هجرت شیرازیان به شرق افریقا و تاثیرشان بر زبان سواحیلی

مقدمه:

در این تحقیق درخصوص سبب هجرت شیرازیان به مناطق شرق آفریقا، ونقش آنان در نشر سلام وتأثیر زبان فارسی بر زبان سواحلی بحث وبررسی شده است، مبنای این تحقیق بیشتر مطالعات میدانی ومقالاتی بوده است که در این رابطه نوشته شده است، در این رابطه مکتوباتی از عهد قدیم وجود ندارد، وتنها می توان به برخی از سفرنامه ها وکتابهای که توسط بعضی از سیاحان وتاجران  اروپائیان که به این مناطق مسافرت کرده بودند اشاره کرد.

هجرت بازرگانان ایرانی زنگبار

در کتاب‌های معتبر تاریخی و سفرنامه‌های نگاشته شده توسط سیاحان و تاجران ایرانی و اروپایی ((شیرازی ها)) لقبی اشناست با قدمتی هزار ساله. شیرازی‌های ایرانی‌تبار با لنج های تجاری از «بندرسیراف» خلیج فارس به سواحل و کناره‌های کشورهای «سومالی»، «کنیا»، «تانزانیا» و «مجمع الجزایر کومور» سفر نموده و سهم مهمی در رونق تجاری و آبادانی شهرها و بنادر «مومباسا» و «زنگبار» داشته‌اند. آنها در کنار مبادلات تجاری، آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی را از خود در این مناطق به یادگار گذاشته و در گسترش اسلام بخصوص تشیع در شرق آفریقا تاثیر به‌سزایی داشتند. بر طبق اسناد و شواهد تاریخ‌، سواحل شرق آفریقا از پانصد سال پیش از میلاد، پذیرای جهانگردانی از کشورها و ملل مختلف نظیر ایرانیان، چینی‌ها، آشوری‌ها و عرب‌ها بوده است و این برهه تاریخی را می‌توان زمان ورود بیگانگان به جزیره‌ی زنگبار قلمداد کرد‌.

در قرن هشتم میلادی‌، مصادف با قرون اولیه هجری قمری، عرب‌ها به‌تدریج شروع به سکونت در سواحل شرق آفریقا و زنگبار نمودند و کالاهای مختلفی ازجمله فنجان، صابون و شیشه‌های رنگی را به بومیان می‌فروختند و در مقابل محصولات کشاورزی، غله و حبوبات دریافت می‌نمودند‌. ورود شیرازی‌ها به جزایر شرق آفریقا و تشکیل “امپراطوری زنج” را می‌توان سازمان‌یافته‌ترین مهاجرت بیگانگان درسواحل شرق آفریقا و زنگبار دانست که در بافت فرهنگی و اجتماعی مردم این مناطق دگرگونی‌های عمیقی پدید آورد و منجر به پیدایش “زبان سواحیلی” و نژاد موسوم به “شیرازی‌ها” گردید.

در سند دیگر این جزیره زمانی تحت حاکمیت پادشاهی ملکه صبا قرار داشته است. در همین سند آمده است : «قرن هشتم و نهم میلادی یکی از سلاطین شیراز به همراه شش نفر از فرزندانش به “جزیره پمبا” از توابع زنگبار مهاجرت کرده‌اند و اقدام به تجارت طلا،عاج و پوست نموده و از طریق خلیج فارس اقدام به حمل و نقل ادویه و اجناس می‌نمودند».

کتب معتبر تاریخی در خصوص نحوه ورود شیرازی‌ها چنین نوشته شده اند: «شیرازی‌هایی که در منطقه خلیج فارس ساکن بودند تقریبا در سال ۱۲۰۰ میلادی به جزیره زنگبار وارد شدند و با مخلوط شدن با ساکنان بومی در شکل‌گیری فرهنگ مردم نقش داشتند».

آن‌ها در ایام نوامبر تا مارس (‌آبان تا فروردین) هر سال با وزیدن بادهای دریایی “مانسون” که بومیان به آن “کاسکازی‌” می‌گفتند به ساحل شرق آفریقا عزیمت می‌کردند و با همان جریان باد “کوزی” به خلیج فارس بازمی‌گشتند.

«سرچارل إلیوت»” موّرخ اروپایی (۱۹۰۵‌) با بررسی سابقه تاریخی حضور ایرانی‌ها و اعراب در سواحل تانزانیا و زنگبار، حضور ایرانی‌ها را مقّدم بر دیگران می‌داند امّا اسناد تاریخی موجود از مُهاجرت اوّلیه شیرازی‌ها در قرن هشتم میلادی و سپس مهاجرت ثانویه آن‌ها در قرن دوازدهم میلادی به منطقه “کیلوا ” توسط برخی از حکّام فارس حکایت می‌کند‌.

«داوید سون» مورخ انگلیسی نیز خط سیر مهاجرت جغرافیایی ایرانیان به سواحل شرق آفریقا را توسط هفت کشتی به همراه «علی بن الحسن شیرازی» و شش فرزندش عنوان می‌کند. بنا‌بر‌این نظریه، مسافران این کشتی‌ها به ترتیب در کناره‌های سواحل شرق آفریقا «مانداک‌ها»، « کوشو»، «پانبو»، «مومباسا»، «پمبا»، «کیلوا» و «آنژوان» وارد شده و اقامت گزیدند.

«ابن بطوطه» نیز که در سال ۱۳۳۱ میلادی از منطقه “کیلوا” بازدید می‌کند ، تحت تأثیر نفوذ تاثیر و گسترش اسلام در میان ساکنان بومی قرار می‌گیرد و اشاره می‌کند که مردم به جنگ مقدس اعتقاد داشته و تقوا و درستکاری مورد توجّه آن‌ها بوده و از مذهب شافعی پیروی می‌کردند‌.

«ابن مسعود» موّرخ مشهور با توصیف مشاهدات خود از شهر “کیلوا” که مقّر سلطنت حاکمان ایرانی بوده است‌، مؤسس آن را «سلطان علی بن سلیمان» از ساکنان شیراز مُعرفی کرده که با ازدواج با یکی از دختران حکّام بومی، نسل حُکمرانان بعدی را بر جای گذارده است.با بررسی اقوال تاریخی و نظرات محققان اروپایی و آفریقایی نیز این نتیجه به‌دست می‌آید که ایرانیان شیرازی‌تبار با مهاجرت به سواحل کشورهای شرق آفریقا، اقدامتی انجام داده‌اند که اثر و بقایای آن پس از هزار سال هنوز به چشم می‌خورد:

۱- راه‌اندازی مبادلات تجاری و رونق بخشیدن به اقتصاد و آباد کردن شهرها و مراکز استقرار خود هم‌چون شهر کیلوا در کشور تانزانیا.

۲- کمک به گسترش اسلام در شرق آفریقا و ساختن مساجد و اماکن عمومی در زنگبار و مومباسا.

