادی را ذکر کرده و مردم را به روزهداری در این روز تشویق میکنند؛ گویا این عمل استحبابی، از واجبترین واجبهاست. انسان وقتی در میان جامعه اهلسنت زندگی کند، یقین پیدا میکند که همه این برنامهها برای دورنگهداشتن مردم از واقعه کربلا و فراموش کردن این جریان بزرگ تاریخی بشریت است؛ ولکن {یُریدُونَ لِیُطفِئوا نورَ اللّهِ بِأفواهِم وَاللّهِ مُتِمُّ نوُرِهِ وَلَوکَرِهَ الکَافِروُنَ}[۲۸].
علمای اهل سنّت در فضایل این روزه به دستهای از روایات تحریف شده و ساختگی متوسل شده و با ذکر آنها سخنان خود را زرق و برق میدهند؛ از قبیل اینکه در این روز حضرت یوسف ع از زندان آزاد گردیده و حضرت موسی ع از رود نیل عبور کرده و از دست فرعونیان نجات یافته است و کشتی حضرت نوح ع در چنین روزی بر روی کوه جودی مستقر گردیده و حضرت یونس ع نیز در روز عاشورا از شکم ماهی نجات پیدا کرده است.
وقتی انسان این امور را میبیند و از نزدیک شاهد خرافاتی میشود که هیچ مبنای اسلامی ندارد، به یاد این فراز معروف از زیارت عاشورا میافتد:
اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّهَ وَابْنُ آکِلَهِ الْاَکْبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِکَ وَلِسانِ نَبِیِّکَ صَلَى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فى کُلِّ مَوْطِنٍ وَمَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلَى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَباسُفْیانَ وَمُعاوِیَهَ وَیَزیدَ بْنَ مُعاوِیَهَ عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَهُ اَبَدَ الْآبِدینَ وَهذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ۷٫[۲۹]
مسلّماً این خرافات که مردم سادهلوح گرفتار آن شدهاند، از بدعتهای بنیامیّه (علیهم لعنه الله و الملائکه و الناس أجمعین) است و در عصر حاضر هم پیروان آنان مردم را در برگزاری جشن و سرور در روز عاشورا اغوا میکنند. هنگامی که اسرای خاندان نبوت وارد شام شدند، بنیامیّه مردم شام را به تزیین بازار وادار کرده و آنان را مشغول به رقص و پایکوبی نمودند. امروز نیز بعضی از علمای سوء، مردم مسلمان ساده را برای برگزاری جشن و سرور در روز عاشورا تشویق میکنند. هدف هردو یکی است و تنها زمان و مکان و انسانها عوض شدهاند. هدف هردو مهجور کردن اهلبیت: و دورنگهداشتن مردم از این خاندان است.
هیچگاه فراموش نمیکنم که یکی از مستبصرین سنگالی در سخنرانی خود میگفت: ما مظلوم واقع شدهایم؛ زیرا اجداد ما در طول تاریخ، از معارف اهلبیت: محروم شدهاند و این ظلم و جنایت بزرگ را علمای ما در حق ما روا داشتهاند و آنان سبب این محرومیت ما شدهاند. آنان بودهاند که ما را از این خاندان و علوم آنان محروم کردهاند.
عاشورای حسینی در سنگال
در سنگال درباره عاشورا داستانهایی نقل میشود، حاکی از آنکه مسلمانان این دیار به خصوص در مناطق شمالی آن مثل فوتا، در عهد سابق عاشورا را به معنای حسینی آن میشناختند و در این راستا برنامههایی داشتهاند. مثلاً در بعضی روستاها شب عاشورا تعدادی از جوانان سوار بر اسب شده و شبیه امام حسین ع و اصحاب آن حضرت میشدند و اشعاری را به زبان محلی در این موضوع میخواندند. همچنین برخی از جوانان در روز عاشورا، با یک فلز داغ، قسمتی از بازو و دست خود را میسوزاندند و این عمل را به خاطر همدردی با مصائب امام حسین ع انجام میدادند. بنده بعضی از جوانانی را که این عمل را انجام داده و علامت آن بر روی دستهای آنان بود، مشاهده کردم.[۳۰]
یکی دیگر از عادات آنان که هنوز هم باقی است، این است که صبح روز عاشورا مردم به سمت مشرق نگاه کرده و میگویند که حضرت فاطمه زهرا س را در آسمان مشاهده میکنند که در حال شستن لباسهای خونین امام حسین ع است. آنها در این حال، یزید را لعن میکنند. در فوتا اگر کسی ناراحت بشود، میگوید:«لَعنهُ اللهِ علی یَزید» و اگر کسی شخصی را بخواهد دشنام بدهد، میگوید:«مثل یزید». علمای بزرگ سنگال نیز از قبیل حاجمالک سی اشعاری را در خصوص واقعه کربلا سرودهاند، مانند این دو بیت که از وی نقل شده است:
لَیَبکِی حُسَیناً مُؤمِنٌ مُتِحَقّقٌ عَلی مَا تَقوُل أَلا یَلزَمُ نائِحاً |
لَه کُلّ یَومٍ صَیحَهٌ وعَوِیل لِیَومٍ بِه سِبطُ الرَّسولِ قِتیلُ[۳۱] |
|
الشیخعبدالعزیز سی و عاشورا
وی ولیعهد خلیفه تیجانیه در سنگال است. بنده از ایشان خواسته بودم که فتوایی بر تحریم شادی و رقص و پایکوبی در روز عاشورا بدهند. ایشان فرمود: اساساً تعطیلی روز عاشورا با پیشنهاد مرکز خلافت تیجانیه در تیواون با رئیسجمهور سابق سنگال آقای عبدوالدیوف بوده و اصلاً بحث عید و تأیید این اعمال خرافاتی که برخی مردم انجام میدهند، نبود. قرار بر این بود که این روز، روز وعظ و موعظه باشد و هرشیخی در مرکز خلافت خود با برپایی مجالس، مردم را ارشاد کند؛ ولی متأسفانه افراد جاهل از این فرصت استفاده کرده و به این اعمالی که هیچ توجیه شرعی ندارد، پرداختهاند.
علت اعلان تعطیل این روز از سوی دولت این بود که تعطیلات رسمی مسیحیان در تقویم سنگال، بیش از مسلمانان بود و همین موضوع سبب شد که مسلمانان به این نابرابری اعتراض کنند. به دنبال آن، دولت از علما خواست که آنان یک روز دیگر به عنوان تعطیلات مسلمانان پیشنهاد کرده و به تعطیلات اسلامی اضافه کنند. علمای سنگال این امر را به عهده مرکز خلافت تیجانیه گذاشتند. آنان هم پس از مشورت، روز عاشورا را پیشنهاد نمودند. سپس دولت این روز را به عنوان تعطیل رسمی مسلمانان اعلان کرد.[۳۲]
ایشان گفت: ما در شهر تیواون اجازه نمیدهیم برنامه رقص و پایکوبی و خوشحالی اجرا شود. مردم در شب و روز عاشورا مشغول ذکر و قرائت قرآن هستند و ثواب آن را به امام حسین ع هدیه میکنند. در این شب و روز، وعاظ مشغول موعظه و سخنرانی هستند.
عاشورا در شرف تحول
بهلطف خداوند، با راهاندازی حوزه الرسول الأکرم ص در سال ۲۰۰۲ و اهتمام به واقعه کربلا و برگزاری مراسم و جلسات متعددی در این خصوص، شاهد یک تحول چشمگیر در این مسئله هستیم. برنامههایی که حوزه در این زمینه انجام داده، عبارت است از:
- برگزاری مراسم عزا در ایام عاشورای حسینی در حوزه و مدارس و مراکز تابعه؛
- اجرای برنامههای رادیویی و تلویزیونی؛
این بخش بهوسیله آقای شریفمحمد علی حیدرا و با پشتیبانی و هدایت حوزه انجام میشد.
- چاپ مقالات متعدد در خصوص عاشورا و قیام اباعبداللهالحسین ع در روزنامهها و مجلات کثیرالانتشار؛
- اعزام مبلغ به شهرها و روستاهای مختلف در ایام عاشورا؛
- برگزاری مراسم اربعین که در میان شیعیان بومی وحتی غیربومی مرسوم نبود؛
- برگزاری سمینار بینالمللی عاشورا؛
این سمینار طی چهار سال و با مشارکت فعّال شریفمحمد علی حیدرا برگزار شد. در این سمینار مدعوین از کشورهای مختلف حضور پیدا میکردند. این همایش در سالن کنفرانس نمایشگاه بینالمللی داکار برگزار میشد و تعداد شرکتکنندگان به بیش از دو هزار نفر میرسد. این چهار همایش، تأثیر بسیار زیادی بر افکار مردم داشته و میتوان گفت که تا حد زیادی ذهنیت آنان را در ارتباط با عاشورا تغییر داده است.
- چاپ کتاب عاشوراء، یوم عید أم یوم حزن؟ بهوسیله شریفمحمد علی و با مساعدت حوزه به دو زبان عربی و فرانسوی؛
این کتاب مجموعه مقالات ارائه شده در سمینار اول است.
- چاپ سه هزار و پانصد نسخه از کتاب کربلا اثر شیخعبدالمنعم الزین به زبان فرانسه بهوسیله حوزه و توزیع آن.
- مجموعه برنامههای یاد شده تأثیر بسیاری بر مسلمانان سنگال گذاشته است؛ بهطوری که در بسیاری از شهرها و روستاها، دیگر مراسم تمخریت به شکل شادی و رقص و پایکوبی برگزار نمیشود. گاهی بنده به دوستان میگویم که اگر وجود حوزه در سنگال تنها این اثر را داشته، باشد، همین بزرگترین موفقیت است و امیدواریم در آینده نهچنداندوری شاهد آن باشیم که مسلمانان سنگال، روز عاشورا را به عنوان روز عزای سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین۷ ارج نهند. البته باید حمایتهای مادی و هدایتهای معنوی و فکری از این خیزش مقدس و خداپسندانه ادامه داشته باشد.
عاشورا در میان تیجانیهای دیگرکشورهای غرب آفریقا
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و وارد شدن حرکت تشیع به مرحله جدید خود، بسیاری از علما و شیوخ طریقه تیجانیه، به مذهب تشیع گرایش پیدا کرده و بعضی از آنان به مذهب اهلبیت: گردن نهادند. میتوان ادعا کرد که در حال حاضر، بزرگترین مراسم عاشورایی در کشورهای غرب آفریقا، بیشتر با مشارکت پیروان طریقه تیجانیه برگزار میشود. در این زمینه میتوان به مراسم عاشورا و اربعین شیعیان کشور نیجریه اشاره کرد. آنان همهساله با جمعیت میلیونی در سراسر این کشور، در مراسم راهپیمایی عاشورا و اربعین شرکت میکنند. بسیاری از مستبصرین در کشورهای غرب آفریقا از پیروان طریقه تیجانیه هستند و حتی آندسته از کسانی که مستبصر نشدهاند، در مناسبتها و مراسم عاشورایی شیعیان شرکت میکنند.
برخی کشورهای غرب آفریقا که مراسم عاشورا در آنها برگزار میشود، عبارتاند از: مغرب، موریتانی، مالی، سنگال، گامبیا، گینه بیسائو، گینه کوناکری، بورکینافاسو، نیجر، نیجریه، کامرون، ساحل عاج، غنا، بنین، توگو، سیرالئون و لیبریا. در همه این کشورها، علاوه بر شیعیان بومی، شیعیان مهاجر لبنانی نیز مراسم عاشورایی باشکوهی برگزار کرده و کلیه این برنامهها پس از انقلاب اسلامی ایران شروع شده است. پیش از انقلاب، تنها در چند کشور از قبیل سنگال و ساحل عاج، مراسمی بسیار محدود بهوسیله لبنانیها برگزار میشد.
مبدأ ظهور انتشار طریقه تیجانیه
ما در خصوص طریقه تیجانیه در سنگال بهطور مبسوط سخن گفتیم؛ زیرا علمای تیجانیه کشور سنگال، بیشترین نقش را در نشر و توسعه این طریقه در کشورهای سودان غربی ایفا کردهاند؛ بهطوری که اگر آنان نبودند، از طریقه تیجانیه در این منطقه خبری نبود. در بین علمای سنگال، دو نفر نقش بسیار مهمی را در این جهت داشتهاند که در اینجا ما به اختصار شرح حال آنان را ذکر میکنیم:
الف) الحاجعمر بنسعید الفوتی ( الحاجعمر تال)
یکی از بزرگترین رهبران مسلمان غرب آفریقا که نقش بسیار مهمی در توسعه اسلام و طریقه تیجانیه در مناطق وسیع این بخش از قاره آفریقا داشته، شیخالحاجعمر بنسعید الفوتی موسوم به الحاجعمر تال است. وی حکومت اسلامی نیرومندی را مبتنی بر قوانین اسلامی در منطقه نسبتاً وسیعی از غرب آفریقا تأسیس کرد. کشورهایی همچون سنگال، مالی، گینه کوناکری، گامبیا، گینه بیسائو، بخشهایی از نیجر و نیجریه تحت حکمفرمایی حکومت وی بودند.
شیخعمر تال در سال ۱۷۹۴ میلادی در روستای حلوار در منطقه فوتاتورو، شمال کشور امروزی سنگال و در خانوادهای متدین به دنیا آمد. پدر وی مشهور به «الایمان سعیدو» از رهبران مسلمان منطقه حلوار بود. شیخعمر در کودکی تحت تأثیر دیانت و تقوای مادرش «سوخنا آدما تیام» قرار داشت و اولین آموزههای دینی را از مادرش آموخت. پدر و مادر حاجعمر هرچند که از پیروان طریقه قادریه بودند، ولی وی پس از تحصیلات دینی در ۱۵ سالگی، برای ارتقای معلومات اسلامی خود، خانه پدری خود را ترک کرد و به مناطق مختلف و مراکز علمی هجرت نمود و علوم دینی را تا سطح عالی فراگرفت.
وی در سال ۱۸۲۳ تحت تأثیر یکی از معلمانش به نام استاد عبدالکریمبناحمد به طریقت تیجانیه راه یافت و بهخاطر شدت علاقه وی به این طریقت، کتابهایی را که در این زمینه نوشته شده بود، مطالعه و با شیوخ و اقطاب این طریقه ملاقاتهای زیادی را انجام داد. از این پس وی به عنوان یک تیجانیمسلک فعالیتهای خود را در این زمینه شروع کرد، و در سفر به مکه مکرمه، از شیخمحمد الغالی رسماً اجازه طریقه تیجانیه را اخذ کرد، و پس از گذشت مدتزمان کوتاهی، از اقطاب طریقه تیجانیه در منطقه سودان غربی بهشمار میآمد.