۳- انتقال فرهنگ و سنت های ایرانی( یکی از فرهنگهای باقی مانده می توان به عید نوروز زنگبار اشاره نمود)

اگر چه امروزه نسل شیرازی‌تبار زیادی وجود ندارد اما در میان باورهای فرهنگی ساکنان شرق آفریقا عنوان “شیرازی” بسیار باارزش است و نشان‌گر اصالت خانوادگی افراد به‌شمار می‌رود. در برخی از مناطق زنگبار نیز افراد سال‌خورده، خاطرات ارزشمندی از شیرازی‌ها تعریف می‌کنند. از همین رو بسیاری از شخصیت‌های سیاسی و مذهبی خود را “شیرازی‌تبار” معرفی می‌کنند. حزب سیاسی موسوم به “افروشیرازی‌” و نیز تیم فوتبالی به همین نام در جزیره زنگبار وجود دارد‌. از نکات مهم دیگری که باید به آن توجه کرد وجود اماکن و عمارت‌های متعددی در شهرها و بنادر شرق آفریقا می‌باشد که نوعی معماری ایرانی و منبت کاری بر روی درب‌های منازل به سبک شیرازی وجود دارد، که بنا‌بر نظر محققان تاریخی نشان‌گر حضور ایرانیان و هنر معماری و منبت کاری هنرمندان ایرانی و فراگیری این فنون توسط بومیان آفریقایی می‌باشد.

  • دلایل هجرت شیرازیها

برای این مهاجرت علت های ذکر کرده اند:

۱- قولی را که «مّحی‌الدین زنگباری» مورخ مشهور زنگبار در کتاب السلوه فی اخبار کلوه از مورخین تأیید می‌کند، انگیزه سفر علی بن حسین و خانواده‌اش به آفریقا را توهین و تحقیری دانسته‌اند که از سوی برادران و اقوامش بر او صورت می‌گرفته است؛ چرا که مادر وی حبشی و سیاه‌پوست بوده است.

۲- دسته‌ی دوّم‌، اولین مهاجران ایرانی به سواحل شرق آفریقا را مهاجران شیعه‌ای می‌دانند که پس از به قدرت رسیدن طغرل سلجوقی بر شیراز (۲۴۷ هجری قمری) که با شیعیان مخالف بوده، به این نواحی کشانده.

۳- آفریقاشناسان غربی نیز انگیزه اصلی مهاجرت شیرازیان به سواحل شرق آفریقا را تلاش برای به دست گرفتن نبض تجاری این منطقه و کنترل تجارت دریایی شرق آفریقا دانسته‌اند‌؛ زیرا “بندر سیراف” در نزدیکی فارس شیراز، در زمان ساسانیان محّل صدور کالاها و سفر دریانوردان ایرانی به آسیایی دور و آفریقا بوده است‌.

۴- مورخان فرانسوی نیز معتقدند که پس از به قدرت رسیدن شیعیان در فارس، برخی از نخبگان سنّی‌مذهب‌، ایران را ترک نموده و در آفریقا مستقر شدند. به‌هر حال، «سلطان علی بن حسین» به عنوان بینان‌گذار سلسله شیرازی‌ها ابتدا در زنگبار و سپس در «کیلوا» در نزدیکی «لیندی» استقرار می‌یابد و با سران محلّی رابطه حسنه‌ای برقرار کرده و دامنه فعالیت اقتصادی و تجاری خود را گسترش می دهد. شهرهای تأسیس شده توسط شیرازی‌ها به صورت فدرال اداره می‌شد و در نحوه اداره امور داخلی خود اعّم از امور قضایی و قانون‌گذاری از استقلال کامل برخوردار بودند‌.

پس از مرگ سلطان حسین بن علی بن حسین‌، فرزندش «‌علی‌» قدرت را به‌دست گرفته و از طریق جنگ و فتح مناطق مجاور قلمرو پادشاهی «‌زَنج‌» را گسترش می‌دهد ‌و”سلیمان بن علی” امپراطوری شیرازی‌ها را در شرق آفریقا گسترش می‌دهد و روزانه ده‌ها کشتی تجاری از شهر ساحلی «‌کیلوا‌» (‌پایتخت شیرازی‌ها‌) بر مناطق مختلف آفریقا و خاورمیانه و خاور دور ارسال می‌کند‌. پس از وی در حدود دویست سال، ده‌ها نفر از اولاد و اعقاب وی عهده‌دار پادشاهی شیرازی‌ها می‌شوند؛ امّا به‌دلیل سودجویی و توطئه‌های سیاسی داخلی و تفرقه بیگانگان‌، در طی قرون سیزده و چهاردهم میلادی‌، امپراطوری شیرازی‌ها به سراشیبی سقوط کشیده می‌شود‌.

در اواخر قرن پانزدهم میلادی «‌فضیل بن سلیمان‌» به حکومت می‌رسد و هم‌زمان «واسگودوگاما» دریانورد بزرگ پرتغالی پس از کشف راه دریایی هند وارد منطقه دریایی آفریقا شده و پس از اقامت در موازمبیک و کسب اطلاعاتی نسبت به شیوه حکومت ایرانیان در سال ۱۵۰۲ میلادی در شهر «‌کیلوا‌» پایتخت امپراطوری زنج لنگر انداخته و با توپ و سایر سلاح‌های جنگی که به همراه داشت سلطان فضیل را خراج‌گزار پادشاهی پرتغال می‌کند و شیرازی‌ها جدا از خراج  یک هزار لیره، باید پرچم امپراطوری پرتغال را بر فراز کاخ حکومتی خود می افراشتند. واسکودوگاما‌، سپس برای تصرف نواحی دیگر سواحل آفریقا که تحت قلمرو شیرازی‌ها قرار داشت عازم «‌مومباسا‌» (‌بندری در کنیا‌) و زنگبار می‌گردد‌. در همین احوال “‌امیرابراهیم‌” پادشاه زنج اقدام به مبارزه با پرتغالی‌های مهاجم می‌کند و قلعه سنگی مستحکمی را بنا می‌کند، ‌فارغ از اینکه پایتخت حکومت شیرازی‌ها در شهر «‌کیلوا‌» توسط پرتغالی‌ها تصرف شده و بساط حکومت «‌زنج‌» برچیده گشته و سران حکومتی  از مناطق جنگی فرار می‌کنند‌. پرتغالی‌ها به رسم غلط تاریخی فاتحیت در اقدامی وحشیانه بسیاری از ایرانیان و اعراب ساکن را کشته و قتل عام کردند تا پایه‌های قدرت خود را مستحکم کنند‌.