حاجعمر سعید الفوتی، سیاستمدار، عالم، نویسنده، مصلح اجتماعی و از رهبران بزرگ مسلمان قرن ۱۹ در غرب آفریقا و به طور خاص، در کشورهای کنونی سنگال، مالی و گینه کوناکری بود که از اوایل دهه ۱۸۵۰ تا اواسط دهه ۱۸۶۰ میلادی(حدود۱۵ سال)، تحولات قابلتوجهی را در این مناطق پدید آورد و دین اسلام را در منطقه وسیعی از غرب آفریقا گسترش داد. بسیاری از متفکران و اندیشمندان، وی را در کنار شیخعثمان دانفودیو، مشهورترین شخصیت مسلمان غرب آفریقا در قرن ۱۹ میدانند.
حاجعمر تال عمیقا متأثر از خلافت عثمان دانفودیو در منطقه سوکوتو در نیجریه قرار گرفته و با محمد بلّو خلیفه وقت این دولت اسلامی نیز ارتباط نزدیکی داشته است. وی در سفری به منطقه سوکوتو مدتها نزد این خلیفه زندگی کرده و متأثر از افکار و نحوه حکومتداری وی قرار گرفته است، و در مدت اقامتش در منطقه سوکوتو با دختر شیخمحمد بلّو ازدواج کرد.
حاجعمر تال مانند سایر رهبران مذهبی آفریقا، همچون محمد احمد عبدالله سودانی (اماممهدی) و شیخعثمان دانفودیو در قرن ۱۸ و ۱۹ که سفری به حج داشتند، از افکار وهابیت متأثر شده و اصلاحات وهابیت برای آنان جلب توجه میکرد، و همین امر سبب شد که آنان در کشورهای آفریقایی به عناوین مختلفی و به بهانه ایجاد اصلاحات در بین مسلمانان و مبارزه با بدعتها، انقلابهایی را انجام دهند.
بسیاری از حرکتهای اصلاحی آفریقایی از قبیل حرکت عثمان دانفودیو در نیجریه و پس از آن محمد بلّو، حرکت محمد احمد عبدالله در کشور سودان و حرکت حاجعمر تال، هرچند از جهت ظاهری از حرکت وهابیت الگو گرفته بودند، ولی تفاوتهای جوهری بین آنان وجود داشت؛ زیرا بسیاری از رهبران مسلمان آفریقا از واقعیت عقاید وهابیت مطلع نبودند. ازاینرو، بعضی از آنان کورکورانه از افکار وهابیت متابعت میکردند، ولی در انقلابهای آنان هیچ اثری از طرز تفکر وهابیت دیده نمیشد.
شایان ذکر است که برخی از رهبران مذهبی آفریقا در جهت تشکیل حکومت و جمع کردن مردم به دور خود، به احادیث مهدویت متوسل شده و بعضی از آنها خود را به عنوان مهدی موعود معرفی میکردند. میتوان در این زمینه به حرکت اصلاحی «امام مهدی سودانی» اشاره کرد که خود را رسماً به عنوان مهدی موعود معرفی میکرد و در نامههای خود به سران قبایل و شیوخ، از تعبیر «أنا المهدی الموعود المنتظر» استفاده میکرد.
برخی دیگر، کسانی بودند که هوادارانشان، آنان را تا سرحد مهدی موعود تقدیس کرده و مدعی میشدند که وی همان مهدی منتظر است. در این زمینه نیز میتوان به طرفداران عثمان دانفودیو اشاره کرد. اطرافیان ایشان بر این باور بودند که وی همان مهدی موعود است؛ ولی شیخعثمان به شدت با این طرز تفکر مخالفت میکرد.
حاجعمر تال کسی بود که سالها هجرت و کسب علم و تجارب و فعالیتهای جهادی و بهخصوص اقامت کوتاه او در قلمرو حکومت اسلامی مَسینا در نیجریه و کسب اطلاعات حکومتداری، وی را به فردی جهادی ودولتمردی قوی تبدیل کرد. سرانجام وی در سال ۱۸۳۱ تصمیم گرفت که به غرب آفریقا بازگردد. بازگشت وی به غرب آفریقا چند سال به طول انجامید؛ زیرا وی در طول این مسیر (از نیجریه به مالی)، با تشکیل لشکری مجهز، با بتپرستان و قبایل مشرک جهاد میکرد و آنان را به دین اسلام دعوت مینمود.
عمر تال در سال ۱۸۴۰ جامعهای متشکل از علما و دانشمندان در منطقه «جه گونکو» در مرزهای شرقی فوتاجالون تأسیس کرده و تعداد زیادی از مسلمانان را به سوی خود جلب کرد. این افراد اکثراً فلوبه و توکولور بودند و در فوتاتورو (در شمال سنگال) به خدمت گرفته شدند. ورود حاجعمر تال به فوتاجالون، از سوی المامی تیمبو (دولت اسلامی) تهدیدی برای حاکمیت او محسوب شد و با اوج گرفتن اختلافات بین آن دو، عمر تال به منطقهای جنگلی خارج از محدوده قدرت و نفوذ المامی تیمبو نقل مکان کرد.
این مهاجرت در سال ۱۸۴۲ صورت گرفت و حاجعمر پس از آن، مقدمات تأسیس امپراتوری توکولور را فراهم و با ایجاد ارتشی نیرومند، پیروان خود را آماده جهادی مقدس علیه دولتهای کافر بومی همجوار خود ساخت. وی پس از تشکیل حکومت، حرکتهای جهادی خود را با لشکری بسیار مجهز به مناطق مختلف شروع کرد. یکی از نوادگان وی به نام الشیخمحمد المنتقی احمد تال کتابی را با عنوان الجواهر و الدرر فی سیره الشیخالحاجعمر تألیف نموده است.[۳۳] میتوان گفت که این کتاب، جامعترین و موثقترین کتاب در شرح حال حاجعمر تال است. وی بخش عمده این کتاب را به جهادهای شیخاختصاص داده است.
شیخمنتقی جهادهای شیخرا به دو بخش غزوه (جهادهایی که خود شیخدر آن حضور داشته) و سریه (جهادهایی که شیخدر آن حضور نداشته) تقسیم کرده است. وی بیش از دویست غزوه و سریه را با تفصیلات دقیق از شیخنقل نموده و اغلب این جهادها را مبارزه با مشرکان و دعوت آنان به دین اسلام ذکر کرده است. لازم بهیادآوری است که شیخمنتقی و همچنین برخی از نویسندگان دیگر، بر این باورند که شیخعمر الفوتی جهادهایی نیز علیه مسلمانان و حکومتهای اسلامی که از راه صحیح اسلامی انحراف پیدا کرده و برخی از بدعتها را در دین ایجاد کرده بودند، نیز داشته است.
برخی از مورخان برای حاجعمر الفوتی کرامات زیادی را در حرکتهای جهادی خود علیه بتپرستان و حکومتهای منحرف اسلامی محلی ذکر کردهاند. این کرامات و معجزات را شیخمنتقی تال در کتاب الجواهر و الدرر ذکر کرده است.[۳۴]
هرچند که حرکتهای جهادی حاجعمر بر علیه مشرکان بوده، ولی در تاریخ آوردهاند که وی علیه استعمار انگلیس نیز وارد جنگ شده و پس از چندین درگیری با لشکر انگلیسی، سپاهیان حاجعمر شکست بزرگی را متحمل شدهاند. وی با لشکریان فرانسویها نیز در بعضی مناطق درگیری داشته، ولی در جنگ با آنها به عللی احتیاط میکرد.
جهادهای پیدرپی حاجعمر تال باعث تقویت و گسترش حکومت وی و غلبه بر حکومتها و پادشاههای محلی بود. گسترش دامنه فتوحات حاجعمر در غرب آفریقا، به تدریج نگرانی فرانسویها را فراهم کرد که در کشورهای امروزی سنگال و گامبیا حضور گسترده داشتند و به غارت منابع طبیعی این کشورها مشغول بودند. در واقع کارگزاران دولت فرانسه، اقدامات شیخعمر تال را مانع منافع سیاسی- اقتصادی و اهداف توسعهطلبانه خود در سنگامبیا(سنگال و گامبیا) میدانستند.
حاجعمر تال نیز مخالف حضور استعمار فرانسه در سنگامبیا بود و از فرانسویهای مستقر در این منطقه خواستار پرداخت جزیه شد. وی علت پرداخت جزیه را مسیحی بودن آنان عنوان کرد که در مناطق تحت حاکمیت مسلمانان به تجارت مشغول بودند، و براساس قوانین اسلامی ملزم به پرداخت مالیات بودند. فرانسه درخواست شیخعمر را در مورد پرداخت جزیه رد کرد. همچنین از تهدیدات وی بر ضد حکومتهای محلی کوچک در مسیر رودخانه نیجر که در خدمت دولت فرانسه بودند و بر اثر رقابتهای داخلی به چند دسته تقسیم شده، بودند، برای احداث قلعههایی در منطقه علیای رودخانه نیجر استفاده کرد، و همین این امر موجب رویارویی ارتش حاجعمر تال با نظامیان فرانسه شد.
سیاست حاجعمر تال در قبال فرانسه با احتیاط همراه بود و تمایلی چندان به جنگ با فرانسویها نداشت؛ زیرا جهاد مقدس خود را بر ضد مسیحیان فرانسوی نمیدانست و در زمینه خرید تسلیحات نیز با آنها معاملاتی داشت. عمر تال پس از جنگهای پراکنده با مسیحیها در سال ۱۸۵۷ میلادی و رویارویی ارتش ۱۵۰۰۰ نفریاش در مقابل پیشروی فرانسویها در منطقه مدینا که منجر به از دست رفتن ۲۰۰۰ نفر از نیروهای جهادیاش شد، به سمت شرق و به مناطق وسیعی موسوم به سودان غربی(مالی کنونی) عقبنشینی کرد.
پس از شکست ارتش توکولور در برابر فرانسویها که منجر به واگذاری شهر مدینا به فرانسویها شد، عمر تال در سال ۱۸۶۰ به آتشبس با فرانسویها رضایت داد. این آتشبس زمینهساز فتوحات فرانسویها در کشور مالی طی ده سال بعد شد. پس از شکست مدینا در سال ۱۸۵۷ و پیش از قرارداد صلح ۱۸۶۰، عمر تال حضور فرانسویها را در سنگامبیا به رسمیت شناخت و فرانسه نیز در مقابل، تعهد کرد که مزاحمتی در توسعه امپراتوری توکولور در منطقه علیا و میانه نیجر ایجاد نکند.
به موازات این امر، عمر تال مسلمانان ساکن مناطق تحت اشغال فرانسویها را به ترک سرزمینهای خود و پیوستن به حکومت اسلامی توکولور فراخواند و با اشاره به هجرت پیامبر اکرم۹از مکه به مدینه، مسلمانان را دعوت کرد که به همراه خانواده خود به سمت شرق مناطق حکومت وی مهاجرت کنند. طی مهاجرتی که تا آن زمان بزرگترین مهاجرت در غرب آفریقا به شمار میرفت، تقریبا ۴۰۰۰۰ نفر از مسلمانان به همراه اموال منقول خود به حکومت اسلامی توکولور پیوستند و این مهاجرت در تاریخ غرب آفریقا نقطه عطفی به شمار میرفت.
شیخعمر تال پس از صلح با فرانسه و آسودهخاطر شدن از خطر فرانسویان مستقر در غرب آفریقا، تلاش کرد که امپراتوری خود را در منطقه علیای منطقه نیجر استحکام بخشد و به دنبال آن، جنگهایی را علیه حکومتهای محلی آغاز کرد که در اغلب آنها، پیروزی از آن عمر تال بود. بزرگترین جنگ وی علیه حکومت بهظاهر اسلامی محلی مسینا بود، که به نظر عمر تال، بدعتهایی را در حکومت خود پایهگذاری کرده بود. در جهاد علیه حکومت مسینا، برخی از مسلمانان به مخالفت پرداختند؛ چون این جهاد علیه کفار به حساب نمیآمد، ولی عمر تال بدون در نظر گرفتن رأی مخالفان به مسینا حمله و آن را فتح کرد.
پس از فتح مسینا، ائتلافی بین حکومتهای مسلمان همجوار، که پیش از آن با یکدیگر اختلاف داشتند، صورت گرفت. در رأس این ائتلاف احمد البکی حاکم دولت اسلامی تومبوکتو و خلیفه طریقه قادریه قرار داشت که مخالف سرسخت توسعه طلبیهای عمر تال بود و عملیات جنگی وی را برای اقتصاد منطقه که مبتنی بر تفاهم بین مسلمانان و آنیمیستها بود، مشکلآفرین میدانست. احمد البکی پیش از آن، در زمان حمله حاجعمر تال به همراه احمدو شیخو حاکم مسینا، از دولت سگو در مقابل حملات حاجعمر تال حمایت و تلاش کرده بود که مانع تصرف این حکومت محلی بهوسیله ارتش توکولور شود. بنابراین، دشمنی عمیقی بین احمد البکی و عمر تال وجود داشت.
در سال ۱۸۶۲ علیه حاکمیت عمر تال در مسینا شورشی به وجود آمد که مورد حمایت برخی عوامل حاکم تومبوکتو قرار گرفت. سرانجام حاجعمر تال در فوریه سال ۱۸۶۴ در نبرد علیه شورشیانی که شهر حمداللهی را محاصره کرده بودند، به قتل رسید.
عمر تال برای نهضت خود اهداف دینی و نظامی مشخصی داشت. و عمیقاً در صدد گسترش دین اسلام و برچیده شدن آیینهای سنتی در مناطق سودان غربی بود. عمر تال و اطرافیان او استعدادی در سیاست و تجارت نداشتند؛ ولی بهرغم آنکه پادشاه توکولور موفق به تأسیس ارتشی منظم شده بود، نظام اداری و قانونگذاری منسجمی داشت.
پس از مرگ حاجعمر تال حکومت وی به حیات خود ادامه داد. برخی از اطرافیان حاجعمر تال در ابتدا بر سر جانشینی وی اختلاف کردند؛ ولی سرانجام پس از وی چندین نفر به عنوان جانشینی او مدتها این حکومت را اداره میکردند. سرانجام این امپراتوری بزرگ اسلامی در سودان غربی، در سال ۱۸۹۳ درحالیکه از درون بر اثر اختلافات داخلی تضعیف شده بود، موردحمله فرانسویها قرار گرفت و بساط آن برای همیشه برچیده شد.[۳۵]
حاجعمر تال با تشکیل این حکومت اسلامی توانست گامهای بزرگی را در نشر اسلام و اصلاح برخی از حکومتهای اسلامی محلی بردارد. در حکومت وی بحث آموزش اسلامی و قرآنی نیز موردنظر خاص مسئولان حکومت بود؛ بهطوریکه در مناطق تحت حکومت توکولور، مدارس قرآنی زیادی راه اندازی شد. از دیگر برنامههای حاجعمر تال، نشر طریقه تیجانیه در مناطق تحت حکومت وی بود؛ بهطوریکه بعضی از مناطق و حکومتهایی که پیرو طریقه قادریه بودند. همگی به طریقه تیجانیه پیوستند.
مورخان در این خصوص دو نظریه دارند: بعضی بر این باورند که شخصیت علمی و معنوی حاجعمر تال سبب گرایش مردم به طریقه تیجانیه و ترک طرق دیگر و بهخصوص طریقه قادریه شد. جمعی دیگر بر این باورند که وی مردم را با ارعاب و ترساندن، وارد طریقت تیجانیه کرده است. درهرصورت، وی در نشر طریقه تیجانیه در مناطق تحت حکومت خود بسیار نقشآفرین بوده است؛ تا حدی که بسیاری از مسلمانان در سودان غربی، طریقه تیجانیه را به عنوان طریقه تیجانیه عمریه میشناسند. پس از وی نیز فرزند او شیخنور سعید تال ادامهدهنده راه پدر در نشر طریقه تیجانیه بود، و پس از او، فرزندان و نوادگان وی خلافت را به ارث بردند.
در حال حاضر، این طریقه در سنگال و برخی کشورهای غرب آفریقا به طریقه تیجانیه عمریه شناخته میشود. مرکز آن در سنگال شهر فوتا و روستای حلوار است. اکنون (سال ۱۳۹۶ش) خلیفه و زعیم طریقه عمریه، شیخمحمد البشیر تال در شهر لوگا است، و خلیفه وی شیخمدنی تال در منطقه مدینه داکار پایتخت این کشور است. آنان در این شهر و در محله مدینه دارای مسجد بسیار بزرگی هستند که مراسم عمریه را که همان برنامههای تیجانیه است، در آن برگزار میکنند.
حاجعمر تال در دوران حکومت خود در تبلیغ و نشر فلسفه انتظار در میان مسلمانان، بسیار نقشآفرین بود و مانند دیگر رهبران قرن ۱۹ در غرب آفریقا، به ظهور حضرت مهدی۷به عنوان منجی مسلمانان اعتقاد داشت.[۳۶]
نهضت عمر تال و شخصیت وی توانست شخصیتهای مبارزی را علیه توسعهطلبی فرانسویان تربیت کرده و پایهگذار جنگهایی علیه اشغالگران فرانسوی و انگلیسی در مناطق مختلف غرب آفریقا شود. همین امر به مرور زمان استعمارگران را به تنگ آورد و سرانجام در دهه ۱۹۶۰، استقلال بسیاری از کشورهای آفریقایی از سوی استعمارگران فرانسوی در شهر سانت لوئیس سنگال، از سوی شاردوگل رئیسجمهور وقت فرانسه اعلام شد.
وی یکی از شخصیتهای طریقه تیجانیه سنگالی است که در نشر این طریقت نقش بسیار مهمی را در کشورهای غرب آفریقا ایفا نموده است. میتوان گفت که پس از حاجعمرتال، شیخابراهیم نیاس، دومین شخصیت تأثیرگذار در طریقه تیجانیه به حساب میآید؛ بهطوریکه هواداران وی در برخی از کشورهای غرب آفریقا از قبیل غنا و ساحل عاج و برخی مناطق کشور سنگال، طریقه تیجانیه را به عنوان طریقه تیجانیه نیاسیه(منسوب به شیخابراهیم نیاس) میشناسند.
شیخابراهیم نیاس کولاخی در ماه رجب سال ۱۳۱۸ قمری (۱۹۰۰ میلادی) در روستای نیسین در منطقه سینسالوم در کشور سنگال متولد شد. وی در دوران کودکی به مکتبخانه رفته و قرآن و دروس عربی را فراگرفت. پس از آن، جهت فراگیری علوم دینی، سفرهایی را به کشورهای مختلف منطقه غرب آفریقا از جمله کشور مالی، موریتانی و مغرب داشته است. وی در این سفرها از اساتید بزرگِ دروس دینی بهره برد، شیخابراهیم نیاس همچون شیخعمر تال، فردی پرسفر بوده که در خصوص سفرهای وی بعضی از مریدان او تألیفاتی داشتهاند. مهمترین سفر وی که خود در قصیدهای خاطرات آن سفر را بیان کرده، سفر به مکه و ملاقات با علمای بزرگ وقت آن دیار است.
شیخابراهیم نیاس در سال ۱۳۵۵ هجری(۱۹۳۵ میلادی ) از شهر کولاخ سنگال همراه با بعضی از مریدان خود، سفر معنوی حج را آغاز کرد. در این سفر، از شهرها و روستاهایی که میگذشت، ضمن ملاقات با علما و شخصیتهای علمی، جلسات وعظ نیز برای مردم برگزار میکرد. شیخاین سفر خود را به صورت قصیدهای بسیار طولانی سروده که بعضی از ابیات آن عبارت است از:
مَزارُ أمینِ اللّهِ مَرکَزُ سِرّهِ مَزارٌ لَنا مِنهُ العُلُومُ تَفَجَرَّت أَتاکَ رَسُولَ اللّهِ زُوَرٌ مُعَفَراً وَیَطلُبُ مِنکَ البَسطَ وَالقَبضَ وَالجَدی |
عَلَیکَ سَلامٌ بِالتَأدیبِ مُقَرّناً وَجَبرئیلُ فیهِ خادِمٌ فَلَهُ الهَنا خَدیداً لَدی أَعتابِ بِابِکَ مُعسِراً أَتاکَ مُحِبّاً فی الحُقُوقِ مُقَصِرّاً |
پس از بازگشت شیخابراهیم نیاس، وی در جهت نشر طریقه تیجانیه سفرهای زیادی به کشورهای همجوار سنگال از قبیل غنا، ساحل عاج، توگو و بنین داشته و توانست در بسیاری از مناطقی که مردم تابع طریقت خاصی نبودند و یا اینکه پیرو یکی از طرق غیرتیجانی بودند، آنان را به طریقه تیجانیه دعوت کند. بزرگترین پایگاه شیخابراهیم نیاس، دو کشور غنا در شهر کوماسی و نیجر در شهر چیوتا در فاصله یکصد کیلومتری نیامی پایتخت نیجر بود. یکی از تصاویری که پیروان طریقه تیجانیه نیاسیه همیشه در منازل و مراکز خود نصب میکنند، تمثال شیخابراهیم نیاس است.
طریقه تیجانیه در دیگرکشورهای آفریقایی
میتوان گفت که طریقه تیجانیه در مغرب شکل گرفته و در سنگال رشد کرده است. در واقع مؤسس این طریقه سیداحمد تیجانی و سیدعلی حرازمی مغربی بودند؛ ولی این طریقه بهوسیله شیوخ بزرگ سنگال از قبیل شیخابراهیم نیاس کاولاخی و شیخعمر سعید تال و شیخنور سعید تال انتشار یافته است. وقتی ما به تاریخ ورود طریقه تیجانیه به کشورهای غرب آفریقا مراجعه میکنیم، متوجه میشویم که شیوخ سنگال، طریقه تیجانیه را در کشورهای غرب آفریقا انتشار دادند. از طرفی کشور سنگال به عنوان قطب طریقه تیجانیه به حساب میآید و شیوخ کشورهای دیگر غرب آفریقا ارتباط تنگاتنگی با اقطاب صوفیه در مراکز تیجانیه سنگال دارند. بسیاری از آنان اجازات خود را از شیخابراهیم نیاس و شیخعمرتال و شیوخ پس از آنان دریافت میکنند.
اغلب شیوخ ومقدّمهای این طریقه از دیگر کشورهای غرب آفریقا، با مرکز خلافت تیجانیه در سنگال مرتبط بوده و پیوسته به زیارت خلیفه وقت میآیند. این در حالی است که آنان ملتزم هستند در مراسم مولد النبی ص که همهساله در شهر تیواون سنگال برگزار میشود، شرکت کنند. این مراسم که معروف به گامو «Gamou» است، همهساله در شهر تیواون با شرکت چندین میلیون تیجانی از سنگال و سایر کشورهای غرب آفریقا و از جمله مغرب و تونس و لیبی برگزار میشود. بهدلیل اهمیت این برنامه، ما در اینجا به اختصار از آن سخن میگوییم.
مولد النبی ص (Gamou)
یکی از اعیاد اسلامی که مسلمانان سنگال و بهخصوص طریقه تیجانیه به آن اهمیت زیادی میدهند، ولادت رسول اکرم ص به روایت ۱۲ ربیعالاول است. این روز از سوی دولت سنگال به عنوان یکی از اعیاد اسلامی تعطیل است؛ ولی مردم چندین روز را بدین مناسبت تعطیل میکنند. مراسم مولد النبی ص که معروف به «Gamou» است، در سراسر کشور برگزار میشود؛ ولی بزرگترین جشن مولد النبی ص در شهر تیواون مرکز طریقه تیجانیه اقامه میگردد. در این مراسم بیش از سه میلیون نفر شرکت میکنند. همچنین در این مراسم، مسئولان مملکتی و رؤسای بانکها و شرکتها و همچنین سفرای کشورهای خارجی و به خصوص اسلامی، و بسیاری از شیوخ و خلفای طریقه تیجانیه از کشورهای غرب آفریقا شرکت میکنند.
شهر تیواون در فاصله حدود ۱۲۰ کیلومتری داکار واقع شده و روزهای ۱۰ تا ۱۲ ربیعالاول، از جمعیت میلیونی شرکت کنندگان در مراسم Gamou پذیرایی میشود. مردم از اطراف و اکناف سنگال و بعضی نیز از کشورهای دیگر جهت شرکت در این مناسبت به سوی مرکز طریقه تیجانیه عزیمت کرده و چند روز در آن شهر میمانند. هرچند اغلب حاضران در این جشن بزرگ، از پیروان طرق تیجانیه هستند، ولی پیروان طرق دیگر از قبیل لائینیه، قادریه، مریدیه و حتی وهابّیها هم شرکت میکنند. بهخاطر تجمع اغلب مسلمانان و هواداران طریقه تیجانیه در شهر تیواون جهت شرکت در این مراسم، شهر داکار و سایر شهرهای بزرگ سنگال در این ایام بسیار خلوت است.
دوّمین جشن مولد النبی ص در منطقه فوتا و بهخصوص در روستای حلوار، محل تولد شیخعمر الفوتی، مبارز معروف برگزار میشود. در این مراسم هم تعداد زیادی از پیروان طریقه تیجانیه شرکت میکنند.
برنامههایی که در این جشن بزرگ اجرا میشود عبارت است از:
- مرسوم است که چند روز پیش از برگزاری این مراسم، هدایای نقدی از سوی دولت و مسئولان و مؤسسات خیریه و افراد متمول سفارتخانهها، به مرکز خلافت تیجانیه «شهر تیواون» ارسال میشود.
- پس از حضور مردم در این مراسم، شهر تیواون به منبر وعظ و خطابه تبدیل میشود. خطیبان در گوشهوکنار و با زدن خیمههایی مشغول وعظ و نصیحت مردم میشوند. آنان با زبانهای محلی پلار و ولوف صحبت میکنند و در فضایل و مناقب پیامبر اسلام ص به سخنرانی میپردازند. اغلب خطبا اشعار و ابیات زیادی در وصف پیامبر ص و غزوات آن حضرت برای مردم میخوانند.
- از اعمال بسیار مهم آنان در ایام ولادت پیامبر اسلام ص خواندن «اوراد الوظیفه» است. این اوراد که پیش از این درباره آنها سخن گفته شد، بهصورت دستهجمعی و با آهنگ خاصی خوانده میشود.
- از دیگر اعمال افراد حاضر در مراسم بزرگداشت مولد النبی ص، گوشدادن و یا خواندن قصاید کتاب البُرده، اثر الشیخالبوصیری است که حاوی ابیات مدح پیامبر ص است. اغلب گروههایی که از جوانان تشکیل شده و زبان عربی را میدانند، بهصورت دستهجمعی این کتاب را چندین مرتبه ختم میکنند. آنان با آهنگی بسیار دلنشین و جذّاب، ابیات آن را بهصورت گروهی میخوانند.
- ختم قرآن در چندین نوبت در این ایام نیز از اعمال مستحب است.
- در کنار این جشن بزرگ و حضور چند میلیونی، از باب (لیشهدوا منافع لهم)[۳۷]، افراد زیادی با برپایی بازارچههایی، اقدام به فروش اجناس میکنند. افراد دستفروش زیادی هم با حمل بعضی اجناس، مشغول تجارت خُرد میشوند. انسان در این ایام شاهد صحنههای بسیار دیدنی و جذاب است.
در این مراسم باشکوه که بزرگترین گردهمایی تیجانیها در سودان غربی به حساب میآید، همه شیوخ سنگالی و دیگر شیوخ وخلفای این طریقه از سایر کشورهای غرب آفریقا شرکت میکنند. شهر تیواون و کولاخ به عنوان دو مرکز مهم تیجانیها در غرب آفریقا، بلکه شمال این قارّه به حساب میآید، و اطاعت از هرگونه تصمیمی که از این دو مرکز صادر میشود، برای دیگران واجب است.
مراسم عبادی داکا (Daka)
یکی از برنامههای عبادی و تهذیب نفس طریقه تیجانیه، مراسم «داکا» است. داکا در لغت فولانی به معنای «اقامت در مزرعه تا زمان برداشت محصول» است؛ ولی اکنون معنای خاصی را پیدا کرده که عبارت است از: تجمع تعداد زیادی از مسلمانان و بهخصوص هواداران طریقه تیجانیه در منطقهای بیرون از شهر «گوناس» در یک زمان معین، برای برگزاری مراسم عبادی از قبیل تلاوت قرآن و مجالس ذکر و وعظ.