در مجموع حاکمیت ایرانیان بر زنگبار و جزایر اطراف آن حدود پنج قرن به‌طول انجامید و در طی این مدّت گروه های  زیادی از اعراب در زنگبار و مناطق ساحلی کشورهای کنیا و تانزانیای امروزی سکونت یافتند‌ که به بخشی از شهرها و مناطق پادشاهی شیرازی‌ها به مراکز تجمع اعراب مبّدل گشت به گونه‌ای که اعراب “‌قبیله مزروعی‌” در “‌بندر مومباسا‌” در کنیا و اعراب “‌باجونی‌” در جزیره “‌لامو‌” و اعراب قبیله حارث در دو جزیره‌ی اصلی زنگبار (‌اونگوجا و پمبا‌) استقرار یافتند‌. گروهی دیگر از اعراب قبیله‌ی “‌مولی” در جنوب شهر پمبا (‌تانزانیا‌) را محل اقامت خود انتخاب کردند‌. این اعراب که از طریق داد و ستد با کشورهای خاورمیانه شرق دور به ثروت قابل توجهی دست یافته بودند.  با ورود دریانوردان پرتغالی که با هدف در دست گرفتن تجارت ابریشم و ادویه به شرق آفریقا آمده بودند و با برخورداری از سلاح‌های مدرن دولت پادشاهی شیرازیان را سرنگون کرده و از قرن ۱۶ میلادی به بعد جزایر شرق آفریقا و زنگبار را عرصه تاخت و تاز خود می‌نمایند و به مدت دو قرن به  کشتار بومیان ادامه می‌دهند و به نوعی جایگزین ایرانی‌ها در تجارت می‌شوند. مقابله نظامیان پرتغالی با رسوم بومیان و کشتار مردم سواحل شرق آفریقا هم‌چون زنگبار و مومباسا سبب تشدید دامنه طغیان عمومی شده و اعراب ساکن دست کمک به سوی پادشاهان عمانی دراز کرده و در درگیری با استعمارگران پرتغالی سرانجام در سال ۱۶۹۸ میلادی آن‌ها را شکست داده و بر مناطقی از شرق آفریقا تسلط می‌یابند.اعراب نیز پس بر استقرار سلاطین عمانی با حمایت‌های سلطان عمان با استقرار در جزیره زنگبار اقدام به برپایی حکومت سلطنتی نموده و با رونق گرفتن وضعیت اقتصادی و اجتماعی این جزیره به قدرت برتر اقتصادی تبدیل شدند.احمد بن سعید در سال ۱۷۴۴ میلادی‌، سلسله بوسعیدی را در زنگبار را تشکیل داده و پس از مرگ وی فرزندش “سید سعید‌” در ۱۸۰۴ میلادی به قدرت رسید. سلطان سعید در سال ۱۸۴۰ میلادی پایتخت سلطنت عمان را پس از کشمکش‌های سیاسی با اعراب و بومیان از مسقط به زنگبار منتقل نموده و اقدام به در دست گرفتن تجارت ادویه و گل میخک به اروپا و آمریکا نموده و به سودهای مالی و امتیازهای کشاورزی در کشت گل میخک دست می‌یابند و بومیان زنگبار به جزایر اطراف مهاجرت کردند. در سال ۱۸۵۷ میلادی سلطان سید سعید فوت نمود و فرزندش سلطان مجید به قدرت رسیده و مرکز حکومیت را از زنگبار به دارالسلام منتقل نمود. در اواسط قرن نوزدهم میلادی شرایط سیاسی و اجتماعی قاره آفریقا بر اثر رقابت‌های ناشی از کشورهای استعماری بریتانیا و فرانسه تغییر پیدا کرده و اندیشه استعمار منطقه شرق آفریقا تشدید گردید و از اواخر قرن نوزدهم نیروهای انگلیسی به بهانه مبارزه با برده‌داری بر بخش‌هایی از منطقه تسلط پیدا کردند.در آن دوره نوعی رقابت بر تسلط بر زنگبار بین بریتانیا و آلمان وجود داشت که در سال ۱۸۹۰ میلادی با امضاء قرارداد میان دو کشور جزیره زنگبار تحت قیومیت انگلستان قرار گرفت و سلطان زنگبار از حق حاکمیت بر بخشی از اراضی ساحلی تانگانیکا (تانزانیای امروزی‌) چشم‌پوشی نمود وتا ۱۹۶۱ میلادی به شیوه‌های مختلف بر زنگبار و سلاطین بومی اعمال حاکمیت نمود. در این برهه از تاریخ، نسل شیرازی‌ها و بازماندگان آن‌ها که منزوی شده بودند با حمایت از حرکت‌های ضد استعماری ساکنان زنگبار با ائتلاف با بومیان زنگباری حزب “آفرو‌شیرازی‌” را تشکیل داده و درقرن بیست میلادی بر علیه اعراب و استعمار انگلیس به فعالیت سیاسی پرداخته و در نهایت در به استقلال رسیدن جزیره زنگبار در ۱۹۶۳ میلادی مشارکت می‌نمایند.

در خصوص جزیره زنگبار و اهمیت آن در گسترش اسلام و تشیع در شرق آفریقا در ادعیه امام زین‌العابدین (ع‌) در صحیفه کامله سجادیه (دعای ۲۷) چنین مناجات شده است:

«اللهم و اعمم بذلک اعدائک فی اقطار البلاد من الهند و الروم و الترک الخزر و الحبش و النوبه و الزنج و السقالبه و الدیالمه و سایر امم اشرک‌»

سید الساجدین در این دعا برای مرزداردان کشورهای اسلامی طلب عزت و مدد الهی نموده و جزیره “‌زنج” را جزء قلمرو اسلام قلمداد کرده که مشرکین بر آن‌جا تسلط یافته‌اند.

در طول یکصد و پنجاه سال اخیر ایرانیان همواره در جزیره زنگبار حضور داشته و با اختلاط با بومیان محلی به راحتی در کنار آن‌ها زندگی می‌کردند و این روند تا ۱۹۷۰ میلادی ادامه داشت که در این سال بدلیل بروز برخی نا آرامی‌ها ساکنان ایرانی تبار از زنگبار بیرون رانده شده و اموال آن‌ها ضبط گردید.دولت وقت ایران با ارسال ناو جنگی به ابهای اقیانوس هند ، اعتراض خود را به تضییقات انجام شده بر علیه ایرانی‌ها به دولت کمونیستی تانزانیا اعلام  کرده ، دولت تانزانیا و دولت انقلابی زنگبار این اقدام را دخالت در امور خود تلقی کردند و عنوان داشتند که این افراد جزء اتباع تانزانیا به‌شمار می‌آیند و می‌بایست بر اساس مقررات این کشور عمل نمایند.در همین راستا چهار تن از نوادگان دختری سید حسین شوشتری توسط نیروهای امنیتی به اجبار در جشن عمومی به عقد برخی از اعضاء شورای انقلابی زنگبار در آمدند و به‌تدریج اقلیت ایرانی ساکن تانزانیا این کشور را به مقصد ایران‌، امارات متحده عربی و بحرین ترک نمودند.در اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی با تثبیت اوضاع سیاسی جزیره زنگبار بخشی از ایرانیان به‌تدریج به زنگبار بازگشتند و وارد اجتماع شدند.