بنیانگذار این مراسم، شیخمحمد سعید باه، یکی از شیوخ طریقه تیجانیه است. وی در سال ۱۹۴۲میلادی با همکاری شریف الحسن و تعدادی از هواداران خود، از شهر گوناس خارج شده و برای عبادت و ریاضت به مدت ۱۰ روز به جنگل رفتند. وی چندین سال پیاپی این برنامه را در تاریخ معینی تکرار کرد و هرسال بر تعداد شرکت کنندگان افزوده میشد. به مرور زمان این عمل تبدیل به یک سنت گردید. در حال حاضر، این مراسم همهساله با شکوه و عظمت خاصی برگزار میشود. بعد از شیخسعید باه، این مراسم با زعامت شریف الحسنی و شیختیجان باه فرزند حاجمحمد سعید، خلیفه کنونی تیجانیه در شهر گوناس برگزار میگردد.
شهر گوناس در جنوبیترین منطقه سنگال و در فاصله حدود ۶۵۰ کیلومتری داکار واقع شده است. مراسم داکا در منطقهای واقع در ده کیلومتری این شهر اقامه میشود. مساحت زیادی از جنگل را با قطع درختان برای برگزاری این مراسم آماده کردهاند. زمان برگزاری این مراسم، براساس تقویم سال میلادی است که اغلب در ماههای «آوریل» و «می» است. این مراسم به مدت نه روز و هشت شب برگزار میگردد. در هرمراسم، زمان برگزاری مراسم سال بعد اعلان میگردد. قابلتوجه اینکه در این مناسبت مذهبی فقط مردها و اغلب هم افراد میانسال و مسنّ شرکت میکنند.
در زمان برگزاری داکا، مردم از شهرها و روستاهای مختلف سنگال و بعضی نیز از خارج از کشور جهت شرکت در این مراسم به شهر گوناس عزیمت میکنند. دولت سنگال ضمن مساعدت مادی، همهساله نمایندگانی را جهت شرکت در این مراسم، به شهر گوناس اعزام میکند. طبق برخی آمارها، تعداد شرکتکنندگان به بیش از پانصدهزار نفر میرسد و همواره همهساله بر تعداد شرکتکنندگان افزوده میشود.
اغلب شرکتکنندگان، موادغذایی و وسایل لازم را همراه خود میبرند. درعینحال، مرکز خلافت تیجانیه در شهر گوناس عهدهدار اقامت میهمانان در این مدت است. آنان با برپایی خیمهها و ساخت اطاقکهایی از حصیر، میهمانان را اسکان میدهند. برای میهمانان ویژه از قبیل نمایندگان طرق صوفیه و مسئولان سیاسی و بعضی از خارجیها، مکان خاصی در نظر گرفته میشود.
برنامههایی که در این ایام اجرا میشود، بدین قرار است:
- اقامه نمازهای پنجگانه به صورت جماعت؛
- برگزاری مجالس وعظ و ارشاد بعد از نماز صبح بهوسیله خطیبان شهیر طریقه تیجانیه؛
- اعطای طریقه به افرادی که میخواهند به این طریقه درآیند؛
- انتخاب سه هزار نفر برای ختم نه هزار ختم قرآن در مدت نه روز؛
هرکدام از آنان در این مدت، سه مرتبه قرآن را ختم میکنند.
- تشکیل یک گروه سههزار نفری برای خواندن «حزب السیف»؛
هرکدام از آنان میبایست هرروز چهلمرتبه و به مدت نه روز این ذکر را تکرار کنند. لازم به ذکر است که «حزب سیفی» یکی از احزاب و اوراد طریقه تیجانیه است که شیخاحمد تیجانی مؤسس این طریقه، در کتاب معروف خود بهنام أحزاب و أوراد آورده است.
- تشکیل یک گروه دوازدههزار نفری برای خواندن «صلاه الفاتح»؛
هرکدام از آنان وظیفه دارند که در مدت اقامت در داکا، هرروز دوازده هزار مرتبه این ذکر را تکرار کنند؛ ششهزار مرتبه شب و ششهزار مرتبه روز.
- انجام اذکار «الوظیفه» بهصورت دستهجمعی؛
برای آگاهی از این برنامه، به الوظیفه رجوع شود. سایر شرکت کنندگان بهصورت انفرادی، مشغول تلاوت قرآن و ذکر میشوند. میتوان گفت که حالت عبادی این افراد، حاکی از این بیان معروف است که میگوید: «لَهُم دَوی کَدوی النَّحلِ، بَینَ راکِعٍ وساجِدٍ وَقارِئٍ وَذاکِرٍ». این مراسم عبادی، به گونهای است که واقعاً قلم و زبان از وصف آن ناتوان است.[۳۸]
طریقه تیجانیه در کشورهای غرب آفریقا
طریقه تیجانیه یکی از مهمترین فرقههای مذهبی کشور گینه کوناکری به حساب میآید و تقریبا بیش از نیمی از مردم این کشور در زمره پیروان این طریقه هستند. اکثریت سه قبیله بزرگ گینه، یعنی فولانیها، مندیکیها و سوسوها را تیجانیها تشکیل میدهند. تیجانیها در سرتاسر این کشور زندگی میکنند؛ ولی مرکز اصلی این فرقه که شیوخ بزرگ تیجانیه در آن زندگی میکنند، دو شهر لابه (فوتاجالون) محل تشکیل حکومت شیخعمر تال و کان کان است.
تاریخ ورود طریقه تیجانیه به کشور گینه، به اوایل قرن ۱۹ میلادی بازمیگردد. حاجعمر تال سنگالی طریقه تیجانیه را در بخشهایی از کشور امروزی گینه رواج داد. در زمان وی و پس از استقرار دولت اسلامیِ عمر تال در این منطقه، تیجانیه به سرعت در گینه گسترش یافت و بسیاری از مسلمانان بومی که شیفته شخصیت ارزشمند این عالم بزرگ شده بودند، به این طریقت پیوستند.
وی در مدت اقامت چهارساله خود در این کشور، توانست شاگردان زیادی را در مکتب تصوف تیجانی تربیت کند که آنان توانستند با کمک شیخعمر تال، در شهرها و مناطق این کشور با راهاندازی مدارس قرانی و مکتبخانهها این طریقت را توسعه دهند؛ بهطوریکه در مدتزمان کوتاهی، طریقه تیجانیه کل این کشور را فراگرفت. شیخعمر تال علاوه بر تربیت شاگردان بارز جهت هدایت مردم، توانست نیروهای جهادی را نیز تربیت کرده و جنگهایی را علیه استعمارگران و بعضی از قبایل بتپرست، راه بیندازد.
تیجانیه در قرن بیستم و بهخصوص در دهههای نخستین این سده، بهوسیله توسط شیوخی که شاگردان شیخعمر تال تربیت کرده بودند، به پیشرفتهای چشمگیری نایل آمد. برخی از این شیوخ، علاوه بر مقام مقدمی تیجانیه، مسئولیتهای دینی نظیر امامت جمعه و جماعات مساجد فوتاجالون و کانکان و قضاوت در محاکم محلی را برعهده داشتند. همین شیوخ بودند که به نحوی در مناطق قلمرو خود، حکومت اسلامی را تشکیل داده و در برابر حکومت مرکزی، برای خود جایگاهی را تعریف کرده بودند.
تیجانیهای کشور گینه کوناکری، مانند سایر کشورهای غرب آفریقا، در زمینه تربیت و تعلیم فعالیتهای بسیار چشمگیری داشته و با راهاندازی مدارس دینی و آکادمی اسلامی توانستند گام بزرگی در جهت تربیت اسلامی نسل جدیدی از مسلمانان بردارند. مهمترین مراکز آنان، در شهر لابه و کانکان است. بالاترین مقام مذهبی تیجانیها در این کشور که همان خلیفه تیجانی است، در شهر لابه سکونت دارد که همهساله مریدان وی از سراسر این کشور برای زیارت خلیفه و در مناسبتهای مذهبی بهخصوص مولد النبی ص به این شهر سفر میکنند.
برخی از شیوخ بزرگ تیجانیه گینه کوناکری عبارتند از:
- شیخالحاجمحمد الأمین سی: خلیفه تیجانیه در گینه کوناکری، امام سوم مسجد جامع مرکزی (مسجد ملک فیصل) و عضو شورای مسلمانان گینه؛
- شیخشریف عبدالحمید: خلیفه بزرگ تیجانیهای گینه و مرشد اعلای تیجانیهای سراسر گینه؛
- شیخالحاجعبدالرحیم باه: مسئول یکی از ۳۳ زاویه بزرگ تیجانیهای گینه؛
- شیخچرنو مبشر: رهبر معنوی تیجانیهای شهر کولا؛
- الحاجمدینه نیانو: مرشد معنوی تیجانیها در شهر لابه؛
- شیخالحاجمنتقی تال: خلیفه بزرگ تیجانیها در گینه علیا؛
- شیخچرنو یعقوب: یکی از شیوخ مهم شهر فوتاجالون؛
- شیخالحاجاربابا: خلیفه بزرگ تیجانیه در شهر کانکان.[۳۹]
تیجانیهای گینه مانند برخی از کشورهای غرب آفریقا به دو گروه عُمَریها (پیروان حاجعمر تال) و نیاسیها (پیروان شیخابراهیم نیاس) تقسیم میشوند. این تقسیم بر مبنای مناطقی است که این دو شخصیت بزرگ توانستهاند این طریقت را منتشر کنند. این دو گروه از تیجانیها در زمره کاباروها جای میگیرند. کاباروها گروهی از تیجانیها هستند که در هنگام نماز به حالت تکلف میایستند. دیگر شاخه تیجانیه گینه را سادالوها تشکیل میدهند که برخی ار آنها در هنگام نماز تکتف نمیکنند.
تیجانیها در کشور گینه دارای دهها زاویه در فوتاجالون و کانکان هستند و برخی از این زوایا که در زمره اماکن متبرکه این طریقت محسوب میشوند، مدفن شیوخ بزرگ و مقدمان طریقت تیجانیه در قرن ۱۷و ۱۸ است.
اعمال عبادی تیجانیهای گینه کوناکری از قبیل تشکیل مجالس ذکر و خواندن اذکار و اوراد، همچون اعمال عبادی تیجانیهای سنگال است که به طور مبسوط و مشروح، پیش از این یاد کردیم[۴۰].
رابطه تیجانیهای گینه کوناکری با شیعیان
در کشور گینه کوناکری بین شیعیان و شیوخ طریقه تیجانیه رابطه بسیار خوبی وجود دارد و میتوان گفت که شیعیان و تیجانیها در اکثر مناسبتهای مذهبی یکدیگر، بهخصوص مولد النبی۹ و عاشورای حسینی شرکت میکنند. لازم بهذکر است که بیشتر مستبصرین این کشور، از طریقه تیجانیه بوده که همین امر سبب محبوبیت شیعه نزد پیروان طریقه تیجانیه در کشور گینه کوناکری شده است.
گفته میشود که نخستین نسل رهبران تیجانیه پس از مؤسس آن، شیخاحمد تیجانی، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در غرب آفریقا حضور داشتند. رشد حرکت تیجانیه در این منطقه و نیز ساحل عاج (غنای امروز)، به سالهای پس از ۱۸۸۹ بازمیگردد. این ایام مصادف بود با سقوط سلطنت سگو که بهوسیله «حاجعمر تال» در سال ۱۸۸۹ تأسیس شده بود. علیرغم اینکه پیروان طریقه تیجانیه بیشتر در مناطقی چون Zugu در بنین، Salaga در ساحل طلا (غنا) و سرزمین هوسا (نیجریه) اقامت داشتهاند، اما گسترش پیروان این طریقه زمانی بود که فرزندان و نسل عمرتال به سوی نیجریه و ساحل طلا (غنا) مهاجرت کردند. آغاز حرکت تیجانیه، از سوی فرزندان و پیروان عمر تال، مردم هوسازبان شمال نیجریه وعلمای محلی در غنای امروز بوده است.
طریقه تیجانیه برخلاف طریقه قادریه، رشد قابلتوجهی در کشور غنا داشته است. هرچند این طریقه در اواخر قرن نوزدهم فعالیت داشته، اما در نیمه اول قرن بیستم توانست پیروان بسیاری را برای خود داشته باشد. از ابتدا این طریقه به واسطه فعالیتهای آموزشی رشد کرده و نقش رهبران و علمای این طریقه که از دیرباز از کشورهای بورکینافاسو، بنین، سنگال و موریتانی برای تلاش دینی وارد غنای امروز شدنده بودند، بسیار مؤثر بود.
دراینمیان، نقش «ابراهیم نیاس کولاخی»، عالم اسلامی سنگالی در تبلیغ طریقه تیجانیه از دهه ۱۹۵۰ و در شکلدهی چهارچوب اعتقادی مسلمانان غنا بسیار موثر بود. شیخنوحو شربتو، امام کل مسلمانان امروز غنا نیز از طریق عمویش عباس محمد به این طریقه درآمده و رهبری مسلمانان را به عهده دارد. همچنین شیخکمالالدین احمد (پدر شیخکمالالدین، امام شیعیان غنا) معاون فعلی امام کل، از طریق احمد فوتا پس از عمر فوتی توانست با طی مراحل تصوف، در سطح رهبری تیجانیه در غنا قرار گیرد.
حاجادریس از شمال نیجریه توانست طریقه تیجانیه را در منطقه Salaga در شمال غنا تبلیغ نماید، و حاجاسحاق از منطقه Segu، مبلغ طریق تیجانیه در منطقه Bonduku در شمال غنا بود. علمای دیگری همچون معلم موسی وآلفا هاشم نوه عمر تال از کانو در نیجریه، از ۱۹۱۳ تیجانیه را در غنا با روش آموزش و وعظ تبلیغ نمودند. گفته میشود که نسل شاگردان وی به مرور توانستند تیجانیه امروز غنا را شکل دهند.
عبدالله دانتانو، عالم مشهور کوماسی در منطقه آشانتی وبرخی دیگر از علما فقط در منطقه کوماسی غنا توانستند در ربع اول قرن بیستم، طریقه تیجانیه را از نظرآموزشی و تبلیغی بارور کنند. در حال حاضر، شیخنوحو عثمان شربتو، امام کل کنونی مسلمانان غنا، از جمله شاگردان و مریدان MallamDantanu هستند.
نقش شیخابراهیم نیاس در احیای تیجانیه در غنا
هیچ مورخ و یا نویسندهای را نمیتوان یافت که درباره توسعه دین اسلام در غرب آفریقا از «شیخابراهیم نیاس» (۱۹۷۵-۱۹۰۰) نام نبرده باشد. معمار احیای طریقه تیجانیه در غنا، عالم سنگالی، «ابراهیم نیاس» بود. افکار و اندیشههای وی، نه تنها غنا، بلکه منطقه غرب آفریقا را تحت پوشش آموزههای تیجانیه قرار داد. در اصطلاح، خط فکری و پیروان احیاگری تیجانیه بهوسیله شیخابراهیم نیاس سنگالی، به «جماعت فیض تیجانی» مشهور است.
ابراهیم نیاس، به عنوان برترین شخصیت معنوی تیجانیه در غرب آفریقا شناخته شده است. یکی از ویژگیهای اصلی ابراهیم نیاس توجه خاص وی به امر تربیت نفس بود. انزواگزینی و روزه داشتن، از جمله روشهای تربیتی او بهحساب میآید. نیاس خود را «شیخمرشد» یا «قوس زمان» به معنی «منجی قرن» میدانست. نفوذ رهبری طریقت ابراهیم نیاس از طریق تلاشهای فراوان خود وی و شاگردانش در غنا وحضور بسیاری از علاقهمندان این حرکت در سنگال و همچنین تداوم ارتباطات بین علما و تجار مسلمان در کشورهای غرب آفریقا، به تدریج آموزههای ابراهیم نیاس را به کرسی رهبری بلامنازع طریقه تیجانیه معاصر درغرب آفریقا (غنا) رساند.
حرکت ایجادشده بهوسیله ابراهیم نیاس فرصت مهمی بود تا استعمارگران بریتانیا بتوانند از طریق حمایت از حرکت وی، با جنبشهای انقلابی آزادیبخش مقابله کنند. بریتانیا با حمایت از دیگر رهبران تیجانیه، سیاست جذب آنها را برای سرکوب کردن نهضتهای انقلابی برای استقلال غرب آفریقا دنبال میکرد. نقش رهبری ابراهیم نیاس بعد از نخستین سفرش به غنا در سال ۱۹۵۲، همزمان با دوران قدرت کوام نکرومه،[۴۱] رهبر استقلال کشور، بسیار مهم بود. هماهنگی سیاسی- مذهبی حرکت تیجانیه به رهبری ابراهیم نیاس با استقلال سیاسی غنا به رهبری نکرومه، توانست فضای بسیار مناسبی را برای رونق طریقه تیجانیه در غنا مهیا سازد.
حوادث ناشی از فعالیتهای حزبی نکرومه در دوران استقلال غنا که از سال ۱۹۴۸ آغاز شده بود، تاثیر بسزایی در رهبری مسلمانان و نیز رشد حرکت تیجانیه داشت. به علت همین تعاملات دوجانبه بود که حزب سیاسی انجمن مسلمانان (MAP) درآن زمان تأسیس شد که همکاری خوبی با حزب سیاسی میثاق مردمی به رهبری کوام نکرومه (CPP ) داشت. حرکتهای سیاسی پیروان تیجانیه باعث گردید تا نام «انجمن مسلمانان کیپ کاوست»، به «حزب سیاسی اسلامی» تغییر کند. این حزب اسلامی برای ائتلاف احزاب سیاسی در حرکت دوران استقلال، تلاش فراوانی نمود.
تحول سیاسی حزب اسلامی، باعث حضور تیجانیها در انتخابات مجلس از دو شهر اکرا و کوماسی در سالهای ۵۴-۱۹۵۳ گردید. در همین ایام بود که «عباس محمد» به عنوان امام مسلمانان اکرا منصوب و دیگر رهبران دینی نیز به مسئولیتهای سیاسی حزبی در همراهی با حزب حاکم دست یافتند. «نکرومه»، رهبر استقلال غنا حرکت تیجانیه به رهبری نیاس را برای سیاستهای رهبری سیاسی مسلمانان کشور مفید یافت.
ابراهیم نیاس نیز به غیر از تمایل به حزب سیاسی حاکم، توانست تأثیرات مهمی را از طریق علمای تیجانیه بر مسلمانان کشور داشته باشد. رهبری طریقت تیجانیه در سنگال (ابراهیم نیاس) نیز توانست رهبری علمای کوماسی در غنا را به خود جذب نماید.
دیدار نیاس از غنا و ویژگی کاریزماتیک وی باعث گردید تا علما و رؤسای سنتی مسلمان قبایل کشور، به سمت او جذب شده و نخبگان، علما و مسلمانان، رهبری طریقت تیجانیه ابراهیم نیاس را پذیرا باشند. نیاس توانست در میان علمای مسلمان غنا و به خصوص علمای شهر کوماسی نفوذ بسیاری داشته باشد و سرانجام، تحولی را در طریقت تیجانیه غنا ایجاد کند.
شاید یکی از علل مهم نقش علمای کوماسی در دهه ۱۹۵۰، ویژگی «روشنفکری اسلامی» در کشور غنا بود. مراکز دینی کوماسی در آن زمان به واسطه حضور علمای مشهور تیجانیه، محل جذب بسیاری از طلاب و دانشجویان از مناطق مختلف غنا بود. حرکت فیض تیجانیه به ابراهیم نیاس، از جانب مسلمانان به عنوان مکتب انتظاری دریافت شده بود که گویی در نهایت به رستگاری خواهد انجامید.
گفته شده است که وقتی ابراهیم نیاس وارد فرودگاه کوماسی شد، ششهزار مسلمان از وی به گرمی استقبال کرده و علمای مسلمان کوماسی رهبری ابراهیم نیاس را با شور و شوق پذیرا شدند. البته طبق مدارک موجود، برخی مسلمانان نیز در مناطقی چون Wenchi و Wa( منطقه شمال غنا)، عقاید نیاس را انحرافی دانسته و بر اندیشههای ارتدکسی خود پافشاری کردند. ابراهیم نیاس در سفرهای بعدی خود به غنا در سالهای ۱۹۶۱ و ۱۹۶۵، موجب افزایش پیروان خود گردید. در سفر ۱۹۶۵ به غنا، با توجه به اجلاس سران سازمان وحدت آفریقا در همان سال، «نکرومه» رئیس جمهور غنا، حضور شخصیت بانفوذ و معنوی «ابراهیم نیاس» را با تکریم خاص مورد تفقد قرار داد.
تاثیر تیجانیه در استقلال و فرهنگ اسلامی غنا
علمای تیجانیه نقش بارزی در مبارزات و استقلال غنا از حاکمیت استعمار داشتند. شیخابراهیم نیاس پس از فعالیتهای بسیار در دهه ۱۹۵۰، ارتباط بسیار نزدیکی با نکرومه رهبر استقلال غنا داشت. در ملاقات شیخابراهیم نیاس به همراه یاران خود با نکرومه در سال ۱۹۵۲، این تعامل توسعه بیشتری یافت. نقش علمای تیجانیه و به خصوص شهو احمد در مبارزات استقلال غنا، حتی در تغییر نام این کشور از ساحل طلا به غنا (برگرفته از لغت عربی غنی به معنی ثروت) قابل ملاحظه است. همچنین شهو احمد به کمک یاران خود پیشنهادهایی را در جهت استقلال کشور به نکرومه ارائه داد.
علمای تیجانیه موجب افزایش کاریزمای نکرومه برای رهبری غنا، بلکه برای هدایت کل قاره متحد آفریقا شدند. روابط دوستانه نکرومه با ابراهیم نیاس، به قدری افزایش یافت که حتی نام فرزند نکرومه بهوسیله شهو ابراهیم نیاس گذاشته شد. شهو ابراهیم نیاس و یارانش تلاش کردند تا نخستین کابینه دولت استقلال، فرهنگ لباس اسلامی را مورد توجه قرار دهند و به همین منظور لباسهای استفادهشده نکرومه و وزرای کابینه با ارائه طرح پیشنهادی علمای تیجانیه به شیوه لباس سنتی اسلامی آفریقایی درآمد. پس از استقلال نیز تأثیر این طریقت در درون دولت قابل ملاحظه است. تعیین ائمه جمعه وجماعت مساجد در بخشهای مختلف دولتی، از جمله این موارد بود .
مهمترین دوران رشد حرکت فیض تیجانیه غنا به سه دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ میرسد. عوامل اصلی آغاز و رشد آن عبارتند از:
- زمینه اجتماعی پیشرف تجددگرایی؛
- خودشیدایی نژادی؛
- تکنولوژی جدید ارتباطات؛
- نقش احیاگری اسلامی رهبری؛
- تفکرات قوی دینی، یعنی نقش راهبردی تزکیه نفس به روش تصوف-اذکار و نقش مهم مراسم میلاد النبی۹٫
حرکت فیض نیاس بعدها با انتقاداتی در خصوص روش تزکیه نفس و نقصان آگاهیهای جماعت پیرو قرار گرفت. فضای اعتقادی مسلمانان غنا تحت تأثیر همه تحولات پیرامونی بود و در نتیجه، بر روی ارزشهای شریعت بیتأثیر نبود. تحجر و تعصب دینی و فقدان ظرفیت علمای وقت در کنترل و نظارت صحیح بر رفتارهای معنوی پیروان، از جمله عوامل تحلیل رفتن حرکت تیجانیه فیضی بود. اختلاف میان علما در الگوی تزکیه نفس و مواردی از شریعت تیجانیه، خود در این چالش مهم بود.
احیاگری تصوف تحت نهضت تیجانیگری ابراهیم نیاس و در چالش میان طرفداران و علمای تیجانی، به تدریج دچار ضعف و انحطاط گشته و اختلاف نظر شدید فکری و مناظرات جدلی، علتی مهم در این میان بود. برخی از علمای کوماسی ضمن تجدید نظر در آموزههای حرکت فیض تیجانی، گروه جدیدی را به رهبری «جعفر» با نام «جماعت منتظرموعود» در دهه ۱۹۶۰ بنیان نهادند و شیخجعفر خود را در جایگاه بالای دینی پس از حضرت محمد۹دانست و به صدور برخی فتاوا اقدام نمود. از جمله آنها به فتوای وی بر عدم وجوب اقامه نمازهای یومیه پس از گذشت وقت مقرر نماز و عدم اعتقاد به نگهداشتن عده برای زنان میتوان اشاره نمود. چنین طرز تفکری با واکنش جدی علمای کوماسی به عنوان تضاد و بدعت در شریعت قلمداد شد.
این موضوع باعث رویآوری مسلمانان به ابراهیم نیاس شد که وی جعفر را فردی دغلباز(دجّال) نامیده بود و باعث شد تا نیاس او را از جماعت فیض خود اخراج نماید.چنین برخوردی بعدها موجب پشیمانی و رجوع مجدد جعفر به جماعت نیاس گردید؛ ولی این اتفاقها بعدها موجب اختلاف در میان خود حرکت فیض تیجانی به رهبری ابراهیم نیاس شد.
تعدادی از پیروان تیجانیه این حرکت، بعدها ادعای دیدن خدا را کردند. مخالفان(سلفیها)، این گروه از تیجانیها را مورد انتقاد قرار داده و آنها را «مدعیان رؤیت خدا» خواندند. در واکنش به این انتقاد، نیاسیهای فیضی مخالفان خود را به انکار واقعیت متهم نمودند. وضعیت فوق در برچسب زدن به یکدیگر، امروزه نیز در میان برخی از طرق صوفی تیجانی همچنان وجود دارد.
عبدالله احمد مایکانو جلو(۲۰۰۵-۱۹۲۸)
عبدالله، دانشآموخته دانشگاه الازهر و یکی از طرفداران و مدافعان مکتب تزکیه تیجانی در دوره معاصر غنا بهشمار میآید. وی تحصیلات اولیه خود را در کوماسی آشانتی گذراند و در سال ۱۹۵۶ وارد دانشگاه الازهر شد. فعالیتهای دینی مایکانو از دهه ۱۹۶۰ آغاز شد؛ دورانی که بیشتر پیروان تیجانیه هنوز آماده مقابله جدلی با سلفیها نبودند. تعامل جلو با پیروان خود، موجی از اعتماد دینی را برای طرفدارانش ایجاد نمود. نام و آوازه مایکانو به عنوان رهبر طریقت تیجانیه غنا، به همهجا منتقل شد. یکی از رقبای مکتبی وی الفا یوسف اجورا (متوفای ۲۰۰۵) رهبر و عالم سلفی در منطقه تماله شمال غنا بود.
دیدگاه مشترک عبدالودود هارون و عبدالله مایکانو به این معنی بود که دفاع از تیجانیه ارتدکسی تقویت خواهد شد. مایکانو خود روزگاری شاگرد محمد هارون(متوفای۱۹۸۳) پدر عبدالودود بود. درحالیکه مایکانو خود را داعیهدار تیجانیه میدانست، عبدالودود نیز خود را مدافع تیجانیه در کوماسی میدانست. بسیاری از درگیریها و اختلافات فرقهای در کوماسی و دیگر بخشهای غنا بین سلفیها و تیجانیه، ناشی از عکسالعمل فعالیتهای این دو عالم تیجانی بود.
سالیوس شعبان، به عنوان پایهگذار نحله فیض طریقت تیجانیه (ابراهیم نیاس)، در یکی از مباحثات تندش با سلفیها در منطقه نیما ( در اکرا) به سال ۱۹۷۵، طرف مقابل را در صورتی که حمله به تیجانیه را متوقف نکند، به خونریزی تهدید نمود. با اینحال، ادامه روش فعالیت دینی این علما به تدریج مخالفان جدی را برایشان به دنبال داشت. برای نمونه، درمراسم میلاد النبی ص در ۱۹۸۳،مسلمانان شاهد درگیری جدلی بین سلفیها و تیجانیها بودند. پس از درگذشت شیخعبدالله مایکانو، فرزندش شیخخلیفه ابوالفیض احمد مایکانو، عهدهدار مقام رهبری تیجانیه در غنا شد.
طریقت «فیض تیجانیه» طی سالهای گذشته، فرهنگ دینی خاصی را به خصوص برای مراسم میلاد النبی ص در غنا ایجاد کرده است. این مراسم با حضور جمعیت بسیار زیادی برگزار میشود و درآن، پس از قرائت قرآن، اذکار طریقتی و اشعار عرفانی به شیوه خاصی زمزمه میشود. این مراسم، شکلی از احترام به رهبری طریقت یعنی ابراهیم نیاس نیز هست. هماکنون برنامههای مشابهی در مناطق دیگری از غنا مانند پرانگ، به رهبری شیخمایکانو جلو، فرزند عبدالله مایکانو، حداقل دوبار در طول سال برگزار میگردد. این مراسم ویژه در میان پیروان تیجانیه به یک فرهنگ دینی تبدیل شده است.