* آثار تاریخی و اماکن برجای مانده از ایرانیان در جزیره زنگبار

۱- حمام کیدیچی‌:

در حومه شهر زنگبار دو حمام ایرانی وجود دارد که در قرن دوازده هجری قمری پس از انتقال شاهزاده ایرانی شهرزاد بیگم نوه دختری فتحعلی شاه قاجار توسط معماری ایرانی احداث گردید و از مراکز مورد توجه گردشگران می‌باشد.در این حمام شعری به زبان فارسی از شاعران ایرانی حک شده است و در اطراف آن منطقه گردشگری و مزرعه گیاهان بومی وجود دارد که مورد بازدید و توجه گردشگران خارجی وجود دارد.

در منطقه باستانی شهر زنگبار نیز حمام دیگری بنام «حمامنی‌» یا حمام فارس‌ها وجود دارد که توسط دولت زنگبار به‌عنوان اثر ملی ثبت شده است و بازدید ازبخش‌های مختلف این حمام ما را به یاد حمام فین کاشان می‌اندازد‌.در ورودی این حمام، تابلویی نصب شده است که معمار این حمام را فردی ایرانی به‌نام حاجی غلامحسین معرفی کرده است و این حمام در سال‌های ۱۸۷۰ تا ۱۸۸۱ مورد استفاده عمومی قرار داشته است.

۲- مسجد کیزیم‌کازی (فاطمه الزهراء)

این مسجد قدیمی‌ترین مسجد موجود در زنگبار می‌باشد که در سال ۱۱۸۴ میلادی به دستور یکی ازسلاطین شیرازی تبار به‌نام شیخ ابوموسی الحسن بن محمد احداث شده است و بر کاشی‌کاری‌های موجود نام مسجد فاطمه الزهراء (س) حک شده است‌. کتبیه موجود در این مسجد به خط کوفی بوده و امروزه به عنوان مسجدی محلی مورد استفاده نمازگزاران بومی قرار دارد و در حاشیه مسجد قبرستانی قدیمی وجود دارد که از لحاظ باستان‌شناسی دارای اهمیت تاریخی می‌باشد.

۳- آثار موجود در شهر باگامایو :

در این شهرتاریخی که در حدود پانصد سال محل استقرار امپراطوری شیرازی‌ها بوده است. ابنیه‌ها و مساجد و عمارت‌های متعددی از حکومت شیرازی‌ها وجود دارد که امروزه به مخروبه ای تبدیل شده‌اند. در شهر باستانی باگامایو مقبره‌ای وجود دارد که آفریقایی‌ها معتقدند که متعلق به خانمی دارای فضیلت بوده است و مردم با مراجعه به آن و ریختن صدقه و روشن کردن شمع‌، حاجات خود را مطالبه می‌کنند و آب چاه کنار قبرستان را به نیت شفا می نوشند.

۴- آثار موجود در جزیره کیلوا:

می توان گفت بیشترین ومفصلترین آثار از شیرازیها در جزیره کیلوا موجود می باشد، این جزیره بطرف جنوب تانزاینا ود استان لیندی واقع شده است، در این منطقه بقایائی از کاخ سلطان محمد وتعدادی از مساجد وزندان مرکزی که بر شاحل این جزیره بنا شده است به چشم می خورد، دولت تانزانیا از این آثار به عنوان جذب توریست استفاده کرده وبا ترمیم ساختمانهای مجود همه ساله صدها نفر توریسم به این منطقه می روند.

علاوه بر این آثار در سراسر کشور تانزانیا‌، کنیا‌، مجمع الجزایر کومور و کشور موزامبیک به خصوص در زنگبار و مومباسا نشانه‌هایی از حضور شیرازی‌ها در مناطق شرق آفریقا وجود دارد که باستان‌شناسان و مورخان اروپایی و بومی در کتاب‌ها و تالیفات خود به آن‌ها اشاره نموده‌اند.

۵- آثار شیرازیها در کنیا

درکشور کنیا نیز در مناطق ساحلی آن آثاری از حضور شیرازیها وجود دارد، در منطقه نزدیک ممباسا، بقایائی از مسجد وقبور آنان وجود دارد.

۶- درکشور موزامبیک:

در این کشور نیز در منطق شمالی آن وبالخصوص در جزیره موزامبیک در نزدیکی مرز کشور تانزانیا آثاری از شیرازیها وجود دارد، مهمترین اثر را می توان قبری منتسب به موسی بیک ذکر کرد که ظاهرا وی از بنایانگذارن شهر موزامبیک می باشد.

۷- مسجد وقبور شیرازیها در شهر تانگا:

در نزدیکی شهر تانگا ودر کنار ساحل برخی از بقایائی از مسجد وقبور شیرزیها وجود دارد که دولیت تانزاینا آنها در لیست مناطق توریستی به ثبت رسانده وهمه ساله تعدا زیادی توریسم به منطقه می روند.

۸- اسناد مکتوب در موزه دارالسلام و زنگبار:

در این موزه‌ها اسناد و نوشته‌هایی مرتبط با حضور ایرانی‌ها در زنگبار و برپایی تمدن سواحیلی به چشم می‌خورد و در ادبیات عامه مردم کلماتی هم‌چون شاه، وزیر، اداره، عجم، رنگ، نوروز، چلو و غیره وجود دارد.

امروزه نسل جدیدی از شیعیان بومی آفریقایی تبار به همراه شیعیان خوجه دوازده امامی در تانزانیا و زنگبار زندگی می‌کنند که با آوردن مبلغان از هند و دیگر کشورهای اسلامی به فعالیت خود در سراسر تانزانیا و کشورهای شرق آفریقا ادامه داده و برگزاری مراسم عزاداری حسینی در ایام محرم و صفر در شهر دارالسلام (پایتخت جمهوری متحده تانزانیا) به صورت وسیع و گسترده و برپایی سالانه مراسم اربعین حسینی در جزیره زنگبار از عمده‌ترین فعالیت‌های آنها می‌باشد. تحقیقات میدانی و شواهد محلی نشان می‌دهد که ایرانیان که با لقب شیرازی‌ها در کشورهای شرق و جنوب آفریقا معروف می‌باشند‌ که خدمات ارزنده‌ای را به بومیان آفریقایی و به خصوص زنگباری ارائه کرده‌اند که ساختن مساجد در سراسر جزایر شرق آفریقا ، آموزش کشاورزی ، حفر چاه آب ، ساختن خانه ، تزیین منابر، منبت کاری درب‌ها، یادگارهای زیبایی را از خود در سراسر کشورهای تانزانیا و مجمع الجزایر کومور و جزایر زنگبار و مومباسا بر جای گذاشته‌اند.

ایرانیان با برخورداری از هوش سیاسی در حدود پانصد سال بر بسیاری از مناطق شرق آفریقا حکمرانی کرده‌اند و در حال حاضر حزب حاکم زنگبار به نام آفرو‌شیرازی قدرت سیاسی در جمهوری فدرال زنگبار را بر عهده دارد و نخبگان سیاسی و نجیب‌زاده خود را منسوب به خاندان «شیرازی‌ها» می‌دانند.