ترکیب آداب دینی با برخی سنتهای بومی همچون رقصهای آیینی که با نواختن برخی سازهای کهن محلی همراه است، به ویژه پیروان جوان طریقت را به وجد میآورد. اختلاط زنان ومردان در اینگونه مراسم و اجرای آیینهای طریقتی فوق، موجب بروز اختلاف میان علمای تیجانی شده است؛ چنانکه بیشتر آنها مخالف چنین روشی بوده و آن را به دور از اخلاق مذهبی قلمداد کردهاند.
یکی از نکات مهم این طریقت به رهبری مایکانو، نیاز و ضرورت ایجاد توازن و رفع شکاف بین تفکرات محافظهگری دینی (سالخوردگان) و علایق جوانان به فعالیتهای دینی است . از جمله بهانههای دفاع از این طرز تفکر فرهنگی، ارائه این دلیل است که چون مسلمانان غنا در اقلیت بوده و در برابر هجوم هزاران تهاجم فرهنگی قرار گرفتهاند، لازم است چنین برنامههایی را داشته باشند.
بنابراین، در غنای امروز شاهد گسترش طریقت و حرکت جدیدی در تیجانیه به عنوان «تیجانیه جلو» هستیم که خود را «حرکت تیجانیه غنا» مینامد. در چنین طریقتی، مایکانو نه تنها با دیدگاه سلفیگری مبارزه میکند، بلکه در برابر مخالفان خود نیز مقاومت مینماید. ازاینرو، این حرکت جدید درعینحال که به اختلافات دینی به شدت پایبند است، تساهل بین تفاوتهای مذهبی را از نظر دور ندارد.
یکی از ویژگیهای رهبری شیخمایکانو، نگرش جدید به برخی آموزههای دینی پیروان خود بود و در این میان، مخالفتهایی از ناحیه کسانی چون شیخنوحو عثمان شربتو امام کل مسلمانان غنا را در برابر برخی افکار خود به همراه داشت.
طریقت تیجانیه فعلی بین دو قطب فیض ابراهیم نیاس و شیخجلو قرار داشته و طی سالهای گذشته، اسلام سلفی مخالفت شدیدی با روش فکری تیجانیه نشان داده است.
برنامهها وفعالیتهای تیجانیه در غنا
برنامههای مذهبی براساس باورهای دینی و آموزشی، بهرهبرداری رسانهای، همکاری سازمانهای مستقل و مشارکت اجتماعات اسلامی در نقاط مختلف جهان برگزار میشود. شیوخ و رهبران تیجانیه بر مبنای روحیات معنوی خود و با ترکیب آن با آداب و سنن آفریقایی، نوعی از دین اسلام را ارائه دادهاند. برای نمونه، این طریقت بر این باور است که ماه صفر به عنوان دومینماه تاریخ هجری قمری مسلمانان، ماه نحس وبدی است.
پیروان تیجانیه هرساله طی مراسم خاصی مراسم میلاد النبی ص را گرامی میدارند. سابقه این مراسم در غنا به قبل از دهه ۱۹۵۰ میرسد و طی دوران بعد، با اهمیت بیشتری از دهه ۷۰ تا سال ۲۰۰۰ میلادی برگزار میشده است. چنین مراسمی در مناطقی از کشور که به اجتماعات Zongo مشهور است، با برنامههایی چون تفسیر، قرائت قرآن، شعرخوانی در مدح حضرت رسول ص و اقامه نماز وظیفه اجرا میگردد.
اجرای مراسمی با نام “Damba” در شمال غنا، به صورت جشنواره سالانه در میان جامعه Gonja دیده شده و دو گروه Dagomba و Wala نیز مراسم مولود را گرامی میدارند. از دهه ۱۹۸۰ به بعد، این مراسم نه تنها از استقبال مسلمانان، بلکه از استقبال مسیحیان نیز برخوردار بوده و معمولاً مقامات سیاسی کشور چون رئیسجمهور یا نمایندگان وی و بزرگان دین (امام کل) در اینگونه برنامهها شرکت میکنند. رسانههای جمعی غنا اخبار مراسم را برای مردم، با پوشش کاملی پخش میکنند.
مراسم کفن و دفن، ختم و دعا برای متوفا، با برخی آداب و سنن آفریقایی ترکیب شده و به نوعی فرهنگ دینی، تبدیل شده است. طلسم و تعویذ نیز از سوی رهبران تیجانیه در مکانهایی موسوم به «خلوت» در منازلشان بهعنوان عبادت انجام میشود. این نوع رفتار دینی، از سوی برخی گروههای اسلامی نظیر اهلسنت و جماعت، به شدت تقبیح شده است. ترکیب باورهای دینی تیجانیه با برخی آداب و سنن فرهنگی آفریقایی، حتی برخی غیرمسلمانان (مسیحیان) را به اینگونه مراسم ترغیب کرده است. برنامه سحر و جادو نیز در میان برخی از پیروان این طریقت، از دیرباز مورد بهرهبرداری قرار میگرفته است. توجه و سرمایهگذاری بر آموزش نسل تیجانیه به سبک غربی و بهرهبرداری از رسانههای جمعی، از دیگر فعالیتهای این طریقت است.[۴۲]
رابطه طریقه تیجانیه در غنا با شیعه
میتوان گفت، نخستین کسانیکه در این کشور از مذهب تشیع استقبال کرده و از پیروان این مذهب شدند، برخی از هواداران طریقه تیجانیه بودند. مهمترین عامل در این گرایش، ضعف علمی شیوخ طریقه تیجانیه در این کشور بوده است. طریقه تیجانیه، تنها در کشورهای سنگال، موریتانی، مالی، نیجریه و گینه کوناکری، دارای شخصیتهای علمی و مراکز آموزشی قوی است. ولی در بعضی از کشورهای دیگر غرب آفریقا از قبیل ساحل عاج، غنا، سیرالئون، نیجر و بنین، دارای شخصیتهای علمی و مراکز آموزشی قوی نیست.
برایناساس، طریقه تیجانیه در این کشورها که از ضعف علمی برخوردارند، در مقابل دشمنان فکری خود که مهمترین آنان وهابیها و سلفیها هستند، ناتوان بوده و پیوسته مورد هجمه قرار میگیرند.
تیجانیه تنهامذهبی است که هم از جهت فکری به شیعه نزدیک است و هم مسلمانان با فراگیری تعلیمات آن، میتوانند سد محکمی در برابر هجمههای وهابیت علیه مذهب تشیع ایجاد کنند. ازاینرو، بسیاری از شیوخ تیجانیه در کشور غنا، به مذهب تشیع درآمده و بعضا هرچند رسما اعلان تشیع نکردهاند، ولی با شیعیان رابطه بسیار تنگاتنگی داشته و در مناسبت و مراسم یکدیگر شرکت میکنند.
آقای شیخکمال بدرالدین که به عنوان رهبر شیعیان غنا معروف است، خود از شیوخ طرق صوفیه بوده و بیشتر افراد خانواده وی از این طریقه هستند که تعداد زیادی از آنان شیعه شدهاند.[۴۳]
کشور نیجر یکی از کشورهای غرب آفریقاست که شمار قابل توجهی از مسلمانان این کشور، از پیروان طریقه تیجانیه هستند. ورود تیجانیه به این کشور، به اوایل قرن نوزدهم میلادی بازمیگردد. در اوایل دهه ۱۸۳۰ میلادی، شیخعمر تال از مشایخ بزرگ طریقه تیجانیه، با هدف تبلیغ اسلام، رهسپار خلافت اسلامی سوکوتو در شمال نیجریه شد که همزمان با خلافت اسلامی محمد بلو فرزند شیخعثمان دانفودیو در سوکوتو بود.
پس از ملاقات شیخعمر تال با محمدو بلو، یک همپیمانی بین این دو خلیفه بزرگ منطقه غرب آفریقا مبنی بر نشر طریقه تیجانیه صورت گرفت. در نتیجه تلاشهای شیخعمرتال، طریقه تیجانیه به تدریج، به بخشهایی از ایالات مسلماننشین شمال نیجریه راه یافت. درحالیکه تا پیش از آن، طریقت قادریه مسلک اصلی مسلمانان این مناطق به شمار میرفت، از اوایل دهه ۱۸۴۰ رفتهرفته تیجانیه در نیجریه و پس از آن در نیجر گسترش یافت و به مرور زمان، مثل بسیاری از مناطق غرب آفریقا، طریقه قادریه جای خود را به طریقه تیجانیه داد.
تیجانیه از اوایل قرن بیستم، به مناطق مختلف کشو نیجر راه یافت و از دهه ۱۹۱۰ بسیاری از مسلمانان، تدریجا به طریقت تیجانیه پیوستند و این امر توجه کارگزاران فرانسوی حاکم بر این کشور را نیز برانگیخت. با توجه به آنکه تیجانیها در آن زمان مردمی صلحجو و آرام بودند و هیچگونه دخالتی در امور سیاسی نداشتند، گرایش مسلمانان نیجر به تیجانیه با استقبال فرانسویها مواجه شد و فرمانده نیروهای فرانسوی در میامی پایتخت این کشور، این طریقت را مورد تأیید قرار داد. تیجانیها در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ به فعالیتهای تبلیغی خود در کشور نیجر شتاب بخشیدند که اوج آن تأسیس مدارس قرآنی بیشمار در شهرها و روستاهای این کشور بود.
پس از سفر ابراهیم نیاس،[۴۴] از رهبران بزرگ این طریقت و مؤسس شاخه نیاسیه تیجانیه به نیجر در سال ۱۹۵۳ و حضور کوتاهمدت وی در شهر مارادی، مسلمانان این کشور تحت تأثیر شخصیت وی قرار گرفته و فوجفوج به طریقت تیجانیه روی آوردند. طی مدتزمان کوتاهی، صدها مسجد و زاویه متعلق به تیجانیها در شهرها و روستاهای این کشور و حتی در مناطق بسیار دورافتاده تأسیس شد.
زاراما به رهبری شیخابوبکر دوکیتا داماد شیخابراهیم نیاس، از مهمترین مراکز اصلی حضور تیجانیها در این کشور به حساب میآید. شایان ذکر است که شیخابوبکر دوکیتا همسر خدیجه، دختر شیخابراهیم نیاس است و همین وصلت، مهمترین عامل در نشر طریقه تیجانیه و بهخصوص شاخه نیاسیه به حساب میآید.
رهبر فعلی تیجانیه در کشور نیجر، شیخابوبکر حسومی (داماد شیخابراهیم نیاس) معروف به شیخبزرگ است که در شهر چیوتا در فاصله ۱۲۵ کیلومتری شهر میامی استقرار دارد. به دلیل حضور شیخحسومی در چیوتا، این شهر کوچک، به شهری مذهبی و مقدس برای همه مسلمانان نیجر تبدیل شده و علاوه بر رهبران بزرگ مسلمانان این کشور، عالیترین مقامات سیاسی این کشور، حتی رئیسجمهور، برای ملاقات با شیخو شرکت در مراسم وی، به این شهر سفر میکنند.
شیخمالام ابراهیم دان جیزا تائوبا، از دیگر شیوخ بزرگ طریقه تیجانیه است که در شهر مارادی اقامت دارد. تمام شیوخ و علمای مسلمان این شهر، برای شیخمالام احترام ویژهای قائل هستند. تیجانیها زاویههای بسیاری در شهرهای مختلف نیجر و از جمله شهر چیوتا دارند. مردم این کشور مانند سایر کشورهای غرب آفریقا، به زوایا و شیوخ احترام خاصی میگذارند و نذورات و هدایا و تبرکات خود را به آنان هدیه میکنند. شیوخ و مراکز آنان، اغلب از جهت مالی به واسطه کمکهای مردمی اداره میشوند. در بعضی از کشورها هدایا و کمکهای مردمی بهاندازهای زیاد است که فرزندان شیوخ بهواسطه این مساعدتها، در یک حالت رفاه و خوشگذرانی به سر میبرند.
تیجانیهای کشور نیجریه، از ورود به مسائل سیاسی و دخالت در شئون کشوری پرهیز کرده و اغلب به دنبال تدریس قرآن و علوم دینی هستند. آنان در بعضی از مراکز، افزون بر دروس دینی، با راهاندازی مدارس فرانکوعرب، به سوی دروس عصری نیز روی آوردهاند و در برخی از معاهد تحت اشراف آنان، دانشجویان این طریقت به مراحل آموزشهای دانشگاهی نیز راه یافتهاند. شایان ذکر است که سازمان کنفرانس اسلامی، یکی از دانشگاههای خود را در این کشور تأسیس کرده است.
ارتباط شیعیان با تیجانیها در نیجر
همانگونه که پیش از این ذکر شد، تیجانیهای کشور نیجر متأثر از افکار تیجانیهای شمال کشور نیجریه بوده و در نتیجه، در بسیاری از تصمیمگیریها تابع آنان هستند. از امور بسیار قابلتوجه اینکه پس از روی آوردن تعداد بسیاری از مسلمانان تیجانی کشور نیجریه به مذهب تشیع، تیجانیهای کشور نیجر نیز به این مذهب روی آورده و شیعه شدهاند. آمار نشان میدهد که جمعیت شیعیان در نیجر، بعد از شیعیان نیجریه است. رابطه شیوخ تیجانیه و مراکز آنان در کشور نیجر با شیعیان و بهخصوص نمایندگیهای ایران در این کشور، بسیار حسنه بوده و در مناسبتهای یکدیگر شرکت میکنند. در حال حاضر، بسیاری از دانشآموختگان المصطفی۹ که در این کشور حضور دارند، با راهاندازی مراکز آموزشی و تبلیغی، به نشر مذهب اهلبیت: پرداختهاند.
اکثر جمعیت ۹۴ درصدی مسلمان کشور مالی، از پیروان طریقه تیجانیهاند. نخستین طریقه صوفیه که وارد این کشور شد، مانند سایر کشورهای غرب آفریقا، طریقه قادریه بود. طریقه قادریه در بدو امر، توانست بخشهای زیادی از این کشور و بهخصوص مناطق جنوبی آن را پوشش دهد. ولی در سال ۱۷۸۹ با آمدن شیخمحمد الحافظ از قبیله ایداد علی، فرقه تیجانیه وارد این کشور شد. وی در مناطقی از جنوب غربی موریتانی که در آن زمان مرکز تجمع دانشمندان پیرو مسلک قادریه بود، اقامت کرد. در طول زندگی شیخمحمد الحافظ، همه مسلمانان در زمره پیروان تیجانیه قرار گرفتند و این طریقت به تدریج به مناطق دیگر غرب آفریقا و از جمله مالی راه یافت.
با ظهور حاجعمر تال در اوایل قرن ۱۹ و پیوستن وی و عبدالکریم النُقیلی از منطقه فوتاجالون به طریقه تیجانیه، این فرقه راه خود را با شتاب به کشورهای مختلف غرب آفریقا و از جمله بخشهایی از سرزمین کنونی مالی باز کرد، و پس از آنکه عمر تال خلیفه کل تیجانیه در سراسر سودان غربی شد، این طریقه برای توسعه خود در مناطق غرب آفریقا و از جمله مالی کنونی، فرصت بیشتری را یافت.
پس از تأسیس امپراتور بزرگ اسلامی حاجعمر تال، موسوم به پادشاهی توکولور در شرق سنگال و مالی، تیجانیه به طریقت بسیاری از مسلمانان کشور کنونی مالی بدل گشت و بسیاری از بومیان پیرو آیین سنتی، در نتیجه حملات جهادی حاجعمر تال، مسلمان شدند و به تیجانیه پیوستند.
درگیریهای عمر تال با نیروهای فرانسه، نتوانست مانع روند روبهرشد تیجانیه در مالی شود و در همین دوره، دین اسلام در قالب مسلک تیجانیه، به بسیاری از مسلمانان معرفی شد و بسیاری از مردم بر این باور بودند که اسلام همان تیجانیه و تیجانیه همان اسلام است. حاجعمر تال نیز افزون بر دستیابی به مقامی رفیع در میان نومسلمانان، لقب «امیرالمؤمنین» گرفت و مدفن وی در روستای دیگیمبره، در حوالی شهر باندیاگارا، به زیارتگاه تیجانیهای مالی تبدیل شد.
تیجانیه در قرن ۱۹ همچنان در مالی گسترش پیدا کرد و چند تن از خلفای بزرگ این طریقت، با حملات منظم خود به قبایل آنیمیست و تأسیس دولتهای جهادی، موجب گسترش این طریقت در ایالت مختلف مالی شدند. در سال ۱۸۶۱ امام عمر بنسعید در شهر سگو مالی اعلان دولت جهادی کرد و مریدان وی او را با لقب امیرالمؤمنین خطاب میکردند. این دولت یکی از دولتهای امپراتور حاجعمر تال بود که نقش بسیار زیادی در توسعه طریقه تیجانیه و تثبیت آن در میان مسلمانان مالی داشت. دولتهای جهادی که پس از حاجعمر تال تأسیس شد، در اواخر قرن ۱۹ با حمله مستقیم فرانسویها از هم پاشیده شدند.
گسترش طریقه تیجانیه در دوران استعمار فرانسه نیز ادامه پیدا کرد و با وجود حساسیت دولت فرانسه و کارگزاران فرانسوی مستقر در ایالات مختلف مالی، زوایای تیجانیه از تحرک بسیار خوبی در جهت فعالیتهای آموزشی و تبلیغی برخوردار بودند. تیجانیها در جریان فعالیتهای آزادیخواهانه مسلمانان این کشور در دهه ۱۹۵۰، نقش مهمی را بر عهده داشتند و چند تن از شیوخ تیجانیه در رده رهبران استقلالطلب این کشور قرار گرفتند.
هرچند آمار دقیقی از پیروان طریقه تیجانیه در این کشور وجود ندارد، ولی از ظواهر استفاده میشود که درصد بالایی از مسلمانان این کشور، از پیروان طریقه تیجانیه هستند. تیجانیه در کشور مالی نیز مثل سایر کشورهای سودان غربی، به دو گروه «احدیعشریه» و «اثنی عشریه» تقسیم میشوند و این تقسیم بر مبنای تعداد اذکاری است که این دو گروه انجام میدهند. بعضی از تیجانیها برخی از اذکار را یازده مرتبه تکرار میکنند[۴۵] و برخی دیگر دوازده مرتبه[۴۶].
برخی از پیروان تیجانیه که به مذهب تشیع تشرف پیدا کردهاند، بر این باورند که ذکر دوازدهگانه، برخاسته از عدد مبارک دوازده امام است. یکی از شیوخ مدینه نیاس سنگال بیان میکرد که ذکر آنان در ابتدا، یازده مرتبه بوده است؛ ولی یک عدد به آن اضافه نمودند و آن هم به جهت سلامتی حضرت حجت عج است.
تیجانیهای کشور مالی، مانند سایر کشورها، از جهت اذکار و اوراد و عمل به وظیفه[۴۷] با هم مشترکاند و تفاوت چندانی در آداب و رسوم آنان وجود ندارد.[۴۸]
رابطه بین پیروان طریقه تیجانیه در کشور مالی با شیعه و پیروان اهلبیت ع بسیار تنگاتنگ است و از بدو ورود حرکت تشیع یعنی در سالهای ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ شمسی، تعدادی از تحصیلکردهها و شیوخ این طریقه به مذهب تشیع گرایش پیدا کرده و از آن زمان تاکنون رو به افزایش است؛ به طوری که در حال حاضر ما در تمام شهرها و روستاهای این کشور شاهد حضور پیروان مکتب اهلبیت ع هستیم.
شایان ذکر است که برخی از متفکران و محققان طراز اول شیعه در این کشور، قبلا پیرو طریقه تیجانیه بودهاند که به مذهب تشیع تشرف پیدا کردند. از این میان میتوان به شیخهمپاتی باه، یکی از متفکران تیجانیه غرب آفریقا و استاد دانشگاه سوربن فرانسه، شیخحبیب کان (داماد شیخهمپاتی باه) از شعرای معروف مالی، شیخجباتی، شیخجارا و شیخچرنو بارو از شعرای این کشور اشاره کرد.
این کشور با جمعیتی نزدیک به یکمیلیون و پانصد هزار نفر و با بیش از ۷۰ درصد مسلمان، محل انتشار طریقه تیجانیه در میان مسلمانان بوده و این طریقه، طرفداران زیادی در شهرهای بیسائو پایتخت این کشور، بافاتا و گابو دارد. تیجانیهای این کشور بهدلیل نزدیکی با شهر گوناس در منطقه جنوب سنگال، متأثر از شیوخ این منطقه بوده و به نحوی از پیروان تیجانیه گوناسیه به حساب میآیند. بسیاری از شیوخ تیجانیه کشور گینه بیسائو از شاگردان شریف الحسنی پدر شریفمحمد علی حیدرا هستند. ازاینرو، آنان متأثر از طرز تفکر و گرایشهای فکری شریفمحمد علی هستند. میتوان گفت که شهرهای بافاتا و گابو، از پایگاههای شریفمحمد علی به حساب میآیند. تیجانیهای این دوشهر، ارادت و محبت خاصی به شریفمحمد علی دارند، برایناساس، تعداد شیعیان هوادار شریف در این منطقه زیاد است.
رابطه میان تشیع و تیجانیه در این کشور بسیار عالی بوده؛ بهطوریکه تعدادی از شیوخ تیجانیه گینه بیسائو به مذهب تشیع تشرف پیدا کردهاند. در عهد رئیسجمهور سابق این کشور آقای دکتر شریف، زمینه برای حضور شیعه فراهم شده بود و آقای شریفمحمد علی حیدرا از این فرصت بهخوبی بهره برده و مراکز آموزشی و مساجد را در بیسائو و گابو بنا کرد. در این مدت، وی با برگزاری دورههای کوتاهمدت برای مبلغان شیعه در این کشور، توانست در نشر مذهب اهلبیت: نیز فعالیت قابلتوجهی داشته باشد. علت فراهم شدن این زمینهها این بود که رئیسجمهور وقت این کشور، از شاگردان و مریدان شریف الحسنی پدر شریفمحمد علی حیدرا بود.
طریقه تیجانیه در سال ۱۹۷۵ وارد کشور کامرون شد و توانست در مدتزمان کوتاهی بر طریقه قادریه که قبل از آن وارد این کشور شده بود، غلبه پیدا کند. بیشتر مسلمانان این کشور پیرو این طریقه هستند. مرکز اصلی تیجانیه در کشور کامرون، شهر یائوندا پایتخت کشور است. آنان در این شهر با دارا بودن بزرگترین مسجد، نقش بسیار مهمی دارند. تیجانیه در این کشور نیز مانند اغلب کشورهای غرب آفریقا، از جهت بنیه علمی ضعیف بوده و همیشه آماج حملات وهابیت قرار میگیرد.
مدتی است که کشور مغرب، همراه با انتخاب شیوخ این طریقه، دورههای دانشافزایی در شهر فاس مغرب برای آنان برگزار میکند. حامی مالی این دورهها شاه مغرب است. اخیرا عربستان نیز به طرفداری از فرقه تیجانیه برخاسته و مدتی است که درصدد تربیت نسل جدیدی از صوفیه برآمده است.
در کشور کامرون نیز مانند سایر کشورها، رابطه بین شیعیان و شیوخ طرق صوفیه حسنه بوده و بهخصوص، پیروان طریقه تیجانیه رابطه بسیار صمیمی با شیعیان دارند. تعدادی از شیوخ و متفکران این طریقه نیز مستبصر شده و حتّی بعضی از آنان، از مبلغان بارز مذهب اهلبیت ع در این کشور بهشمار میآیند. مسئولان برخی از مراکز طریقه تیجانیه در کشور کامرون، در دورههای دانشافزایی جامعهالمصطفی ص شرکت میکردند و این خود حاکی از نزدیکی آنان به مذهب اهلبیت ع است.
طریقه تیجانیه بهوسیله شیخمابا جخوباه از شاگردان شیخعمر الفوتی وارد کشور گامبیا شد. بسیاری از مسلمانان این کشور به طریقه تیجانیه عمریه ملحق شدند و حتی برخی از قادریها نیز دست از قادریه کشیده و به طریقه تیجانیه پیوستند. هسته اولیه طریقه تیجانیه تحت عنوان تیجانیه عمریه (منسوب به شیخعمر الفوتی) در کشور گامبیا انتشار پیدا کرد. مهمترین مراکز آنان عبارت است از: داررضوان، مدینه سرین و معاذکاه.
با آمدن شیخابراهیم نیاس کولاخی به کشور گامبیا، بسیاری از مردم اطراف وی جمع شده و به طریقه شیخابراهیم نیاس ملحق شدند. هرچند که شیخابراهیم نیاس و عمریه، در اصول طریقت، اختلاف اساسی ندارند، ولی طریقه ابراهیم نیاس در این کشور به «التیجانیه الفیضیّه الإبراهیمیّه» شهرت پیدا کرد، و در مدتزمانی که وی در این کشور اقامت داشت، بسیاری از مردم، از هواداران وی شدند.
پس از مراجعت شیخابراهیم به سنگال، شیخنیاس فرزند خود محمد النذیر را به عنوان مبلغ طریقت نیاسیه در گامبیا منصوب کرد. وی روستایی به نام خود «نعم النذیر» تأسیس نمود که به عنوان مرکز طریقه تیجانیه در این کشور به حساب میآید. پس از وی، شیخمنتقی فای به عنوان نماینده رسمی تیجانیه نیاسیه به فعالیتهای خود ادامه داد. در حال حاضر، بیشتر مسلمانان این کشور، پیرو طریقه تیجانیه نیاسیه هستند.
بیشتر مسلمانان در دو کشور توگو و بنین، از هواداران طریقه تیجانیه نیاسیه هستند و علت آن این است که شیخابراهیم نیاس در سفرهای مکرر خود به کشورهای غنا و تأسیس طریقه تیجانیه نیاسیه، در مناطق همجوار از قبیل توگو و بنین تأثیرگذار بود؛ ازاینرو، اغلب مسلمانان در این دو کشور، از هواداران وی شدند. هرچند که طریقه قادریه به شکل کمرنگی در این کشور حضور دارد، ولی جایگاه تیجانیه مثل سایر کشورهای غرب آفریقا ویژه بوده؛ بهطوریکه طرق دیگر را تحت الشعاع خود قرار داده است.
اولین کسی که این طریقت را وارد بسیاری از شهرهای شمالی نیجریه کرد، شیخعمر سعید الفوتی بود. او در سال ۱۹۲۶ در سر راهش به حج، از سنگال به شمال این کشور آمد و با تبلیغات گسترده و انجام پارهای کرامات، همانند شفای بیماران، بیان برخی از اخبار پنهانی و غیبگویی و انجام استخاره، توانست تیجانیه را در این منطقه از آفریقا انتشار دهد و پیروان بیشماری را به این طریقت جذب نماید.
وی بعد از سفر حج و پس از آنکه شیخخرقه تیجانیه شد، و از سوی شیخمحمد الغالی (قطب الأقطاب تیجانیه در عصر خود) در مکه اجازه نشر این طریقت را گرفت، مدت پنج سال (۱۸۳۸-۱۸۳۳م) در دربار سلطان سوکوتو، محمد بلو (فرزند شیخعثمان دانفودیو) گذراند.
محمد بلّو سلطان سوکوتو، عضویت در طریقت تیجانیه را پذیرفت و حاجعمر سعید تال در مدت اقامتش در سوکوتو، با دختر شیخمحمد بلّو ازدواج کرد. نفوذ تیجانیها در سرزمین نیجریه، بهخصوص در مناطق شمالی این کشور، موجب تشویق نظام استعماری انگلستان و نیز سلاطین سوکوتو شد.
حضور هرطریقت دیگر میتوانست برای نظم موجود، تهدیدی به شمار آید؛ ازاینرو، طرق دیگر از جمله طریقه قادریه تحت شعاع طریقه تیجانیه قرار گرفت و پرونده آن در بسیاری از مناطق این کشور درهم پیچیده شد.
طریقه تیجانیه اصلاحشده به رهبری شیخابراهیم نیاس در شهر کولاخ سنگال، پس از حرکت تیجانیه عمریه، وارد مناطقی از کشور نیجریه شد. هرچند که تیجانیه نیاسیه با عمریه اختلاف اساسی ندارد، ولی بهخاطر نفوذ معنوی و شخصیت اخلاقی شیخابراهیم نیاس، تاحدودی توانست مردم را به خود جذب کند و طریقه عمریه را تحت الشعاع خود قرار دهد.