قابل ذکر است که مسجد قدیمی شیعیان و مقبره برخی از مبلغین و علماء ایرانی بعد از انقلاب ۱۹۶۴ توسط دولت انقلابی زنگبار مورد تخریب قرار گرفت و به علت محدودیت‌های ایجاد شده و کشتار شعیان خوجه در مراسم اربعین ۱۹۶۴ میلادی رفته رفته شیعیان هندی و ایرانیان که جمعیتی بیش از ده هزار نفر را تشکیل می‌دادند از این جزیره کوچ کرده و به دارالسلام و دیگر کشورها مهاجرت کردند.

  • نقش شیرازیان در نشر اسلام

هر چند شیرازیان پنج قرن در مناطق مختلف شرق آفریقا حکومت کرده اند و حتی قلمرو حکومت آنان تاحدودی به برخی از کشورهای مرکز این قاره نیز امتداد پیدا کرده بود، ولی چیزی حاکی از آنکه آنان در نشر اسلام نقشی داشته باشند وجود ندارد، تنها چیزی که از آنان باقیمانده تعدادی مسجد می باشد که در مناطق استقرار آنان وجود دارد که در حال حاضر اکثریت آنان قابل استفاده نمی باشد، در برخی از مکتوب امده است که شیرازیان وقتی وارد مناطق شرق آفریقا شده اند مردم این مناطق مسلمان بوده و آنان وارد بر مسلمانان شده اند، حتی در بعضی از یادداشت ها آمده است که شیرازیان در مناطقی که قلمرو عمانی ها بوده است تمایل به استقرار در آن مناطق نداشتن که این خود حاکی از آن دارند که مردم ساکنین ساحل در آن عصر اغلب مسلمان بوده اند، از طرف دیگر از شیرازیان آثاری از مدارس و مراکز علمی دیده نمی شود که خود نیز حاکی از عدم اهتمام آنان به موضوع تعلیم دین می باشد.

از اینکه شیرازیان شیعه بوده عدله قویی در این رابطه وجود ندارد ولی از برخی از شواهد تاریخی استفاده می شود که این دسته  از شیرازیان بخاطر ظلم و جوز سلجوقیان به این مناطق هجرت کرده اند، اما از اینکه اینان تبلیغی از شیعه کرده باشند هیچ شاهدی در دست نمی باشد، و حتی آثاری از تشیع بودن خود نیز در این مناطق برجای نگذاشته اند و افرادی که در حال حاضر خود را منتسب به شیرازی ها می دانند هیچکدام از آنان پیرو مذهب حقه نمی باشند.

  • تأثیر شیرازیان بر زبان سواحیلی
  • زبان سواحیلی (تانزاینا، کنیا)

از ویژگیهای قارّه آفریقا تنوع زبانهای رسمی ومحلی ولهجات آن می باشد، در این قارّه بیش از هزار زبان ولهجه وجود دارد، بسیار از قبایل برای خود زبان خاص به خود را دارند، وجالب این که بسیار از از زبانهای محلی ولهجه ها قابل نوشتن نمی باشد.

از بین زبانهای محلی بعضاً گستردگی زیادی را دارد، به عنوان مثال زبان (هوسا) که در برخی از کشور های غرب این قارّه متکلم دارد ومرکز آن هم کشور نیجریه می باشد، بیش از ۲۰۰ میلیون متکلم دارد، وهمینطور زبان (پلار) ویا (فلانی) که اکثراً در غرب انتشار دارد، جمعیت زیادی به آن سخن می گویند، از دیگر زبانها که در این قارّه شهرت دارد، زبان سواحیلی می باشد، این زبان در مناطق شرق این قارّه وبالتحدید در سواحل آن مردم به آن تکلّم می کنند.

زبان سواحلی در زمره یکی از زبانهای مهمّ آفریقا وجهان به حساب می آید، این زبان همچنین به عنوان میراث فرهنگی مسلمانان در شرق این قارّه از اهمیت خاصی برخوردار می باشد، در بین بسیاری از مردم این منطقه این زبان به عنوان زبان اسلام شهرت پیدا کرده است، وآن را به مثابه زبان عربی تقدیس می کنند، علمای اسلام ومبلّغین مسلمان این مناطق حتماً می بایست این زبان را مسلّط باشند، از امتیازات این زبان از سائر زبانهای محلی این است که، زبان سواحلی دارای قواعد املائی ورسم الخط می باشد وهمین امر سبب سهولت در فراگیر آن شده، از امتیازات دیگر این زبان که کمتر در زبان دیگری یافت این است که اکثرحروفی که تلفظ می شود نوشته هم می شود، از طرفی دیگر زبان سواحیلی هرچند از جهت ساختاری به گروه زبانی قبیله بانتو نزدیک می باشد، ولی زبان قبیله خاصی نیست از قبیل زبان هوسا که از آن قبیله هوسا، وزبان پلار که مخصوص قبیله فلانی است، بیش از یکصد قبیله در شرق این قارّه به زبان سواحیلی تکلّم می کنند، این زبان تا چندین دهه قبل با رسم الخط عربی نوشته می شد، بسیاری از کتب تألیف شده قدیم به خطّ عربی می باشد که برخی از آنها درکتابخانه های این کشور وبالخصوص در زنگبار از آنها نگهداری می شود، ولی از اواسط قرن نوزدهم وبا ورود اروپایی ها به زنگبار وسواحل شرق آفریقا رسم الخط لاتین در کنار عربی جای خود را در بین برخی از مردم بومی بالخصوص تحصیلکرده های از مراکز آموزشی مستعمرین باز نمود، پس از حضور گسترده انگلستان در زنگبار وتاگانیکا بویژه بعد از جنگ جهانی اوّل که منجر به بیرون راندن آلمانها از این مناطق شد، خط لاتین بطور گسترده ای مورد تشویق قرار گرفت، از دهه ۱۹۳۰ میلادی رسم الخط لاتین به الفبای رسمی زبان سواحیلی بدل گشت ومورد استفاده مردم کنیا وتانزانیا وسائر کشورهای این منطقه قرار گرفت، وبا تأسیس مدارس به سبک جدید وایجاد روزنامه های انگلیسی زبان، رسم الخط عربی برای همیشه از ادبیات سواحیلی حذف شد.

  • تلاش در حذف کردن واژگان عربی در سواحیلی

همانگونه که ذکر شد زبان سواحیلی بسیار متأثر از زبان عربی بوده وکلمات عربی زیادی دراین زبان به چشم می خورد، از زمان حضور استعمار در این مناطق وشروع حرکت تبشیریه قسیسین ومسئولین واتیکان، با طرائف الحیل خاصی در صدد حذف کلمات عربی ویا تحریف آنها برآمدند، دوّمین گامی که در این راستا برداشتند تغییر رسم الخط سواحیلی به حروف لاتین بود وبالطبع این نقشه می تواند مهمترین گام در تغییر کلمات باشد، بعد از این آنان در صدد ترجمه قرآن به این زبان با حروف لاتین برآمدند، در این رابطه داستان ترجمه قرآن توسط آقای جود فری دالِ را بشنوید:

       آقای گود فری دالِ ( Godfrey dale) در سالهای ۱۸۸۹ الی ۱۸۹۷ میلادی به عنوان نماینده جمعیت مسیحیت از طرف واتیکان در زنگبار فعّالیت داشت، وی در این مدت زبان سواحیلی را فراگرفت وتوانست با ایجاد ارتباط با مسلمانان، نقاط ضعف وقوت مسلمانان را شناسایی کند، ایشان بعد از این سالها به انگلستان برگشت ودر یکی از دانشگاه های این کشور مشغول به تدریس شد، در سال ۱۹۰۳ باز به زنگبار برگشت ودر این سفر اقدام به ترجمه قرآن به زبان سواحلی نمود، این ترجمه در ۶۸۶ صفحه و۲۲ صفحه مقدمه و۲۰۰ صفحه شرح در آخر آن می باشد، این ترجمه در سال ۱۹۲۸ میلادی در لندن به چاپ رسید.

 هرچند در بادی امر بعضی این کار را به عنوان خدمت به مسلمانان تلقی کرده وکار(فری دالِ) را تحسین می کنند، ولی در واقع این شخص به دنبال مبارزه با اسلام وقرآن بوده است تا خدمت، والدلیل علی ذالک این که اگر ایشان واقعاً با ایمان وباور می خواست قرآن را که به عنوان مهمترین سند حقانیت اسلام است را ترجمه کند، چرا خود مسلمان نشد؟، وچرا بعدها وی کتابی را تحت عنوان (الفروق بین المسیحیّه والإسلام) در سال ۱۹۰۵ تألیف کرد؟ وی دراین کتاب نقطه ضعف مسلمانان همراه با ذکر شواهد وطریقه محاجّه با مسلمانان را برای مبلّغین مسیحی بیان کرده است، ومبلّغین مسیحیت می بایست در دوره های آموزشی خود این کتاب را بخوانند.

  • علت نامگذاری این زبان به سواحیلی وتاریخ پیدایش

نام سواحیلی برگرفته از از کلمه عربی سواحل وساحل می باشد، وجه تسمیه آن از این قرار است که چون مردم ساحل مناطق شرق این قارّه به این زبان تکلّم می کنند آن را سواحیلی گذاشته اند، این زبان متأثر از از زبانهای فارسی، عربی، اردو، آلمانی وانگلیسی می باشد، ولی واژگان عربی در آن بیشتر به چشم می خورد، روی این اساس برخی از مؤرخین تاریخ پیدایش این زبان را به زمان ورود عربها به این منطقه می دانند، پس از عربها با ورود ایرانیها زبان سواحیلی چون در حال شکل گرفتن بود برخی از کلمات فارسی را در خود جای داد.

امروزه زبان سواحیلی بعنوان مهمترین زبان ارتباطی بین مردم در مناطق شرق آفریقا مورد استفاده کلیّه قبائل می باشد، این زبان در کشور تانزانیا وکنیا به عنوان زبان رسمی به حساب می آید، در کشور تانزانیا حتی مکاتبات اداری وزبان تدریس در کلیّه مراحل آموزشی سواحیلی می باشد، می توان گفت زبان سواحیلی در کشور های تانزانیا، کنیا، رواندا، بروندی، اوگاندا، جنوب صومال، شرق کنگو، شمال موزامبیک وتا حدودی در کشور عمان منتشر می باشد، شایان ذکر است که بسیاری از عمانیّها که رابطه با جزیره زنگبار دارند این زبان را می دانند، قابل ذکر است سلطان عمان وشیخ خلیل مفتی این کشور وبسیاری از شخصیتهای علمی وسیاسی این کشور با این زبان آشنا هستند.

از جهت تعداد متکلّمین به این زبان می توان گفت بین ۱۲۰ الی ۱۵۰ میلیون نفر به این زبان سخن می گویند، ولی مسلمانان شرق این قارّه همگی به این زبان مسلّط هستند، وسواحیلی زبان مشترک کلیّه مسلمانان است، بخاطر اهمیت این زبان نزد مسلمانان علمای اسلام بسیاری از کتب اسلامی از زبان عربی، فارسی وعربی را به این زبان ترجمه کرده اند، فقط کتبی که توسط شیعیان واز متون شیعه به این زبان ترجمه شده بیش از ۲۵۰ عنوان می باشد، نویسندگان سواحیلی زبان نیز تألیفات زیادی را داشته ودارند.

این زبان در مناطق ساحلی قویتر واصلی تر از مناطق داخل می باشد، ساکنین جزیره زنگبار، پمبا، لامو، مافیا وشهرهای ممباسا، مالیندی، لیندی، باگامویو، دارالسلام وتانگا نسبت به این زبان تسلّط خاصی داشته وخود را از صاحبان اصلی این زبان می دانند، بسیاری از دانشمندان جزیره زنگبار وپمبا را زادگاه اصلی زبان سواحیلی می دانند واصلی ترین لهجه های سواحیلی نیز امروزه در این دو جزیره متداول است، هرچه به داخل بروید این زبان کم رنگ تر می شود، در برخی مناطق غرب تانزانیا وکنیا زبان سواحیلی آنان برای أهل ساحل مفهوم نمی باشد، در کشورهای بروندی ورواندا واوگاندا وشرق کنگو این زبان فقط در بین مسلمانان شناخته شده است.