در حال حاضر، بیشترین تعداد علمای مسلمان نیجریه، پیرو طریقه تیجانیهاند و میتوان تیجانیه این کشور را به دو دسته تقسیم کرد: یک عده پیروان شیخابراهیم نیاس و گروه دیگر تیجانیهای معروف به ارتودکسی و همان تیجانیه عمریه هستند. هر دودسته به طور طبیعی پیرو سنتهای گذشته خود بوده و بسیار به مکتب اهلبیت: نزدیک هستند و تعامل آنان با شیعیان بسیار حسنه است.
هماکنون فرقه تیجانیه، سازمانی به نام جندالله در اختیار دارد که متشکل از مبلغان مذهبی است. این مبلغان برای تبلیغ فرقه خود، از شهری به شهر دیگر و از روستایی به روستای دیگر، در آمد و رفتاند.
رهبران و رهروان طریقه تیجانیه هیچگونه دخالتی در سیاست و مشارکت در بهدست گرفتن زعامت مسلمانان نمیکنند و بر این باورند که اینگونه امور، از مسائل دنیوی است و دنیا محل سیر و سلوک سالک الی الله است. آنها به اقدامات دولت لائیک نیز تا وقتی که مانع فعالیت و اجرای مراسم و آیین طریقت نباشد، هیچ حساسیتی نشان نمیدهند. قطبها و شیوخ این طریقت به تربیت و تعلیم افراد اهتمام نمیورزند؛ لذا اکثر پیروان آنها از لحاظ علمی و آشنایی با تعالیم اسلامی، در سطح بسیار پایینی قرار دارند.
از شخصیتهای معروف تیجانیه در کشور نیجریه، میتوان به عبدالله سلام اکوشیل که بیش از ۱۱۰ سال عمر دارد، شیخکمالالدین و شیخشمس الدین از شهر لاگوس، شیختیجانی امیسور، شیخنصیرالدین اکین یمی و شیخمفتاحالدین از شهر ایبادان اشاره کرد. همچنین از شیوخ صوفیمسلک فرقه تیجانیه در شمال نیجریه، میتوان از شیخطاهر و عثمان بائوچی، شیخامینو، شیخالمسکین، شیخشریف ابراهیم صالح الحسینی از میدیگوری، شیختیجانی المسکین از کادونا، شیخهادی طاهر بائوچو، شیخحبیب الله آدم، عبدالله الایلوری و تعداد دیگری از شیوخ نام برد.[۴۹]
بیشتر مسلمانان این کشور، از پیروان طریقه تیجانیه هستند، و تعداد بسیار معدودی از هواداران طریقه قادریه نیز در شهر کوگوروسنگا زندگی میکنند.
تیجانیه در این کشور به چند دسته تقسیم میشوند:
الف) تیجانیه حمویه: این دسته از تیجانیها طرفداران شیخحماه الله، مؤسس این شاخه هستند. مرکز اصلی آنان در غرب آفریقا در کشور مالی و در شهر نیرو است. حماه اللهیها در کشور بورکینافاسو در مناطق مختلفی زندگی میکنند. بیشتر آنان در شهر رحمتالله واقع در ۲۵۰ کیلومتری پایتخت هستند و خلیفه تیجانیه حموی در این شهر، آقای شیخابوبکر مایونگا ثانی[۵۰] است.
بعد از رحمتالله، جمعیت تیجانیهای بسیاری در شهر تسلیم واقع در ۱۵۰ کیلومتری پایتخت این کشور، حضور دارند. خلیفه آنان در این شهر آقای شیخعبدالوهاب ویدراگو است. تعداد زیادی از حمویها نیز در شهر گارانگو هستند و خلیفه آنان، شیخادریس است. فرزند ایشان آقای شیخبشیر مویی از دانشآموختگان جامعه المصطفی ص است. در حال حاضر وی دارای فعالیتهای آموزشی و فرهنگی در شهر گارانگو است.
لازم بهذکر است که طریقه تیجانیه حماهاللهی دارای دو فرع است. گروهی از حماهاللهیها نمازجمعه را واجب دانسته و آن را در مساجد خود اقامه میکنند و گروهی دیگر از آنان، نماز جمعه را واجب نمیدانند و مدعی هستند که در حال حاضر که زمان غیبت حضرت حجت عج است، نمازجمعه واجب نیست. ازجمله گروه دوم، فرزند شیخحماهالله در شهر نرو کشور مالی (مرکز فرقه حمویه) است که نمازجمعه را اقامه نمیکند. وی مدعی است، زمانی که پدرش در قید حیات بود، بهخاطر فراهم نبودن شرایط نمازجمعه، آن را اقامه نمیکرده است. برایناساس، تعداد زیادی از هواداران وی نماز جمعه را اقامه نمیکنند.
ب) تیجانیه نیاسیه: این گروه از طریقه تیجانیه، پیروان شیخابراهیم نیاس کاولاخی هستند که از جهت آداب و تقلیدها، با تیجانیه دیگر فرقی ندارند. تنها بهدلیل اینکه شیخابراهیم نیاس بنیانگذار این شاخه در برخی از کشورهای غرب آفریقا بوده، این شاخه به تیجانیه نیاسیه شهرت پیدا کرده است.
ج) تیجانیه تیواونیه: این شاخه از تیجانیه، هواداران خلیفه تیجانیه در شهر تیواون سنگال هستند. خلیفه آنان شیخمنصور سی و پس از او فرزندان وی هستند. این شاخه نیز با سایر شاخهها تفاوت چندانی ندارد؛ ولی چون هواداران این شاخه، از طرفدارن خلیفه تیواون هستند، ازاینرو به تیجانیه تیواونیه شهرت پیدا کردهاند.
رابطه تیجانیه و شیعه در بورکینافاسو
میتوان ادعا کرد که رابطه شیعیان و طریقه تیجانیه در این کشور بسیار عالی است؛ بهطوری که مهمترین مدافعان مذهب در بورکینافاسو، شیوخ این طریقه هستند. برخی از شیوخ این طریقه بهطور علنی، از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران، از مبلغان افکار حضرت امام راحل(ره) و مذهب اهلبیت ع هستند.
میتوان گفت که اکثریت مسلمانان ساحل عاج که صوفی هستند، همگی از طریقه تیجانیه بوده و طرق دیگر در این کشور، حضور قابلتوجهی ندارند. شایان ذکر است که شیوخ و علمای تیجانیه در این کشور، چندان معلومات علمی ندارند. از اینرو تیجانیه در ساحل عاج در برابر حرکت وهابیت، توانایی ایستادگی ندارد. اکثریت تیجانیه در این کشور، از شاخه نیاسیه و عمریه هستند و تاحدودی حمویها هم در پایتخت این کشور حضور دارند.
کشور موریتانی در زمانی مرکز طریقه قادریه در غرب آفریقا به شمار میآمد، و طریقه قادریه از این کشور به دیگر کشورهای غرب قاره آفریقا وارد شد. ولی با روی کار آمدن حکومتهای اسلامی (مانند حکومت شیخعمر سعید تال)، با گرایش تیجانی و گردن نهادن بسیاری از شیوخ به این طریقت، به مرور زمان طریقه قادریه در بسیاری از مناطق، جای خور را به طریقه تیجانیه داد و در بعضی از کشورها بسیار کمرنگ شد. هرچند که در موریتانی هنوز طریقه قادریه دارای جایگاه خاصی است و نسبت به دیگر کشورها هواداران بیشتری دارد، ولی طریقه تیجانیه نیز از جایگاه مهمی برخودار است.
طرق صوفیه در این کشور، چندان شناختهشده نیست؛ ولی تعدادی از مسلمانان، از پیروان طریقه تیجانیه هستند. تیجانیه در این کشور مثل سایر کشورهای غرب آفریقا نیست که دارای نشاط و برنامههای تبلیغی باشد. بسیاری از آنان از پیروان تیجانیه نیاسیهاند؛ زیرا شیخابراهیم نیاس کولاخی و شاگردان او، نقش مهمی در نشر این طریقت در این کشور داشتهاند. از جهت سطح علمی، شیوخ تیجانیه دارای سطح علمی چندانی نیستند.
[۱]. جواهر المعانی و بلوغ الأمانی، ص ۱۸٫
[۲]. الطریقه التیجانیه فی المغرب و السودان الغربی، الاستاذ احمد الأزمی، ج۱، ص، ۷۲٫
[۳]. رماح حزب الرحیم علی نحور حزب الرجیم، عمربنسعید الفوتی، ص ۲۱۶٫
[۴]. الطریقه التیجانیه فی المغرب و السودان المغربی، ج۱، ص ۸۷٫
[۵]. رماح حزب الرحیم علی نحور حزب الرجیم، ص۱۹۹٫
[۶]. جواهر المعانی و بلوغ الأمانی، ج۱، ص۲۵۹٫
[۷]. همان، ج۲، ص۹۲٫
[۸]. «شیخاحمد تیجانی و طریقت تیجانیه»، فصنامه پژوهشی ادیان، سال دهم، ش۱۹، بهار و تابستان ۱۳۹۵، مرتضی خسروشاهی و محمدجواد شمس، ص ۷۷٫
[۹]. پیش از ظهر، زمانی که کاملاً آفتاب بالا آمده است.
[۱۰]. الأحزاب و الأَوراد، سیداحمد تیجانی، ص ۵٫
[۱۱]. نهج البلاغه، خطبه ۷۱٫
[۱۲]. الرماح، فصل ۳۳٫
[۱۳]. سوره احزاب، آیه ۵۶٫
[۱۴]. سوره صافات، آیه ۱۸۰-۱۸۲٫
[۱۵]. الرماح، فصل ۳۳٫
[۱۶]. الرماح، ص ۳۰۲٫
[۱۷]. همان، ص ۲۸۵٫
[۱۸]. کفایه الراغبین، الحاج مالک سی، ج۲، ص ۳۶۲٫
[۱۹]. همان.
[۲۰]. احزاب و اوراد، ص ۱۳۲٫
[۲۱]. برای مثال، در چاپ «الدار الأفریقیه للطباعه و النشر، کانو، نیجیریا» این ابیات حذف شده است.
[۲۲]. احزاب و اوراد، ص ۱۸۲٫
[۲۳]. کفایه الراغبین، ج۱، ص ۵۴٫
[۲۴]. جواهر المعانی و بلوغ الأمانی، ص ۸۴٫
[۲۵]. مذهب أهلالبیت: فی فتاوی مراجع الدین فی السنغال، شیخعبدالمنعم الزین، ص ۳۰٫
[۲۶]. سوره نجم، آیه ۵۹٫
[۲۷]. سوره کهف، آیه ۹٫
[۲۸]. سوره صف، آیه ۹٫
[۲۹]. مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
[۳۰]. مشاهدات شخصی نگارنده.
[۳۱]. لقد هاجقلبی، الشیخمالک سی، ص ۹٫
[۳۲]. مصاحبه نگارنده با شیخعبدالعزیز سی.
[۳۳]. شیخمحمد منتقی احمد تال این کتاب را طی بیست سال تألیف کرده و بسیار مستند است. کتاب الجواهر و الدرر در ۱۰۱۸ صفحه به بیان شرح حال عمر الفوتی و بهخصوص حرکتهای جهادی او پرداخته است. این کتاب بهوسیله شرکت چاپ و نشر دار البراق بیروت در سال ۲۰۰۵ چاپ شده است.
[۳۴]. ن. ک: الجواهر و الدرر فی سیره الحاجعمر، محمد منتقی احمد تال.
[۳۵]. جامعه و فرهنگ مالی، امیر بهرام عرباحمدی، ص ۱۶۸-۱۷۸٫
[۳۶]. همان، ص ۱۷۹٫
[۳۷]. سوره حج، آیه ۲۸٫
[۳۸]. شجره طیبه، سیدمحمد شاهدی، ص۱۰۱
[۳۹]. جامعه و فرهنگ گینه کوناکری، ص۲۵۰٫
[۴۰]. همان، ص۱۷۱-۱۸۰٫
[۴۱]. وی (۱۹۰۹-۱۹۷۲) سیاستمدار مسلمان غنایی بود. البته در خصوص اسلام وی دیدگاهها مختلف است، ولی قدر مسلم این است که او در دورانی که در مصر درس میخوانده، با یک دختر مصری ازدواج کرده و دارای فرزندانی است که بعضی از آنها در مصر هستند. نکرومه بانی استقلال این کشور و اولین رئیسجمهور کشور غنا در سالهای ۱۹۶۰-۱۹۶۶بود.
[۴۲]. مقاله تیجانیه در غنا، محمدحسن ایپکجی، رایزن فرهنگی ایران در کشور غنا.
[۴۳]. مصاحبه نگارنده با شیخمنیر مصطفی، اهل غنا.
[۴۴]. وی از شیوخ بزرگ طریقه تیجانیه است که در شهر کولاخ سنگال متولد و دروس دینی خود را نزد علمای سنگال و موریتانی فراگرفت و پس از آن به کسوت خلافت تیجانیهای سنگال و برخی از مناطق غرب آفریقا درآمد. وی در نشر این طریقت در کشورهای غرب آفریقا سهم بسیار بزرگی را داشته است.
[۴۵]. پیروان شیخحماهالله صلاه جوهره الکمال را یازده مرتبه تکرار میکنند.
[۴۶]. سایر تیجانیه اعم از عمریه و نیاسیه، صلاه جوهره الکمال را دوازده مرتبه تکرار میکنند.
[۴۷]. مجموع اعمالی است که هرفرد تیجانی باید روزانه بر آن ملتزم باشد که شرح تفصیلی آن در اوراد و اذکار تیجانیه بیان شد.
[۴۸]. جامعه و فرهنگ مالی، ص۱۹۹٫
[۴۹]. نیجریه سرزمین زبانها و قومیتها، نوید رسولی، ص ۹۳٫
[۵۰]. شیخمایونگا ثانی بسیار متمایل به مذهب اهلبیت: است. چند تن از فرزندان و نزدیکان وی در حوزه علمیه قم تحصیل کرده و بعضی از آنها نیز مشغول تحصیل هستند. ایشان سفرهای زیادی به ایران داشته و با شخصیتهای حوزوی ملاقات و مناظره داشته است. بنده در دو سفر توفیق داشتم که در خدمت ایشان باشم و در جلسه با حضرات آیات فاضل لنکرانی و جعفر سبحانی حضور داشته باشم. وی در خصوص مذهب شیعه، قانع شده و یکی از مدافعان این مذهب در شهر رحمتالله و شهر واگادوگو به حساب میآید. در حال حاضر شیخ از بیماریهای مختلف رنج میبرد و مانند گذشته فعال نیست.