ردیف سواحیلی تلفظ فارسی
۱ DUnia دونیا دنیا
۲ Mashuhuri مشهوری مشهور=معروف
۳ Dalili دلیلی دلیل=علت
۴ Hasara حَسارَ خسارت
۵ Habari حَبَری خبر
۶ Hila حالی حال واحوال
۷ Baba بابا بابا
۸ Dada دادا خواهر
۹ Kaka کاکا برادر
۱۰ Kalamu کَلَمو قلم
۱۱ Kitabu کیتابو کتاب
۱۲ Pamba پَمبا پنبه
۱۳ Sifuri صیفوری صفر
۱۴ Hewa هِوا هوا
۱۵ Lulu لولو لؤلؤ
۱۶ Marumaru مَرومَرو سرامیک
۱۷ Mbuzi مبوزی بز
۱۸ Meza مِزا میز
۱۹ Kiberiti کیبریتی کبریت
۲۰ Kaburi کَبوری قبر
۲۱ Makaburi مَکابیری قبرستان
۲۲ Jenaza جینازَ تابوت
۲۳ Taazia تعزیه تعزیه = عزا
۲۴ Marehemu مَرَحیمو مردن
۲۵ Faida فایدَ فایده
۲۶ Rangi رنگی رنگ
۲۷ Duru دورو دایره
۲۸ Baada بَعد بعد
۲۹ Aibu ایبو غیب
۳۰ Elimu علیمو علم
۳۱ Muwalimu موعلیمو معلم
۳۲ Alama علامَ علامت = نشانه
۳۳ Jawabu جَوابو جواب
۳۴ Kabla کبلا قبلاً
۳۵ Dhaifu ضَعیفو ضعیف
۳۶ Akili اکیلی عقل
۳۷ Maradhi مَرَضی مریض
۳۸ Daktari دکتر دکتر
۳۹ Sadaka صَدکَ صدقه
۴۰ Bahati بَحَتی بخت
۴۱ Sahihi صَحیحی امضاء
۴۲ Salama سَلامَ سلامت
۴۳ Shida شیدَّ سخت = مشکل
۴۴ Asali عسَلی عسل
۴۵ Daftari دَفتری دفتر
۴۶ Dini دینی دین
۴۷ Rais رَیس رییس
۴۸ Waziri وَزیری وزیر
۴۹ Duka دوکَ دکان
۵۰ Sura سورَ صورت
۵۱ Robo رُبُ رُبع
۵۲ Rasmi رسمی رسمی
۵۳ Taratibu تَرَتیبو مرتب = منظم
۵۴ Dawa دواء داور
۵۵ Darubini دوربینی دوربین
۵۶ Saa ساعَ ساعت
۵۷ Siri سیری سرّ = راز
۵۸ Sumu سومو سمّ
۵۹ Sultani سولطانی سلطان = پادشاه
۶۰ Swali سؤالی سؤال
۶۱ Baki باکی باقی مانده
۶۲ Saratuni سرطانی سرطان
۶۳ Haribu حریبو خراب
۶۴ Tamasha تماشا تماشا/دیدن
۶۵ Safiri سفیری مسافرت
۶۶ Kubali کوبالی قبول
۶۷ Hali حالی حال واحوال
۶۸ Baruti باروتی باروت
۶۹ Kufuli کوفولی قفل
۷۰ Suruali سورالی شلوار
۷۱ Baraka برَکَ برکت
۷۲ Gari گاری ماشین
۷۳ Charehani چَرحنی چرخ خیاطی
۷۴ Karkana کَرکانَ کارخانه
۷۵ Hesabu حیسابو حساب
۷۶ Jinsi جینسی جنس
۷۷ Toba توبه توبه
۷۸ Siasa سیاسَ سیاست
۷۹ Magharibi مَغَریبی مغرب
۸۰ Mashariki مَشَریکی مشرق
۸۱ Bustani بوستانی باغ
۸۲ Tofauti تُفاوتی مختلف
۸۳ Bandari بندری بندر
۸۴ Madini مدینی معدن
۸۵ Wizara ویزاَر وزارتخانه
۸۶ Waziri وزیری وزیر
۸۷ Bima بیمه بیمه
۸۸ Almasi الماسی الماس
۸۹ Harakati حرکتی باسرعت
۹۰ Wakati وکتی وقت
۹۱ Muda مودَ مدّت = وقت
۹۲ Wadhifa وظیفه وظیفه = شغل
۹۳ Shughuli شوغولی کار = شغل
۹۴ Kamili کامیلی کامل = تمام
۹۵ Wazi وازی باز
۹۶ Dirisha دَریشه دریچه = پنجره
۹۷ Ajabu اجیبو تعجب
۹۸ Amma أمّا أمّا
۹۹ Basi بَسی بس = کافی
۱۰۰ Sabuni صابونی صابون
۱۰۱ Sukari سوکری شکر
۱۰۲ Bibi بی بی مادر بزرگ
۱۰۳ Babu بابو پدر بزرگ
۱۰۴ Zari زَری طلا
۱۰۵ Utaji اوتاجی تاج
۱۰۶ Diwani دیوانی دیوان
۱۰۷ Mahakama محکمه دادگاه
۱۰۸ Sarhangi سرهنگی سرهنگ
۱۰۹ Jeishi جیشی ارتش
۱۱۰ Zumaridi زومَردی زمرّد
۱۱۱ Ustadi اوستادی استاد
۱۱۲ Insha اینشا انشاء
۱۱۳ Tausi طاووسی طاوس
۱۱۴ Bahili بحیلی  بخیل
۱۱۵ Miswaki میسواکی مسواک
۱۱۶ Bamia بامیا بامیا
۱۱۷ Barafu بَرَفو برف = یخ
۱۱۸ Kamusi کاموسی قاموس = لغت نامه
۱۱۹ Namna نَمنَه نمونه
۱۲۰ Nanasi ناناسی آناناس
۱۲۱ Rangirangi رنگی رنگی رنگارنگ
۱۲۲ Jamaa جماعه مردم
۱۲۳ Sinia سینی سینی
۱۲۴ Jamii جمیع همه
۱۲۵ Jumla جومله جمله = همه
۱۲۶ Shetani شیطانی شیطان
۱۲۷ Tanuri تَنوری تنور
۱۲۸ Daruweshi درویشی درویش
۱۲۹ Adui عدوی عدو = دشمن
۱۳۰ Subiri صوبیری صبر کردن
۱۳۱ Sanduku صندوکو صندوق
۱۳۲ Jambazi جامبازی دزد
۱۳۳ Jangili جانگیلی سارق مسلح
۱۳۴ Shida شدّه سختی
۱۳۵ Taabu تاعبو تعب = سختی
۱۳۶ Msaada مساعده مساعد = کمک
۱۳۷ Samahani سمحانی بخشیدن = ببخشید
۱۳۸ Mushkeli موشکلی مشکل
۱۳۹ Rushwa روشوه رشوه
۱۴۰ Haki حکی حقّ
۱۴۱ Mali مالی مال
۱۴۲ Sokoni سکونی سوق = بازار
۱۴۳ Mshumaa مشوما شمع
۱۴۴ Mukhtasari موختصری مختصر = خلاصه
۱۴۵ Hela هلا  پول
۱۴۶ Ardhi ارضی ارض = زمین
۱۴۷ Karibu کریبو خوش آمدید = بفرمایید
۱۴۸ Homa حمی تبّ
۱۴۹ Mamlaka مملکَ مملکت = کشور
۱۵۰ Raia رعیه رعیت = مردم
۱۵۱ Bunduki بوندوکی بندقیه = تفنگ
۱۵۲ Dhambi ذنبی ذنب = گناه
۱۵۳ Shirika شریکا شریک
۱۵۴ Umma اوممَ أمت = مردم
۱۵۵ Taifa طایفَ طایفه = مردم
۱۵۶ Sawasawa سواسوا مساوی
۱۵۷ Bahari بحاری دریا
۱۵۸ Nishati نیشاتی انرژی
۱۵۹ Radi رعدی رعد
۱۶۰ Chai چای چای
۱۶۱ Kahawa کَهَوا قهوه
۱۶۲ Pancha پنچَ پنچری
۱۶۳ Imam امام امام (جماعت)
۱۶۴ Sheikh شیخ شیخ (روحانی)
۱۶۵ Ahadi عهدی عهد = پیمان
۱۶۶ Kheri خیری خیر
۱۶۷ Hamira حمیرَ خمیر
۱۶۸ Karatasi کرطاسی قرطاس = کاغذ
۱۶۹ Msitari مسطری مسطره=خط کش=خط دفتر وکتاب
۱۷۰ Ukurasa اوکراسه کراسه = صفحه
۱۷۱ Maktaba مکتبه کتابخانه
۱۷۲ Pana پنا پهنا = عرض
۱۷۳ Dakika دکیکَ دقیقه
۱۷۴ Ajemi عجِمی عجم = فارس = ایرانی
۱۷۵ Rafiki رفیکی رفیق = دوست
۱۷۶ Askari عسکری عسکر = ارتشی (نگهبان)
۱۷۷ Utamaduni اوتمَدونی تمدن = فرهنگ
۱۷۸ Tamu طعَمو طعم = مزه
۱۷۹ Subuhi صوبوحی صبح
۱۸۰ Lala لالا خواب
۱۸۱ Hatari حطری خطر = ترسناک
۱۸۲ Mara مرّه مرتبه (مرّه)
۱۸۳ Sharia شریعه شریعت = قانون
۱۸۴ Katiba کتیبَ کتیبه = قانون
۱۸۵ Plastiki پلاستیکی پلاستیک
۱۸۶ Jirani جیرانی همسایه
۱۸۷ Zama زما زمان
۱۸۸ Halali حلالی حلال
۱۸۹ Kila کیلَ همه (کلاً)
۱۹۰ Riziki ریزیکی رزق وروزی
۱۹۱ Haramu حرامو حرام
۱۹۲ Mnasaba مناسَبَ مناسبت
۱۹۳ Sahili ساحیلی ساحل
۱۹۴ Nafsi نفسی خود = بشخصه
۱۹۵ Dua دوا دعا
۱۹۶ Hifadhi حیفاظی حفظ کردن
۱۹۷ Nadharia نظریَ نظریه = اندیشه
۱۹۸ Rai رای رأی
۱۹۹ Mahala مَحَلَ محله = منطقه
۲۰۰ Wilaya ویلایَ ولایت = ایالت
۲۰۱ Msumari مسوماری مسمار = میخ
۲۰۲ Daraja دَرَجَ درجه =
۲۰۳ Maslaha مَصلَحَ مصلحت
۲۰۴ Baadhi بَعَضی بعض = مقداری
۲۰۵ Busu بوسو بوس
۲۰۶ Tabasamu تَبَسَمو تبسم
۲۰۷ Familia فَمیلیَ فامیل = اقوام
۲۰۸ Biashara بیَشارَ بیع وشراء = خرید وفروش
۲۰۹ Fahamu فَهَمو فهمیدن
۲۱۰ Sauti صَوتی صوت = آواز
۲۱۱ Kuchapa کوچاپا چاپ کردن
۲۱۲ Kitabu کیتابو کتاب
۲۱۳ Amri امری امر
۲۱۴ Sababu سببو سبب/علت
۲۱۵ Lakeni لاکنی لکن
۲۱۶ Raha راحه راحت
۲۱۷ Gafla غفله غفلت ناگهان
۲۱۸ Maana معنا معنا
۲۱۹ Almasi الماسی الماس
۲۲۰ Faraja فرجه فرج
۲۲۱ Daraja درجه درجه/رتبه
۲۲۲ Kadhi کازی قاضی
۲۲۳ Hakimu حکیمو حکیم/دکتر
۲۲۴ Dunia دونیا دنیا
۲۲۵ Udhu اوضو وضو
۲۲۶ Saumu صومو روزه/صوم
۲۲۷ Faharasa فهارسه فهرست
۲۲۸ Dibaji دیباجی دیباچه/مقدمه
۲۲۹ Tarihi تاریحی تاریخ
۲۳۰ Bahati بهتی بخت
۲۳۱ Bakhshishi بخششی بخشش
۲۳۲ Mashihuri مشهوری مشهور
۲۳۳ Kushahuri کوشهوری مشورت
۲۳۴ Maarufu معروفو معروف
۲۳۵ Makhsusi مخصوصی مخصوص
۲۳۶ Khasa خاصه خاص
۲۳۷ Barabara برابرا برابر
۲۳۸ Madhubuti مضبوطو مضبوط
۲۳۹ Bima بیما بیمه
۲۴۰ Madhumuni مضمونی مضمون
۲۴۱ Nahabusu محبوسو محبوس/زندانی
۲۴۲ Tasisi تاسیس مؤسسه
۲۴۳ Kama کما همینطور
۲۴۴ Heshma حشمه احترام
۲۴۵ Lugha لغه زبان
۲۴۶ Wakati وکتی وقت/زمان
۲۴۷ Muda مده مدت
۲۴۸ Msimu مسیمو موسم/فصل
۲۴۹ Bila Mushkila بیلا مشکیله بدون مشکل
۲۵۰ Bila Shaka بیلا شکه بدون شک
۲۵۱ Bila wasiwasi بیلا وسواسی بدون وسواس
۲۵۲ Bila masliha بیلا مصلحه بدون مصلحت
۲۵۳ Idhini ایذینی اذن/اجازه
۲۵۴ Bilauri بیلاوری بلور
۲۵۵ Chana چانا شانه
۲۵۶ Darubini دروبینی دوربین
۲۵۷ Dasturi دستوری دستور
۲۵۸ Sabuni صابونی صابون
۲۵۹ Msiwaki مسواکی مسواک
۲۶۰ Tabasamu تبسمو تبسم.لبخند
۲۶۱ Msikiti مسکیتی مسجد
۲۶۲ Mumiami مومیامی مومیایی
۲۶۳ Nairuzi نیروزی نوروز
۲۶۴ Gunia گونیا گونی/کیسه
۲۶۵ Pilau پیلاو پلو
۲۶۶ Ufisadi اوفیسادی فساد
۲۶۷ Harusi هروسی عروسی
۲۶۸ Tanuri تنوری تنور
۲۶۹ Utaratibu اوتراتیبو مرتب/منظم
۲۷۰ Bahili بحیلی بخیل
۲۷۱ Wizara ya sharia وزارت دادگسترس
۲۷۲ Wizara ya afia وزارت بهداشت
۲۷۳ Wizara ya elimu وزارت علوم
۲۷۴ Wizara ya fedha وزارت مالی
۲۷۵ Wizara ya Nishati وزارت انرژی
۲۷۶ Wizara ya Ardhi وزارت زمین
۲۷۷ Rushwa adui wa haki رشوه دشمن حق است
۲۷۸ Hakika حکیکه حقیقت
۲۷۹ Mali مالی مال
۲۸۰ Harafu حرفو جمع حروف

این تحقیق بر گرفته از مقاله و نوشته های اقایان :

عرب احمدی

یاسر کنعانی

سید محمد شاهدی

مرحوم جعفر تیجانی